تا وقتی که در روزگار غرب زدگی به سر می بریم، باید غرب زدگی آل احمد را خواند.
@mahdavizadegan
چرا حکومت خودکامه پهلوی کتاب غرب زدگی آل احمد را توقیف کرد
هر زمان که به سالروز درگذشت مرحوم سید جلال آل احمد ( ۱۸ شهریور ۴۸ ) می رسم و یادی از کتاب تاثیرگذار " غرب زدگی " او می کنم، این پرسش در ذهنم خلجان می کند که چرا حکومت پهلوی که مدعی فرهنگ دوستی بود این کتاب را سانسور کرد و ناشرش را ورشکسته کرد و اسباب شرمندگی سيد جلال را پیش آورد ( آل احمد سید جلال، 1376،غربزدگی: 17 ).
آل احمد گزارش اولیه غربزدگی را به سفارش "شورای هدف فرهنگ ایران " وابسته به وزارت فرهنگ نوشته بود. او در این کتاب مثل جماعت امروز روشنفکری که از لحظه ای که دهان باز می کنند و قلم به دست می گیرند تا وقتی که لب فرو می بندند و قلم زمین می گذارند و حاکمیت را به باد انتقاد و اعتراض می کشند، نبود. در هیچ کجای از کتاب غرب زدگی بطور آشکار مشاهده نمی شود که نویسنده حتی غیر مستقیم قلم نقدش را متوجه حاکمیت کرده باشد. نه اینکه موافق حاکمیت باشد بلکه عجالتاً نقدش در این کتاب متوجه حکومت خودکامه پهلوی نبود. پس چرا حکومت با وصف این، چاپ غربزدگی را توقیف کرد.
کینه جماعت روشنفکری و دنیای غربی از آل احمد قابل درک است. او در غربزدگی هر دو را خوب تاب داده است. خصوصاً در کتاب " در خدمت و خیانت روشنفکری " که هر چه بخش خدمت روشنفکری کتاب را می خوانم به غیر خدمت به استعمار چیز دیگری دستگیرم نمی شود.
گمان می کنم نقد یکجای آل احمد بر روشنفکری ایران و استعمار غربی در کتاب غربزدگی در همان جمله معروفش گرد آمده است:
" در زمانی که روشنفکران غربزده ما ملکم خان مسیحی بود طالب اف سوسیال دمکرات قفقازی! و به هر صورت، از آن روز بود که نقش غرب زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. و من نعش آن بزرگوار ( شیخ شهید فضل الله نوری ره ) بر سر دار همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام این مملکت افراشته شد. " ( همان: 78 ).
آل احمد از بیماری اجتماعی غرب زدگی و از خود بیگانگی و قرتی بازی های دوران جوانی و دنباله روی از غرب و از کمپانی های نفتی و تضادهای اجتماعی و خلاصه از روزگار شوم غربزدگی سخن می گفت ولی این حرف ها چرا باید خواب قبله عالم را آشفته کند و کتاب را در چاپخانه توقیف کند. مگر این حرف ها براندازانه بود که حاکمیت تاب نیاورد و سانسورش کرد.
پاسخ مساله روسن است. حکومت خودکامه پهلوی به درستی نقد آل احمد را به خود گرفته بود. چون این حکومت وابسته به غرب بود و خود را مدیون غرب می دانست تا مدیون ملت. انگلیسی ها در برآمدن رضاخان نقش داشتند و نه ملت. الگوی عمل آنان دولت غربی بود و برای تاریخ و تمدن ایرانی و اسلامی ارزشی قائل نبودند. پهلوی پرچم دار رسمی غرب زدگی بود. به خاطر این بود که حاکمیت با غرب زدگی آل احمد هم ذات پنداری کرد و نقد او را سیاسی تلقی کرد و به خود گرفت.
البته دلیل دیگر سانسور دولتی کتاب آل احمد جنبه ابزاری فرهنگ غرب زدگی است. چنین فرهنگی جامعه را به حکومت استبدادی بیشتر وابسته می کرد و استیلای حاکمیت تشدید می شد. غربزدگی جامعه را از تیزاب منتقد دولت بودن دور می کند و نمی گذارد مردم در صحنه سیاست حضور تاثیر گذاری داشته باشند. این است که غربزدگی آل احمد مهم ترین ابزار سلطه فرهنگی دولت خودکامه را تهدید کرده بود و آن را به چالش کشانده بود.
بنابر این، آل احمد برای نقد سیاسی حاکمیت خودکامه نیاز جدی به خطاب مستقیم نداشت. او با طرح مساله غربزدگی استبداد را به لرزه انداخت. چون به اصطلاح، ضمیر خیلی خوب مرجع خود را می شناخت. بر خلاف نقد امروز روشنفکری که هر قدر هم نقدش مستقیم تر می شود، مرجع ضمیرش به حاکمیت بر نمی گردد.
✍ داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
چرا حکومت خودکامه پهلوی کتاب غرب زدگی آل احمد را توقیف کرد | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020618000244/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%BA%D8%B1%D8%A8-%D8%B2%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D9%82%DB%8C%D9%81-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
🔰 حق انحصاری بهتان
روایتی از امام صادق علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله در کتاب شریف کافی ( الکافی، ج 2،ص 375 ) نقل شده که از اهل شبه افکن و بدعت گزاران برائت بجویید و با آنها مباهته کنید تا طمع فساد در اسلام نکنند ( و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام ).
راغب اصفهانی در کتاب مفردات، بَهْت را به معنای حیرت زده و وحشت زده و بهتان را به مفهوم دروغ معنا کرده است. مرحوم مصطفوی در کتاب التحقیق بهتان به معنای دروغ را به همان حیرت زدگی باز گردانده است. چون شنیدن دروغ هم حیرت آور است.
اما بر اساس قرائن داخلی ( اختصاص روایت به اهل ریب و بدعت ) و قرائن خارجی ( مذمت مطلق بهتان در کتاب و سنت و عقل ) مسلم است که باهتوهم از معنای ظاهری ( دروغ و تهمت زدن به دیگری ) انصراف دارد و به معنای حیرت و دهشت آور بودن است. یعنی اهل ریب و بدعت را با بیان های متین و قاطع چنان به حیرت درآورید که قادر به پاسخ نباشند مانند به حیرت درآوردن حضرت ابراهیم علیه السلام نمرود را. اینچنین استدلال بهت آور می تواند همان جدال احسن باشد.
برخی از اهل نظر در دانش فقه و اخلاق مبتنی بر دقت نظر شان باهتوهم را در همان مفهوم ظاهری معنا کرده اند و آن را تاویل نبرده اند و فتوا به جواز تهمت زدن به اهل بدعت داده اند. با وصف این، از همین دسته از علما سراغ نداریم که به فتوای خود عمل کرده باشند و به نا حق بر اهل ریب و بدعت دروغ و تهمتی ببندند. مگر - از باب استثنا مفرغ - اندک جماعتی که با حکمرانی اسلامی زاویه پیدا کرده اند.
این جماعت، بی هیچ منع شرعی و اخلاقی از هرگونه دروغ و تهمت زنی به جمهوری اسلامی که موضوع روایت نبوی هم نیست، دریغ نمی ورزند. بنگرید به متن مکتوبات و سخنرانی ها و بیانیه های آنها تا بی تقوایی شان معلوم گردد.
بر این جماعت عرفی گرای حوزوی که دروغ و تهمت زنی به نظام اسلامی را جایز می دانند و به آن عمل می کنند، جماعت مخالف و معارض و معاند با انقلاب و نظام اسلامی را هم باید اضافه کرد.
در این چهار دهه و اندی گذشته از عمر نظام اسلامی لحظه ای نبوده است که جبهه معارض و برانداز دروغ و تهمت و افتراء نزده باشد. مثنوی از این همه کذب و تهمت زنی آنان بیش از هفتاد من می شود. این جماعت بدون دروغ و تهمت کارشان پیش نمی رود. پنداری که جبهه معارض عامل ترین افراد به ظاهر روایت نبوی هستند.
ملت سال گذشته ( پائیز 401 ) آشکارا مشاهده کردند که چگونه جبهه معارض و برانداز برای شعله ور نگهداشتن آتش فتنه و اغتشاش به کمک ابزارها و فضاهای رسانه ای شان همه گونه دروغ و تهمت را منتشر کردند. بانویی که به مرگ طبیعی مرده بود، تهمت قتل زدند. چه زنده هایی را که به عنوان کشته جا زدند.
جدیدترین آن، ماجرای کذب اخراجی های دانشگاه است. استاد بازنشسته و پایان مأموریت یافته و خاتمه قرار داد حق التدریسی را به عنوان اخراجی جا زدند تا جامعه را نسبت به کارگزار خدوم و اخلاق گرای آموزش عالی بی اعتماد کنند.
بتازگی این جماعت کذّاب و تهمت زن با انگیزه فتنه گری دیدگاه عالم با تقوایی را که قائل به معنای ظاهری کلمه باهتوهم است بهانه کرده سیل دروغ و تهمت را بر آن مرد خدایی و جریان انقلابی و نظام اسلامی جاری کرده اند. آنچنان که از آن مقیم نیویورکی مدعی رهبری روشنفکری دینی که روزگاری شرح او از اوصاف پارسایان نهج البلاغه را از صدا جمهوری اسلامی می شنفتیم و مبهوت بیانش می شدند، نسبتی کذب و تهمت نقل شده که آن عالم اخلاق که اکنون در بین ما نیست تا از خود دفاع کند، نه فقط تهمت زنی را جایز می دانست بلکه او بر این عقیده بود که باید همه دگر اندیشان را کشت!!
حقیقتاً از این همه بی تقوایی به جز خدا کیست که به او پناه آوریم.
باری، اکنون که اهل قلم و منبر جبهه معارض و مخالف و معاند آشکارا هرگونه دروغ و تهمت زنی را مذموم و غير جایز اعلام کردهاند، باید از آنان خواست که اگر شجاعت دارند، اول دامان قلم و منبر خود را از این عمل زشت و غیر اخلاقی پاک کنند و سپس هم مسلکان و دنبال کنندگان شان را به پرهیز از دروغ و تهمت و افتراء فرا بخوانند. اما اگر چنین شجاعتی را ندارند که قطعاً ندارند، تردیدی باقی نمی ماند که اینان بهتان را حق انحصاری خود می دانند و بس.
✍ داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
گزیده یادداشت های تحلیلی- تبیینی فتنه 401.pdf
حجم:
1.21M
گزیده یادداشت های تحلیلی- تبیینی فتنه 401
داود مهدوی زاَدگان
( مهر تا دی1401 )
« گزیده یادداشت های تحلیلی- تبیینی فتنه »401؛ مجموعه ای از یادداشت های نویسنده در ایام فتنه401 است. خوانش این مجموعه که شامل 50 قطعه است و مجموعه هایی مانند آن علاوه بر بازخوانی فتنه 401 مقابله ای با تحریف کنندگان تاریخ است. باید حافظه تاریخی ملت را از گزند تحریف و وارونه گویی بدخواهان محافظت کرد. به همین خاطر، به همه نویسندگان متعهد انقلابی که در ایام فتنه 401 در راستای جهاد تبیین تلاش زاید الوصفی داشته اند، پیشنهاد می شود که آنان نیز به قصد تنویر افکار عمومی به مثل این مجموعه، تلاش شان را منتشر کنند.
فهرست برخی از مطالب:
لایه های مطالعاتی فتنه 401
ما ملت امام حسینیم
بازی سیاسی با مطالبات مردم
قرآن بر نیزه نرفت بلکه آتش زدند
پیآمد خشونت عریان
توقعی که از حقوقدان منصف می رود
جهل نا مقدس و جهان برونویی
قاعده سازی فقه خوارجی برای شعله ور ماندن آتش فتنه
ادبیات استعاری اپوزیسیون دیگر نخ نما شده است
دستآورد سند 2030 در کف خیابان
انکشاف تفسیر غلط از انتخابات 1400
فرق اعتراض مردمی و آشوب خیابانی
مشکله اصلی دشمن، ملت است
چرا اقتدارگرایان با جریان اغتشاش گر مرز بندی نمی کنند؟
اعتراض به اغتشاش
شرف و شرافت
جنبش گفتمان دیوانگی
حجاب اختیاری اسم رمز عملیات بی حجابی اجباری بود
دو انقلاب در یک اقلیم نمی گنجد
سرآغاز فتنه بزرگ 401
طبیعت سیاست استعماری
پذیرش شکست و سناریوی تشدید خشونت
داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
🏴🏳️ زیارت مختصر امام رضا علیهالسلام*| 🏴🏳️
🔆 *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْهُدىٰ وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقىٰ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ عَلَيْهِ آباؤُكَ الطَّاهِرُونَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَىٰ هُدىً، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ، وَأَنَّكَ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَأَدَّيْتَ الْأَمانَةَ، فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ خَيْرَ الْجَزَاءِ، أَتَيْتُكَ بِأَبِي وَأُمِّي زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ.السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَاابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ کالْهادِي وَالْوَلِيُّ الْمُرْشِدُ، أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِوِلايَتِكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ.
📚 «مفاتیح الجنان»
شکست توهم سقوط و فروپاشی
یک سال از وقوع فتنه ترکیبی گسترده علیه انقلاب و نظام اسلامی می گذرد. شاید بتوان فتنه ۴۰۱ را مادر فتنه های چهار دهه اخیر نامید. بطوری که از حجم گسترده برنامه ریزی عملیات براندازی و تدارک کار از ماه ها و سال ها قبل می توان پی به این مطلب برد.
اگر چه دو نهاد امنیتی در بیانیه مشترک در همان ایام اغتشاشات، گستردگی ابعاد این برنامه شوم را بر ملا کردند، ولی ملت خود نیز در کف خیابان شاهد گستردگی توطئه براندازی بود. مردم آشکارا مشاهده کردند که این فتنه، طرح براندازی نه یک نظام بلکه براندازی یک ملت بود. دشمن ریشه کنی هویت ایرانی به مثابه ملت را نشانه رفته بود.
از این رو، ۲۵ شهریور ۴۰۲ یادآور پایان آغاز حرکتی ضد دینی و ضد ملی است. گرچه چنین روزی سالگرد توطئه ای بزرگ و سنگین است ولی بالاتر از آن، سالگرد پیروزی ملت در شکست توطئه عظیم دشمن هم هست.
به یقین فهم شکست فتنه بزرگ ۴۰۱ از جهات مختلف برای هر دو طرف مخالف و موافق اهمیت دارد. در این میان، مهمترین مساله عبارت از شناسایی عوامل یا دلایل این شکست است. علت و دلیل این شکست بزرگ چه چیزی می تواند باشد؟ قطعا عوامل زیادی در پدید آمدن این شکست نقش داشته است لکن در اینجا به یک عامل مهم بسنده می شود.
به نظر می رسد که مهمترین دلیل شکست فتنه بزرگ ۴۰۱ توهم بزرگی است که جبهه معارض و مخالف و معاند گرفتار آن شده بودند و آن عبارت از توهم نزدیک بودن سقوط و فروپاشی نظام اسلامی است.
سالیان درازی است که جریان غربگرا و معارضین بر طبل فروپاشی نظام می کوبند. کمتر روشنفکر و قلم بدست سکولار و متحجر را شاهد بوده و هستیم که درباره مساله فروپاشی و پایان علائم حیاتی و سقوط نظام اسلامی وا گویه و قلم فرسایی نکرده باشد و آشکار و پنهان امید به آینده ای با بر پایی مجدد حکمرانی سکولار بر نبسته باشد.
شدت توهم فروپاشی حکمرانی دینی به حدی بود که حتی جبهه معارض را به این باور پوچ انداخته بود که فروپاشی حقیقتاً حتمی است و باید در عملیات براندازی تعجیل کرد. چنین توهم بی پایه و اساسی برنامه ریزان فتنه بزرگ را به این گمان باطل سوق داده بود که برای براندازی فقط به یک جرقه نیاز است. مردم با آن جرقه وارد میدان شده کار نظام خاتمه می یابد.
بالاخره جرقه فتنه در ۲۵ شهریور ۴۰۱ زده شد اما فتنه گران به یکباره با پوشالی بودن توهم متراکم شده چند سال اخیر خود مواجه شدند. آنها مشاهده کردند که چگونه توهم سقوط که در نظرشان سخت و استوار می آمد، ولی دود شد و به هوا رفت.
فتنه گران همه موانع براندازی را اندیشیده بودند تا از سر راه بردارند مگر مکر الهی را که حامی ملت و نظام اسلامی است. مکر خدا نه دود می شود و نه به هوا می رود بلکه بر زمین ملت خداجو فرود می آید. نور هیچگاه دود شدنی نیست.
اکنون مخالفین و معارضین بویژه سکولارهای اندیشه ورز که به این مادر فتنه ها امیدها داشتند، باید بیش از گذشته در کار خود درنگ کنند و به این بيانديشند که دلایل این همه کینه و نفرت های کورشان با انقلاب و نظام اسلامی از کجا ناشی می شود و چرا باید به آن دامن زد.
آنها باید بفهمند که جمهوری اسلامی، پدیده ای سهل و ممتنع است که راهی نو در دنیای سراسر دنیوی شده بر جهانیان گشوده است و چاره ای غیر از گفتگو و همزیستی مسالمت آمیز با آن ندارند.
✍ داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
شکست توهم سقوط و فروپاشی | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020626000038/%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D9%87%D9%85-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C
به نظر می رسد که مهمترین دلیل شکست فتنه بزرگ ۴۰۱ توهم بزرگی است که جبهه معارض و مخالف و معاند گرفتار آن شده بودند و آن عبارت از توهم نزدیک بودن سقوط نظام اسلامی است. سالیان درازی است که جریان غربگرا و معارضین بر طبل فروپاشی نظام می کوبند. کمتر روشنفکر و قلم بدست سکولار را شاهد بوده و هستیم که درباره مساله فروپاشی و پایان علائم حیاتی و سقوط نظام اسلامی را وا گویه و قلم فرسایی نکرده باشد و آشکار و پنهان امید به آینده ای با حکمرانی سکولار بر نبسته باشد.
@mahdavizadegan