3.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فيلمي كوتاه از شور و حال و آموزش دعاي فرج امام زمان (عج) در بين شعيان كشور كامرون در غرب قاره آفريقا
❤️ @maadar_khoob
809.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تست_بینایی
#تست_هوش و دقت
❓می توانی تعداد اعداد را بشماری؟
❤️ @maadar_khoob
💕💕
پسری از مدرسه که میاد از پدرش میپرسه، بابا ما از کجا آمدیم؟
پدر با خودش میگه نباید این سوال بچهها را بیپاسخ گذاشت و رو به روی پسر میشینه و براش از روش های بارداری و زایمان و روابط زن و مرد میگه و بعد میپرسه خوب پسرم جوابتو پیدا کردی؟
آیا سوالی داری؟
پسر جواب میده : جواب سوالمو پیدا نکردم امروز معلم از بچه ها می پرسید: از کجا آمدید؟
یکی از اهواز آمده بود یکی از گرگان..
میخواستم ببینم ما از کجا آمدیم.
نتیجه : در جواب سوالات فرزندانتان از او بپرسید تو چی فکر می کنی؟
تا هم اطلاعاتش را برآورد کنید هم بفهمید چرا این سوال را پرسیده؟
❤️ @maadar_khoob
والدین #سختگیر
والدین سختگیر بیشتر از سن و درک فرزندنشان از او انتظار دارند. از بچه نوپا انتظار دارند مانند یک انسان بالغ رفتار کند، حرف گوش کند، به وسایل دست نزند، مرتب باشد.والدین سختگیر از لجبازی طبیعی فرزندشان میترسند و آنرا بی احترامی به خودشان تلقی میکنند.
والدین سختگیر سعی میکنند احساسات منفی مانند ناراحتی یا خشم را در فرزندشان خاموش کنند.
این نوع بچه ها یا منفعل و مضطرب میشوند یا بدلیل امر و نهی های فراوان لجباز میشوند مخصوصا در بیرون از خانه بدرفتار میشوند.
❤️ @maadar_khoob
#قصه_شب
🏻🐑🐑وپان دروغگو 🐑 🏻
🔷▫️روزی روزگاری پسرک چوپانی در ده ای زندگی می کرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم دهات را از ده به تپه های سبز و خرم نزدیک ده می برد تا گوسفندها علف های تازه بخورند.او تقریبا تمام روز را تنها بود.
🔶▫️ یک روز حوصله او خیلی سر رفت. روز جمعه بود و او مجبور بود باز هم در کنار گوسفندان باشد. از بالای تپه، چشمش به مردم ده افتاد که در کنار هم در وسط ده جمع شده بودند. یکدفعه قکری به ذهنش رسید و تصمیم گرفت کاری جالب بکند تا کمی تفریح کرده باشد.
♦️▫️او فریاد کشید: گرگ، گرگ، گرگ آمد. مردم ده، صدای پسرک چوپان را شنیدند. آنها برای کمک به پسرک چوپان و گوسفندهایش به طرف تپه دویدند ولی وقتی با نگرانی و دلهره به بالای تپه رسیدند، پسرک را خندان دیدند، او می خندید و می گفت: من سر به سر شما گذاشتم.
🔷▫️مردم از این کار او ناراحت شدند و با عصبانیت به ده برگشتند. از آن ماجرا مدتها گذشت،یک روز پسرک نشسته بود و به گذشته فکر می کرد به یاد آن خاطره خنده دار خود افتاد و تصمیم گرفت دوباره سر به سر مردم بگذارد.
🔶▫️او بلند فریاد کشید: گرگ آمد، گرگ آمد، کمک... مردم هراسان از خانه ها و مزرعه هایشان به سمت تپه دویدند ولی باز هم وقتی به تپه رسیدند پسرک را در حال خندیدن دیدند. مردم از کار او خیلی ناراحت بودند و او را دعوا کردند. هر کسی چیزی می گفت و از اینکه چوپان به آنها دروغ گفته بود خیلی عصبانی بودند. آنها از تپه پایین آمدند و به مزرعه هایشان برگشتند.
♦️▫️از آن روز چند ماهی گذشت. یکی از روزها گرگ خطرناکی به نزدیکی آن ده آمد و وقتی پسرک را با گوسفندان تنها دید، بطرف گله آمد و گوسفندان را با خودش برد. پسرک هر چه فریاد می زد: گرگ، گرگ آمد، کمک کنید...
🔷▫️ ولی کسی برای کمک نیامد. مردم فکر کردند که دوباره چوپان دروغ می گوید و می خواهد آنها را اذیت کند. آن روز چوپان نتیجه مهمی در زندگیش گرفت. او فهمید اگر نیاز به کمک داشته باشد، مردم به او کمک خواهند کرد به شرط آنکه بدانند او راست می گوید
〰〰〰〰〰
🍃🍃🍃🍃💞💞💞🍃🍃🍃🍃
❤️ @maadar_khoob
مادر خوب | مدرسه مادری
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رهبر انقلاب: من خودم را از جهت رسيدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم
▪️سالگرد درگذشت "مهدی آذریزدی"، نویسنده داستانهای کودک و نوجوان
❤️ @maadar_khoob