eitaa logo
مهدوی زادگان
346 دنبال‌کننده
241 عکس
66 ویدیو
20 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
دلیل سکوت حوزوی سکولار اندیش می گوید: " حجاب تصمیمی شخصی است و تجسس در آن جایز نیست!". او این سخن را خطاب به کسانی گفته است که مستند به کتاب و سنت و عقل حجاب را امری اجتماعی و واجب شرعی و عقلایی می دانند. گرچه این سخن شخصی است و هیچ ربط و انبعاثی از معارف اسلامی ندارد. اما چرا این حضرات برابر خشونت هتاکین علیه بانوان محجبه سکوت اختیار کرده اعمال آنان را بر اساس همان عقیده باطل شان ( شخصی بودن حجاب ) محکوم نمی کنند؟! چرا آن نویسنده ای که در راه سست کردن مستندات شرعی و عقلی آموزه حجاب عمری را بیهوده صرف کرده است و ده ها صفحه برداشت های بی ربط را برای اثبات نتیجه ی باطل، به هم بافته است، متنی کوتاه و لو به قدر یک صفحه، در محکومیت اعمال خشونت بار مخالفین حجاب نمی نویسد؟! به راستی، دلیل این سکوت چیست؟ چنین سکوتی بی معنا و مفهوم نیست و باید معلوم کرد که دلیل سکوت شان چیست. بدیهی است که نمی توان منتظر ماند تا پاسخی از ناحیه ساکتین بشنویم. بلکه باید پاسخ معقول را بیان کرد تا مگر توضیحی از ناحیه آنان به گوش رسد. ممکن است در توجیه این سکوت گفته شود که آنان بخاطر بهره برداری دیدگاه متشرعه سکوت می کنند. گرچه این بهانه عذر بدتر از گناه است. اما مگر مروجان فرهنگ بی حجابی و عریان گری از دیدگاه ساکتین بهره برداری نمی کنند که فقط نگران بهره برداری متشرعه هستند. بنابراین، دلیل سکوت شان این گفته نمی تواند باشد. حقیقت آن است که منازعه این جماعت معمم سکولار اساساً کبروی نیست. مساله این نیست که متشرعین حجاب را امری اجتماعی می دانند ولی آنها شخصی می دانند. آنها نیز این مساله را اجتماعی می دانند، لکن اختلاف شان در مصداق امر اجتماعی است. حجاب از نظر ساکتین، امر شخصی است ولی بی حجابی امر اجتماعی است. چون بی حجابی مقتضای جامعه سکولار است. و از آنجا که این جماعت همسو و موافق با خواسته جامعه سکولار هستند، سکوت اختیار کرده اند. لذا چنین سکوتی نه فقط نشانه تایید خواسته جامعه دنیوی شده بلکه تایید خشونت طلبی هتاکین است. دردمندانه باید پرسید که اگر این دسته از معممین پیش از انقلاب می زیستند، چه نسبتی با حاکمیت طاغوت می داشتند؟ قدر متیقن، حکومتی که مروج مقتضیات فرهنگی جامعه سکولار ( بی حجابی و عریان گری) است، از ناحیه این جماعت سکولار حوزوی احساس خطر نمی کرد بلکه ای بسا که آنان را در زمره موافقان و مویدان فرهنگی خود تلقی می کرد. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
شهید مظلوم مرحوم آیت الله شهید سید محمد بهشتی ره مانند آیت الله شهید مرتضی مطهری ره از جمله بزرگان انقلاب بود که حیات و ممات شان سراسر خیر و برکت بود. با شهادت استاد مطهری جایگاه آثار عقیدتی و اجتماعی و فرهنگی ایشان به مثابه اصلی ترین منبع معرفتی انقلاب اسلامی در میان مردم نهادینه شد و تا به امروز به نحو چشم گیری تاثیر گذار مانده است. چنانکه مرحوم شهید بهشتی رحمت الله علیه در حفظ نهضت از غلطیدن در مسیر های انحرافی و نیز بسیج عقلانی انقلابیون در جهت تحقق انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ره نقش به سزایی داشته است. بطوری که این نقش ایشان در بعد پیروز انقلاب دو صد چندان شده بود. به همین خاطر، وجود پر خیر و برکت شهید بهشتی چونان سدی سکندر برابر توطئه نفوذ و اقدام دشمن برای تصرف انقلاب بود. شهید بهشتی خار دردناکی در چشم دشمنان انقلاب و نظام اسلامی بود. آنها بیش از این نمی توانستند ایشان را تحمل کنند. به همین خاطر، معاندین کوردل نظام، توطئه ترور آیت الله بهشتی به همراه یاران وفادارش را در هفتم تیر 1360 عملی ساختند و به گمان باطل شان امت اسلامی را از وجودش محروم ساختند حال آنکه چنین نشد و زهی خیال باطل. حضور پر رنگ آیت الله بهشتی در متن انقلاب و نظام اسلامی به کانون توجه کینه توزانه دشمنان انقلاب تبدیل شد بود. یک دلیل مهم این خصومت ورزی آنان تثبیت ساختار جمهوری اسلامی مبتنی بر اصل مترقی ولایت فقیه در قانون اساسی بود. این اقدام شهید بهشتی موجب شده بود که دشمنان و جریان برانداز انقلاب تا به امروز نتوانند مسیر انقلاب اسلامی را به انحراف کشند. یکی از دلایل نافرجامی توطئه های دشمنان ملت و انقلاب مانند توطئه اغتشاشات پاییز 401 مانایی میراث مجاهدت آن شهید عزیز در نظام سازی انقلاب است. آن زمان، ضدانقلاب با پیشتازی جریان منافقین تلاش گسترده ای را به راه انداختند تا مرحوم آیت الله بهشتی به عنوان یکی از اصلی ترین حواریون رهبری انقلاب را در چشم مردم منفور جلوه دهند. آنها ناجوانمردانه ترین رفتارها را در تخریب چهره انقلابی ایشان به راه انداختند. بهشتی در زمان حیات با برکتش حقیقتاً مظلوم واقع شده بود. اما مردم وقتی از این حقیقت آگاه شدند که دیگر ایشان را در بین خود نیافتند. به راستی، شهادت آیت الله بهشتی ره نقطه عطف انقلاب اسلامی بود و آینده انقلاب را تضمین کرد. اساساً خون شهیدان انقلاب را آبیاری و زنده نگاه می دارد. با شهادت مظلومانه آیت الله بهشتی منافقین در چشم مردم تا به امروز به منفور ترین جریان ضد انقلابی تبدیل شدند. به همین خاطر است که می گوییم ممات ایشان هم برکت بود؛ برکت آگاهی و تشدید هوشیاری امت اسلامی. امروز ملت شریف ایران باید بیش از گذشته از میراث معنوی و انقلابی آیت الله شهید سید محمد بهشتی حراست و پاسداری کند تا انقلاب و نظام اسلامی از گزند توطئه و انحراف محفوظ بماند. اکنون جبهه معارض بویژه جریان متحجر و خوارجی مسلکان تلاش دارند آن شهید عزیز را در تقابل با انقلاب و نظام اسلامی جلوه دهند. آنها در صدد تجدید ظلم گذشته شان علیه ایشان هستند. می خواهند مظلومیت بهشتی را تجدید کنند. لذا جبهه انقلابی نباید بگذارد این توطئه دشمن اتفاق افتد. اما کارآمد ترین راهکار در شکست این توطئه، بازخوانی متن گفته ها و نوشته های برجای مانده این شهید عزیز است. گفتار انقلابی آیت الله بهشتی ره از حیث ادبیات انقلابی بسیار زلال و روشنگرانه است و قابلیت تحریف و تصرف در آن را ندارند. به همین خاطر، این کار مغرضان را از باب عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد می دانیم. با خواندن متن گفتار انقلابی شهید بهشتی روحیه انقلابی تجدید و تشدید می شود درود خدا بر آیت الله شهید بهشتی و یاران همراهش ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 چه کسانی باید از تجربه واگنرهای ایرانی عبرت بگیرند؟ نویسنده اصلاح طلب در صفحه توئیت خود، ماجرای واگنرهای روسی را با داستان آتش به اختیاری اینگونه قیاس کرده است که: " جماعت آتش به اختیار قانون گریز، روزی سلاح را به سوی جبهه خودی می گشایند. این سنت تاریخ است. امروز واگنرها نمونه آن هستند. آیا درس عبرت می گیریم؟!". گمان می کنم نویسنده با آدرس غلط دادنش در صدد انحراف افکار عمومی است. چون می گوید " روزی می رسد "، در حالی که چنین روزی در سال های پس از انقلاب مکررا تا به امروز رخ داده است. بارزترین نمونه آن همانا واگنری گری سازمان منافقین است که از روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز علیه ملت و نظام اسلامی شوریدند و جنایات بی شماری به راه انداخته است. ماجرای کوی دانشگاه در سال 78 و فتنه 88 نمونه دیگری از آن روزی است که جماعتی انقلابی نما در نقش واگنرهای ایرانی علیه مصالح مردم و انقلاب شوریدند. جدیدترین روز واگنری، اغتشاشات پاییز 401 بود که جمع زیادی از هم مسلکان نویسنده با عوامل پدید آورنده آن روز که عمدتاً از جماعت ضد انقلاب و برانداز بودند هم داستان و هم دل شده بودند. بنابر این، ملت و نظام اسلامی روزهای واگنری را بارها با تلخکامی تجربه کرده است. اما چگونه است که نویسنده اصلاح طلب نه فقط به مخاطب خود آدرس غلط می دهد و حوالت به آینده داده است بلکه این پدیده را به فرمان آتش به اختیاری ولی فقیه نسبت داده است. در حالی که شورش علیه مصالح ملت و نظام اسلامی در قاموس فرمان آتش به اختیاری نمی گنجد. این فرمان برای دفاع از مصالح ملی صادر شده است و نه علیه آن تا شامل تجربه واگنری بشود. آیا نویسنده اصلاح طلب با این توئیت خواسته است توجه مردم به تجربه نقش واگنری در میان جمع زیادی از هم مسلکانش را منحرف سازد یا آنکه در صدد تخریب چهره جماعت آتش به اختیار انقلابی است که سد راه واگنرهای ایرانی هستند؟! هر دو امر محتمل است. اما مهم این است که هم مسلکان وی بیش از دیگران مستحق عبرت از تجربه واگنرهای ایرانی هستند. چون آتش به اختیار انقلابی همواره عبرت گرفته است که تا کنون به ضد فلسفه وجودی خود تبدیل نشده است. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 سوزاندن چه ربطی به آزادی بیان دارد؟ بار دیگر جریان هتاکی سیستمی در غرب با حمایت دولت سوئد، مساله قرآن سوزی را به راه انداخت و دبیرکل ناتو، ینس استولتنبرگ نیز مدعی شد که « سوزاندن قرآن «آزادی بیان» است و خلاف قوانین در سوئد نیست» ( نقل از شفقنا). اینکه یک مقام عالی رتبه نظامی اتحادیه اروپا در تفسیر مساله حقوقی دخالت کرده است در جای خود بسیار معنا دار است. در واقع، اتحادیه اروپا قدرت نظامی خود را پشت مساله قرآن سوزی آورده است. اما سوال اساسی این است که سوزاندن که از جنس عمل است چه سنخیتی با بیان دارد که غربی ها آن را مصداق آزادی بیان می دانند؟ مدافعین وطنی و غربی اعلامیه جهانی حقوق بشر، باید ربط ایندو مساله را توضیح دهند. در هیچیک از مواد اعلامیه بویژه ماده 18 که از آزادی بیان و عقیده سخن گفته است، اشاره ای به چنین ربطی نشده شده است. مسلماً اگر قایل به چنین ربطی شویم، سنگ روی سنگ بند نمی گیرد و همان پیش بینی که نویسندگان اعلامیه دغدغه پیش گیری از وقوع آن ( طغيان بر ضد بيداد و ستم ) را داشتند اتفاق خواهد افتاد. مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر اساس آزادی بیان را بر مفاهیم بنیادی چون حيثيت و كرامت ذاتی تمام اعضای خانواده بشری، پرهیز از تحقير حقوق بشر، گسترش روابط دوستانه ميان ملت‌ها و بهترين اوضاع زندگی استوار کرده است. بر این اساس، عمل سوزاندن اصلی ترین مقدسات مسلمانان جهان به مصداق جمله « هر آنچه سخت و استوار است، دود می شود به هوا می رود»، اعلامیه جهانی بلکه مفهوم غربی حقوق بشر را دود می کند و به هوا می فرستد. به راستی، چرا باید مسلمانان جهان اعلامیه ای را که در نگارش آن هیچ نقشی نداشته اند، محترم بشمارند و مفاد آن را رعایت کنند ولی غربی ها قرآن کریم را محترم نشمارند. گمان نمی روی حتی عقل سلیم غربی مصلحت رعایت عقاید و مقدسات دو میلیارد مسلمان را از نظر دور بدارد و چنین اعمالی را جایز بداند. آخرین ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر ( ماده 30 ) چنین آمده است: « هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر را نمی توان به نحوی تفسیر کرد که برای دولتی یا گروهی یا فردی متضمن حقی شود که بنا بر آن، بتواند به فعالیتی دست زند یا کاری انجام دهد که هدف آن از بین بردن حقی از حقوق و آزادی های مذکور در این اعلامیه باشد». بر این اساس، دولت مردان سیاسی و نظامی حق ندارند مفاد اعلامیه را به گونه ای تفسیر کنند که متضمن حق نا مشروعی برای هتاکین شود. ربط نادرست عمل سوزاندن به آزادی بیان یکی از همان تفسیر های غیر قانونی و نادرست اعلامیه است. بلکه حتی هتاکی های زبانی نیز از دایره آزادی بیان خارج است. چون هتاکی زبانی نیز نوعی بی حرمتی عملی به حیثیت وکرامت ذاتی انسان است. هتاکان غربی، بویژه دولت مردان سیاسی و نظامی شان بدانند که مسلمانان نیز می توانند به مانند آنان اعلامیه جهانی حقوق بشر غربی را به آتش کشند، ولی آنان دست به چنین اقدامی نمی زنند. اما نه بخاطر مفاد اعلامیه بلکه بخاطر دستور قرآن کریم که هتاکی به مقدسات غیر مسلمانان را منع کرده است: « وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ » ( اﻷنعام : 108 ). سخن آخر اینکه جماعتی از روشنفکران وطنی که به تازگی مفهوم « کنش گری مرزی » را عَلَم کرده اند، اکنون وقت آن است که صادقانه اراده کنشگر مرزی بودن شان را به مسلمانان جهان بویژه ملت مسلمان ایران نشان دهند. ما اکنون در مرز اسلام و غرب یا اسلام و کفر ایستاده ایم. یک طرف مرز، نهایت حرمت گذاری به طرف مقابل را دارد ولی طرف دیگر مرز از هیچگونه بی حرمتی فرو گذاری نمی کند. می خواهیم بدانیم که این جماعت از روشنفکری چگونه می توانند در مرز میان حرمت گذاری و هتاکی، کنشگری مرزی شان را نشان دهند و مانع بی حرمتی های طرف غربی شوند. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
" چاه نکن بهر کسی، اول خودت بعدا کسی " 👇👇👇 @mahdavizadegan
سلسله نشست های معارف اسلامی و انقلاب اسلامی ✍️نشست چهاردهم: فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی؛ امکان یا امتناع دولت دینی انقلابی 🎙ارائه دهنده: حجت الاسلام والمسلمین دکتر داود مهدوی زادگان، رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی در علوم اسلامی و انسانی (سمت) 📒دبیر علمی: دکتر سیدجواد میرخلیلی 📅زمان: دوشنبه 1402/04/12 ⏰ساعت: 8 الی 10 🔷 آدرس: تهران، خیابان انقلاب، بین خیابان وصال شیرازی و قدس، کوچه اسکو، پلاک 15 🗒نشست به صورت حضوری و مجازی برگزار می گردد. 💠لینک ورود به جلسه: https://room.nahad.ir/ch/pajouheshgah ◾️مجری: پژهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی ▶️همکاران: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی در علوم اسلامی و انسانی (سمت)، گروه معارف و علوم انسانی دانشگاه صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران) و انجمن مطالعات سیاسی حوزه. 🌐پایگاه اینترنتی: www.pfme.ac.ir 🌸 کانال "مطالعات فلسفه سیاسی و انقلاب اسلامی"👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2640969940Ccb3214bb46
🔵 حجت الاسلام والمسلمین دکتر داود مهدوی زادگان، رئیس سازمان سمت، در نشست علمی فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی؛ امکان یا امتناع دولت دینی انقلابی: ✅ درباره امکان یا امتناع دولت دینی انقلابی، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. دیدگاه امتناعی نیز به جهت امتناع در امکان یا وقوع، اختلاف نظر دارند. این اختلاف از جمع میان انقلاب با دین و دولت ناشی می شود. لکن ایراد اساسی بر دیدگاه امتناع این است که انقلاب به حرکتی گنگ و نامفهوم تبدیل می شود و حاصلی بیش از وضعیت آنارشیستی نخواهد داشت و در نتیجه انگیزه ای برای وقوع آن در میان انقلابیون بوجود نمی آید. ✅ دیدگاه مختار این است که وقوع دولت انقلابی امر ممکنی است و به لحاظ ایدئولوژیکی نیز لازم التحقق است. اصولا نکته مغفول مانده این است که تحقق دولت انقلابی ادامه راه انقلاب است و نه پایان آن. شعار من انقلابی ام در متن حکمرانی اشاره به همین معنا دارد. حکمرانی علوی اساسا ماهیت انقلابی دارد. لکن کار بسیار سخت و دشوار است. موانع بزرگی در این راه وجود دارد. از جمله این موانع عبارت است از: روزمرگی، از خودبیگانگی، عقلانیت ابزاری، عرفی شدن و جبهه معارضین. ✅ راهکارهایی برای مقابله و حل این دشواری ها وجود دارد و باید آنها را شناسایی و پی گیری کرد. از جمله این راه حلها می توان به ایمان و امید به راه انقلاب، ایدئولوژی اسلامی، فلسفه سیاسی امامت و فقه پویا اشاره کرد. پ ن: این نشست به همت پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در روز دوشنبه 12 تیر برگزار شد. 🌸 کانال "مطالعات فلسفه سیاسی و انقلاب اسلامی"👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2640969940Ccb3214bb46