▫️علت بیشتر نگرانی و اضطراب کودکان ترس از جهان بیرونی است٬ جهانی که کودک خود را در برابر آن ناتوان می بیند
«بازی» با ایجاد تصور قدرت و توانایی مهار کردن دنیای بیرونی٬ اضطراب خود را کاهش می دهد.
کودک در خلال بازی٬ دنیای گسترده و فراتر از حد ظرفیت خود را به جهانی کاهش می دهد که توانایی دستکاری آن را دارد و بدین ترتیب ٬تصور سلطه بر دنیای برونی به طور موقت در وی ایجاد می شود.
بطور کلی می توان گفت که هیجانات و احساسات منع شده توسط بزرگسالان که نمی توانند اجازه بروز پیدا کنند٬ منجر به اضطراب در کودک می شود و بازی به کودک اجازه می دهد که احساسات پذیرفته نشده خود را بروز دهند.
#تربیت_فرزند
🧡 @maadar_khoob
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ پینگ پونگ دسته جمعی!
از شدت خوشحالی شون مشخصه که بعد از تلاش های زیاد موفق شدن! 😁😎🤭
#دقت_تمرکز
#سرعت_عمل
🧡 @maadar_khoob
⚠️ نوجوانت بددهن و پرخاشگر شده
با بی احترامیاش دلت رو شکسته💔
❌علت بوجود اومدن بی احترامی های نوجوان رفتار غیر اصولی خود والدینه😑
💡راه نجات از این وضعیت چیه؟
⭕آیا میشه احترام و صمیمیت رو برگردوند؟
💡میشه بجای جر و بحث
با فرزندمون رفاقت کنیم‼️⁉️
❌ دیگه روش های غلط و آزمون و خطا کافیه❌
✅با دوره تربیت مربی نوجوان کنارتون هستیم که آگاهانه و بامهارت زندگی کنید👇
https://eitaa.com/moshavereh_et/2459
💰برای آگاهی هزینه کنیم تا مجبور به هزینه های سنگین درمان نباشیم
❌چرا ذهن بچههای امروز اینقدر خسته است؟❌
✍همانطور که میدانیم هوش، استعداد و قدرت تحلیلِ نوجوانان امروزی نسبت به نوجوانان دهههای قبلی بسیار متفاوت است؛ باهوشتر هستند و در تحلیل مسائل بسیار قدرتمندتر هستند.
اما با وجود این برتری در هوش و استعداد نسبت به نسلهای قبلی، به نظر میرسد نسل جدید با یک "خستگی دائمی" دست و پنجه نرم میکند؛ بسیاری از والدین بارها و بارها از فرزند نوجوانشان این جمله را میشنوند که برای انجام کوچکترین کار میگوید: «خستهام»، «حوصله ندارم»، «ولش کن»!
به نظر میرسد این خستگی، فراتر از خستگی جسمی است؛ نوعی «#فرسودگی_ذهنی» ناشی از "سبک زندگی دیجیتالمحور"، "فشار اجتماعی"، و "اختلال در نیازهای طبیعی" است.
ادامه....👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/moshavereh_et/2701
13.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ســلام و درود
بر دلهای مهربونتون
صبح زیبـاتون بخیر
چهارشنبه تون زیبـا
روزتون متبرک به نگاه خدا
الهی
روزی تـون افـزون
و پر از خیر و برکت باشه
تنتون سـالم
زنـدگیتون پراز موفقیت
و دلتون پراز عشق وآرامش باش
🧡 @maadar_khoob
اولين جشن كودكتان را وقتي بگيريد كه اولين "نه" را به شما گفت
بايد نگاهتان به فرزندتان چنين باشد. كودك قرار نيست به حرف ما گوش كند.
به كودك بايد ياد داد وگرنه كودك وارد جنگ قدرت می شود و در اخر از كودك فردی ترسو و افسرده و غمگين و بنده و برده ساخته می شود كه بعدا كسی پيدا می شود و اربابش می شود.
🧡 @maadar_khoob
به نام خدای کوچولو ها 💛
اسم قصه : شیرشاه لجباز🦁
یکی بود یکی نبود توی جنگل قصه ما شیرشاه که پادشاه جنگل بود خیلی لجباز و سرسخت بود. اون وقتی تصمیم می گرفت کاری رو انجام بده باید هر طور که بود اون رو انجام میداد و به نتیجه اون کار فکر نمی کرد و به خاطر این عادتی که داشت خیلی از اوقات توی دردسر میفتاد و حسابی گرفتار میشد.
فیل که وزیر و دستیار شیرشاه بود همیشه نگران این عادت پادشاه بود. یک روز وقتی که فیل به دیدن شیرشاه رفته بود اون رو دید که زیر درختی نشسته بود و به آسمان خیره شده بود. فیل گفت:” جناب شیر به چه چیزی نگاه می کنی؟” شیر شاه گفت:” دارم به موضوعی فکر می کنم..” فیل که می ترسید شیرشاه دوباره فکرهای عجیب و غریبی داشته باشه با نگرانی پرسید:” عالیجناب میشه بگید به چی فکر می کنید؟” شیر گفت:” داشتم به این فکر می کردم که پرنده ها چطور توی آسمان پرواز می کنند؟”
فیل گفت:” بدن پرندگان طوری ساخته شده که به راحتی می تونند پرواز کنند..” شیر گفت:” بله درسته اونها چون بال دارند می تونند پرواز کنند. اگر من هم بال داشتم می تونستم پرواز کنم!”
🐘🐘🐘🤔🤔
فیل در حالیکه به فکر فرو رفته بود گفت:” نمی دونم .. ولی حالا که بال ندارید! پس چرا به چیزی که وجود نداره فکر می کنید!” شیرشاه گفت:” تصور کن اگر بال داشتم درست مثل پرنده ها می تونستم پرواز کنم..”
فیل با تردید گفت:” من خیلی سنگینم و وزنم زیاده فکر نکنم من بتونم پرواز کنم ولی شاید شما بتونید!..”
شیرشاه با شنیدن این حرف خوشحال شد و گفت:” پس من می خوام پرواز کنم..” فیل با تعجب گفت:” چطوری می خواهید پرواز کنید؟ شما که بال ندارید..” شیر گفت:” من نمی دونم .. من فقط می خوام پرواز کنم! تو خیلی باهوشی ! یک راهی پیدا کن تا من بتونم پرواز کنم” انگار شیرشاه دوباره می خواست با سماجت و اصرار بیجا هر طور شده به خواسته اش برسه..
فیل من من کنان گفت:” اما آخه جناب شیرشاه من چه راهی پیدا بکنم؟” هنوز حرف فیل تموم نشده بود که شیر گفت:” تو چه وزیری هستی که نمی تونی کوچکترین آرزوی پادشاهت رو برآورده کنی؟ من فقط می خوام هر طور شده پرواز کنم !!!” بعد هم درست مثل یک بچه کوچیک شروع به گریه کرد.
فیل که از دیدن اشک های شیرشاه شوکه شده بود گفت:” جناب شیر چرا گریه می کنید؟ اگر کسی شما رو در حال گریه کردن ببینه چه فکری می کنه؟ لطفا آروم باشید تا من فکری بکنم.. ”
فیل کمی فکر کرد و گفت :” یک فکر خوب به ذهنم رسید! چطوره که من شما رو با خرطومم بلند کنم و راه ببرم، اینطوری احساس می کنید که دارید پرواز می کنید! ” شیرشاه پوزخندی زد و گفت:” این چه فکریه! من می خوام واقعا مثل پرنده ها پرواز کنم ..” فیل گفت:” پادشاه لطفا انقدر لجبازی نکنید.. این کار غیر ممکنه ”
🐘🐘🐘
شیر گفت:” به من بگو چرا غیر ممکنه؟” فیل گفت:” دلایل زیادی داره، شما بال نداری و بدنت خیلی سنگین هست..”
شیر شاه با هیجان گفت:” خب من برای این مشکل راه حلی دارم.. من به یک جفت بال مصنوعی نیاز دارم ، و جون من سنگینم این بالها باید خیلی بزرگ باشند.. ” فیل که از این همه اصرار پادشاه خسته شده بود گفت:” ولی این کار غیر ممکنه!” شیر گفت:” همه چیز ممکنه ! فقط صبر کن و تماشا کن..”
🦁🦁🦁
شیر شاه رفت و بعد از مدت کوتاهی برگشت. در حالیکه دو تا بال بزرگ رو که از برگ درخت نخل درست شده بود در دست داشت رو کرد به فیل و گفت:” اینها رو ببین ، من با کمک این بالهای بزرگ پرواز می کنم!” فیل با دقت بالها رو نگاه کرد و گفت:” پادشاه شما نمی تونید با این بالهای سنگین پرواز کنید! حتی پرندگان هم نمی تونند با این بالهای سنگین پرواز کنند!”
🪽🪽🪽🦁🦁🦁
شیر شاه که اصرار داشت هر طور شده به خواسته اش برسه گفت:” نگران نباش، فقط با من به بالای تپه بیا و من رو تماشا کن که چطور از روی تپه می پرم و به کمک این بالها پرواز می کنم..”
🐘🐘🐘
فیل با شنیدن تصمیم پادشاه وحشت کرد. اما می دونست که تلاشش برای منصرف کردن شیرشاه بی فایده است و اون با سماجت بسیار می خواد که به خواسته اش برسه. برای همین با ناامیدی گفت:” باشه من دنبالتون میام ..”
اونها بعد از مدتی پیاده روی به بالای تپه رسیدند. شیرشاه به همراه بالهاش آماده پریدن از بالای تپه بود که فیل طنابی رو بهش داد و گفت:” جناب پادشاه این طناب رو به پاتون ببندید..” شاه گفت:” این طناب برای چیه؟” فیل گفت:” برای اینکه خیلی دور پرواز نکنید..” شیر طناب رو به پاش بست و از تپه پرید.
اما همون طور که قابل پیش بینی بود شیر نتونست پرواز کنه و با سرعت زیادی شروع به سقوط به پایین تپه کرد. فیل که این صحنه رو دید سریع طرف دیگر طناب که توی دستش بود رو کشید و اجازه نداد که شیرشاه به داخل دره سقوط کنه ..
🧡 @maadar_khoob
💠#حدیث_روز💠
🖤امام صادق علیهالسلام
بر سجاده خود نشسته و در حق زائران و سوگواران برای اهل بیت، چنین دعا میکرد و میفرمود:
خدايا ... آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحم و عاطفه بر ما جاری شده
و دلهایی را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته
و آن فریادها و نالههایی را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده.
📚 بحار الأنوار، ج٩٨، ص٨
🧡 @maadar_khoob
#كودك
بچه ها با هم دعوا می کنند.
به همین سادگی.
این رفتار کاملاً عادی است.
بچه ها ممکن است به احمقانه ترین دلایلی که واقعاً غیرمنطقی به نظر می رسند با هم دعوا کنند دلایلی که ممکن است حتی برای والدین خنده دار باشد اما به نظر بچه ها دلایل خوبی برای دوست شدن یا دعوا کردن با همدیگر است.
دعوا ، کودکان را برای آینده آماده می کند. اگر دعوا یا بحث میان کودکان، کلامی بود، بهتر است والدین و بزرگ ترها دخالت نکنند.
البته این توصیه باید با این احتیاط همراه باشد که در دعوای آنها با هیچ آسیبی (جسمی، احساسی یا فکری) همراه نباشد.
🧡 @maadar_khoob