قسمت ۱۷
وارد دفتر دادستانی که شدم، دیدم گوشهی اتاق، یک آجر و یک پتوی سربازی پهن کرده برای استراحتهایش
#شهید
#لاجوردی
#مدیر
@m_o_hoseini
قسمت ۱۸
سازمان زندانها را که تحویل داد، رفت در همان حجرهاش در بازار ایستاد.
بعداً به ایشان گفتند:
«شما به انقلاب تعلق دارید، بروید در دوایر حکومتی مشغول شوید.»
شهید لاجوردی گفته بود:
«من از تاریخی که سازمان زندان ها را ترک کردم، موفق شدم یک دور کامل سنن نبی اکرم (ص) را مطالعه کنم، تازه فهمیدم که پیامبر (ص) در حین کار حکومتی، بیل هم می زد، آن وقت می گویی دست از این کارها بکشم؟»
❗️شهید همان زمان که مدیر نظام بود، منبع درآمدش از دوخت روسریهایی بود که شبها در زیر زمین خانهاش میدوخت.
#شهید
#لاجوردی
#مدیر
@m_o_hoseini
قسمت ۱۹
لاجوردی، در میان مردماش(زندانیها)
بدون هیچ حائل و فاصله.
یک جا در نقش امام جماعت، یک جا در اردو، یک جا در نمازجمعه، یکجا...
#شهید
#لاجوردی
#مدیر
@m_o_hoseini
قسمت ۲۰
در این عکس، سیداسدالله، آمده دیدار زندانیِ تازه آزاد شدهای به نام حاج آقا روحالله.
آن زمانی که فکر نمیکرد که خودش یک روز «مرد پولادین» زندانهای شاه شود.
و چند سال بعدتر، رئیس ندامتگاههای حکومت الهیِ آقا روحالله باشد.
#شهید
#لاجوردی
@m_o_hoseini
قسمت ۲۱
یکم شهریور ۱۳۷۷
این تصاویرِ پیکر آقا سید اسدالله در مسجد امام بازار تهران است.
چند دقیقه بعد از ترور ایشان.
لاجوردی در اینجا هنوز نبض دارد.
بدن که پای پلههای مسجد امام به خیابان ۱۵ خرداد میرسد، آنجا دیگر نبض از کار میافتد.
سید همانجایی شهید شد که ۳۵ سال قبلترش - سال ۴۲- ایستاده بود و شعار «یا مرگ یا خمینی» را فریاد زده بود.
#شهید
#لاجوردی
@m_o_hoseini
قسمت ۲۲
این تصویر، دستنوشتهی شهید لاجوردی در پشت برگهی حکم آزادی «نوشین نفیسی»، از اعضای رده بالای گروهک پیکار است.
حکم نوشین، اعدام بود. اما آقای منتظری به واسطه اینکه پدر نوشین، پزشکش بود، دستور میدهند که این فرد آزاد بشود.
«زندانی نوشین نفیسی یكی از خبیثترین و متعصبترین افراد نادری است كه در زندان تحمل كیفر مینماید...
ولی چه میشود كرد؟ چون دستور آزادیاش صادر شده، چارهای جز آزاد كردن نیست. گرچه با تمام وجود مخالف آزادیاش هستم...
خدایا تو شاهدی با دیدن این نامه و تبعیض غیرقابل تصور، مرگ خود را از تو خواستم!»
#شهید
#لاجوردی
@m_o_hoseini