🔸 در عامل به گفتار بودن ولی فقیه
یکی از ویژگی برجسته ولی فقیه، حضرت آیت الله خامنه ای حفظهالله عامل بودن به گفته های شان است؛ سنت حسنه ای که هم قرآن کریم به آن سفارش فرموده است و هم سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام در امر حکمرانی بدان منوال بوده است. ایشان هم پایبند به این سنت الهی بوده است و البته بهره های بی شمار آن را هم برده اند.
یک نمونه آن، سفارشی است که ولی فقیه در خصوص گفتگوهای هسته ای کرده اند. ایشان همواره خطاب به مسئولان این تاکید را داشته اند که نباید امورات کشور داری به مسأله گفتگو و مذاکره گره بخورد. به گونه ای که مملکت تا حصول نتیجه گفتگو ها معطل بماند و کارها زمین بماند و مردم و مسئولان منتظر بمانند تا خبرهای خوبی به گوش رسد. بلکه خبر خوب برای مردم این است که ببینند چرخ مملکت با همت و پشتکار مسئولان در گردش است:
« نکتهای که میخواهم روی آن تأکید کنم این است که سعی کنید مسائل کشور را به این گفتگوها گره نزنید. اشتباهی که در برجام کردیم اینجا تکرار نشود، آنجا ما همهچیزمان را منوط به پیشرفت مذاکرات کردیم. یعنی کشور را شرطی کردیم. خب سرمایهگذار وقتی که کار کشور منوط به مذاکره باشد، سرمایهگذاری نمیکند دیگر؛ معلوم است. میگوید: «ببینیم عاقبت این مذاکرات به کجا میرسد» ( بیانات ولی فقیه: ٢۶/ ١/ ١۴٠۴ )
وقتی به سیره عملی ولی فقیه نظر می کنیم متوجه این نکته می شویم که ایشان عامل به این سفارش بودند. در هیچ جایی نبوده است که ایشان جدای از اینکه نسبت به مذاکره با شیطان بزرگ بد گمان بوده اند، منتظر نتیجه آن مانده باشند. پیشرفت های شگرفی که امروز در صنعت هسته ای یا در صنایع و تجهیزات نظامی و شهرک های موشکی و پهبادی مشاهده می کنیم بخاطر همین است که ایشان نگذاشتند آینده این کارها با گفتگو و مذاکره گره بخورد.
تصور کنید که اگر نظام می خواست تازه بعد بی نتیجه ماندن برجام تصمیم به توسعه صنعت هسته ای و نظامی خود می گرفت؛ آیا می توانست به مثل امروز مقتدرانه وارد گفتگو شود؟ و آیا دشمن ملت به مثل امروز راه حل مذاکره را بر اقدام نظامی ترجیح می داد؟! مسلماً پاسخ منفی است.
بی تردید زمان برای توسعه پایدار شرط اساسی است. گره خوردن چرخه توسعه با مذاکراتی که در نتیجه بخش بودن آن شک و تردید وجود دارد، خسارت های جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. نظام سلطه بر ارزش زمان خیلی خوب واقف است و می داند که چگونه می توان با وقت کشی ملتی را از پای در آورد.
« ممکن است این مذاکرات به نتیجه برسد، ممکن هم هست نرسد. ما نه خیلی خوشبین هستیم، نه خیلی بدبین هستیم. به طرف مقابل البته خیلی بدبینیم، طرف مقابل را قبول نداریم، میشناسیم طرف مقابل را. اما به تواناییهای خودمان خوشبین هستیم. ما میدانیم که خیلی کارها را میتوانیم انجام دهیم و شیوههای خوبی بلد هستیم» ( بیانات ولی فقیه:۱۴۰۴/۱/۲۶ ).
اینکه امروز دشمن ملت برابر پیشرفت های نظامی و هسته ای ایران بهت زده و درمانده شده است و به شدت خواهان گفتگو با ایران اسلامی است به این دلیل است که به گمان باطل خود ایران را با وسوسه گفتگو معطل و متوقف کرده است و دیگر جای نگرانی برای شکل گیری ایران قوی نیست. در حالی که اکنون کاملا متوجه اشتباه محاسباتی خود شده است.
ریشه این اشتباه محاسباتی دشمن هم به هوشمندی رهبر فرزانه انقلاب باز می گردد. مساله ای که ایشان همواره بر مسئولان تاکید کرده اند که نگذارید دشمن شما را دچار اشتباه محاسباتی کند بلکه باید عکس آن اتفاق افتد. و البته این مطلب ثمره همان عامل بودن ولی فقیه است.
✍ داود مهدوی زادگان
https://farsnews.ir/MahdaviZadegan/1745355942707734377
✅ @mahdavizadegan
🔹️بیانات آیتالله خامنهای درباره مبارزات انقلابى و سیاسى #امام_صادق علیهالسلام:
👈 امام صادق علیهالسلام تفکر انقلابى اسلامى را میان مسلمانها رایج کرد. ۱۳۶۲/۵/۱۴
💻 Farsi.Khamenei.ir
🏴 شهادت امام جعفر صادق علیه السلام بر مخلصین انقلابی و عموم مسلمانان جهان تسلیت باد.
@mahdavizadegan
🖌 جعفرخان به فرنگ برگشته
بالاخره یکی دیگر از افراطیون از انقلاب برگشته ( مهدی نصیری ) جلای وطن کرد و به پندار و توهم خودش در راه مبارزه سیاسی علیه نظام اسلامی مهاجرت را بر ماندن و زندانی شدن و محدودیت های مبارزاتی ترجیح داده است. اغلب اپوزیسیون خود رهبر پندار با همین توهم به دیاری مهاجرت کرده و می کنند که روزگاری آن دیار را سرزمین نفرین شده و مهد شیاطین و امپریالیسم می پنداشتند و علیه آن به افراط قلم فرسایی می کردند. و این نتیجه افراط و تندروی در فعالیت سیاسی است.
نقل مکان افراطیون از متن مردم به کانون نظام سلطه از نگاه گفتمان انقلاب اسلامی هیچ اهمیت و ارزشی ندارد. مدتی نگذشته بود که گفتار نانجیبانه ی کاذب مهدی نصیری عادت مان شده بود. تنها نگرانی مان این است که با مهاجرت اپوزیسیون به دیار و بلاد کفر، انقلاب اسلامی بخاطر چنین فقدانی دچار روزمرگی شود.
روزمرگی نقطه آغاز پایان هر انقلابی است. به همین خاطر است که گفتمان انقلاب اسلامی هیچگاه سعی در سرکوب اپوزیسیون خود نداشته مگر زمانی که بخواهند قاعده بازی سیاسی را برهم زنند و مشی مسلحانه و ضد امنیت ملی و خیانت به ملت را پیش بگیرند. بنابر این، امثال نصیری به فرنگ برگشته توهم برش ندارد که با خروجش به بلاد کفر ترس و لرز بر جان نظام اسلامی مستولی می شود. این انقلاب از تهدیدات شیطان بزرگ نلرزید تا چه رسد به نق نق کردن های نصیری ها.
آنها بدانند که اندیشه انقلابی در راه تبلیغ پیام های الله تعالی از غیر خدا هیچ ترس و واهمه ای به دل راه نمی دهد: « الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً » ( اﻷحزاب : ٣٩ ). تیرهای کین توزانه ی نصیری آن هنگام که در قلب ایران می زیست بی ثمر ماند چه رسد به اینکه بخواهد آن تیرها از هزاران کیلومتر دورتر پرتاب شود. زهی توهمات باطل افراطیون به فرنگ برگشته!
اما نکته مهم این است که خروج مغرورانه توأم با خشم و کین نصیری نشان داد که نظام اسلامی سعی ندارد در مواجهه با مخالفانش از ابزار تبعید استفاده کند بلکه بیشتر سعی دارد با آنان به رفق و مدارا رفتار کند. لذا به فرنگ رفتن آنان به میل و رضایت خودشان است. زندانی شدن توهمی است که وی برای توجیه مهاجرتش خلق کرده است. زندان جای مجرمین است و در جمهوری اسلامی صرف مخالف بودن و مخالف حرف زدن جرم نیست.
نصیری با این مهاجرت ثابت کرد که نه این نظام استبدادی و ظالمانه است و نه مبارزه سیاسی وی خدا جویانه است بلکه نفسانی و ابلیسی است. انبیأ و اولیاء الهی همگی به سوی طواغیت فرستاده می شوند نه آنکه از نزد آنان فرا خوانده شوند. مجاهدان الله برای تبلیغ رسالت الهی خود را برای تحمل هرگونه درد و رنجی حتی افتادن در آتش آماده می کنند. اما نصیری تصمیم می گیرد مبارزه سیاسی خود را از هزاران کیلومتر دورتر دنبال کند. این گریز سیاسی چیزی نیست مگر بخاطر بخل و نفرت از مواجهه مستقیم با اولیاء الهی.
نصیری همانند ابوجهل ولی خدا را تکذیب کرد و متکبرانه به سوی اهلش که در فرنگ مأوا گرفته اند روی گرداند: « وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى » ( القيامة : ٣٢ - ٣٣ )
البته این به فرنگ برگشتن نصیری دلیل دیگری هم دارد و آن عجز و شکست در مبارزه سیاسی است. وی در سال های اخیر خود را به هر آب و آتشی زد و در هر فتنه ای مشارکت فعال داشت و بر سر قبر ها حاضر شد تا فتنه ای به راه اندازد و لباس شمری به تن کرد و دروغ ها و تهمت های بزرگ و کوچک بر زبان جاری کرد تا به گمان باطلش لرزه به تن نظام الهی افتد و کوتاه بیاید و دست سازش به سوی شیطان دراز کند ولی دید که هیچ اتفاقی نیافتاد و سیاهی ماند برای نصیری و هم مسلکانش.
طبیعی است که هر مبارز افراطی عرفی با چنین فعالیت گسترده بی حاصلی بعد مدتی افسرده و سرخورده و نا امید شود. چنانکه افسردگی و نا امیدی در چهره نصیری به هنگام خروجش کاملا مشهود بود. روان پریشی ناشی از ناکامی در مبارزه سیاسی خیلی دردناک است و صد البته این مسئله با جلای وطن رفع شدنی نیست اگر تشدید نشود.
به هر روی، خروج نصیری از دیارش از روی غرور و خود نمایی به مردم و باز داشتن آنان از رفتن به راه خدا است. این مطلب نه چندان دیر بر همگان آشکار می گردد. قرآن کریم هم چنین خروجی را نکوهش فرموده است: « وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ » ( اﻷنفال : ۴٧ ).
در تاریخ مبارزه با غربزدگی و غرب پرستی در ایران ثبت خواهد شد که این گفتمان انقلاب اسلامی بود که توانست جعفرخان را به فرنگ بازگرداند و عطای فرنگی را ارزانی خودشان کند.
https://farsnews.ir/MahdaviZadegan/1745807513343619297
✍ داود مهدوی زادگان
✅ @mahdavizadegan
🖌 استاد شهید مطهری ره با نهج البلاغه در میان مردم ( ١ )
عالم دینی که دو ویژگی ربانی و مجاهد بودن را در خود زنده کرده باشد، زمانه بر او سخت می گیرد. چون چرخ زمان بر عرفی شدن و روزمرگی می چرخد و مردمان این چرخ در گذر زمان بیشتر با دیانت و آموزه های ناب نظری و عملی وحیانی بیگانه تر می شوند. عالمان دینی ربانی مجاهد در چنین شرایطی بیش از هر دوره دیگری در تنگناهای سیاسی و اجتماعی قرار می گیرند. و همین مساله غمبار آنان را بیش از پیش به درک و شناخت نصوص اصیل دینی سوق می دهد تا به کمک آنها پاسخ جدیدتری برای نیاز های امروز بشری بیابند. و همین امر موجب کشف تازه آن نصوص می شود.
استاد شهید مرتضی مطهری ره یکی از همان عالمان دینی ربانی و مجاهدی بود که زمانه بر او تنگ گرفته بود و با بی مهری و بی رحمی با او رفتار می کرد. بویژه که این زمانه نقاب دیانت از چهره انداخته آشکارا رنگ عرفی شدن و دین زدایی و ولایت گریزی را پیشه خود کرده است.
شخصیت ربانی و مجاهد فی سبیل الله بودن مطهری ره بود که وی را بی تاب کرد تا برای تبلیغ و روشنگری دینی و خارج کردن دین از حاشیه و قرار دادن آن در متن جامعه به تهران مهاجرت کند. بر خلاف آن دسته از عالمان دینی که در چنین شرایطی بیشتر کنج عزلت را اختیار می کنند.
مطهری ره از استادی مقیم اصفهان یاد می کند که حلاوت لذت معارف الهی نهج البلاغه را در وی نشاند. او از آن عالم ربانی به بزرگی یاد کرده است و در انس وی با نهجالبلاغه می گوید: « او با نهجالبلاغه می زیست، با نهجالبلاغه تنفس می کرد. روحش با این کتاب همدم بود، نبضش با این کتاب می زد، قلبش با این کتاب می تپید. جمله های این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد می نمود.» ( مطهری مرتضی، ١۴٠٣، سیری در نهج البلاغه، صدرا، چ ٧٧: ١٢ )
مطهری با این درک جدیدش از نهجالبلاغه در عجب بود که چرا این کتاب شریف نورانی نه فقط در حوزه های علمیه که در میان شیعیان مهجور و مغفول مانده است: « بیگانگی یک عالم سنی با نهج البلاغه چندان عجیب نیست. عجیب این است که نهجالبلاغه در دیار خودش در میان شیعیان علی، در حوزه های علمیه ی شیعه « غریب» و « تنها » است همچنان که خود علی غریب و تنهاست... ما طلاب باید اعتراف کنیم که با نهجالبلاغه بیگانه ایم؛ دنیای روحی که برای خود ساخته ایم دنیای دیگری است غیر از دنیای نهج البلاغه». ( همان: ١١ )
به يقين، علاوه بر تاثیر آن عالم ربانی، مهاجرت مطهری به تهران و حضور جدی تر در جامعه دینی و دانشگاه برای تعلیم و تربیت دینی و درک عمیق تر از تنگناهای دین در جامعه امروز او را به تعمق گسترده تر نصوص و کاربست آنها در روشنگری دینی رهنمود کرده بود.
مطهری؛ دریافته بود که نهج البلاغه روشنگر مسائل انسانی امروز جهان است. به عقیده وی نهجالبلاغه در حال کشف شدن و فتح جهان اسلام است: « اخیراً جهان اسلام دارد نهجالبلاغه را کشف می کند. و به تعبیر دیگر نهج البلاغه جهان اسلام را فتح می کند.» ( همان: ١۵ )
استاد شهید مرتضی مطهری ره با همین مکاشفه ای که از نهجالبلاغه برای او حاصل شده بود در نهضت امام خمینی ره شرکت کرد و به عالی ترین مرتبه ای که یک عالم مجاهد ربانی می تواند بدان دست یابد؛ یعنی شهادت نائل گردید. چنانکه امامین انقلاب در امر حکمرانی دینی عامل راستین معارف بلند و والای نهج البلاغه بوده و هستند. آنگونه که ولی فقیه در سخنرانی نوروزی امسال شان مجدداً همگان را به مطالعه و آموزش معارف حقه نهجالبلاغه فراخواندند:
« امیرالمؤمنین قلّهی عدالت است، قلّهی تقوا است، قلّهی گذشت است در طول تاریخ. اگر ملّت ایران و ملّتهای مسلمان بخواهند استفاده کنند از درس این انسان بزرگ و برترین انسانها بعد از پیغمبر اکرم، باید به نهجالبلاغه بیشتر مراجعه کنند. من توصیه میکنم امسال فعّالان عرصهی فرهنگی به مطالعهی نهجالبلاغه و آموزش نهجالبلاغه توجّه ویژهای داشته باشند.» ( بیانات ولی فقیه: ١/ ١/ ١۴٠۴ )
https://farsnews.ir/MahdaviZadegan/1746250081854476826
✍ داود مهدوی زادگان
✅ @mahdavizadegan
🔸 سخت گیری های عقیدتی یا ایدئولوژیکی؛ از حرف تا عمل
وزیر محترم علوم در آیین تجلیل از دانشجویان رتبههای برتر دانشجویان شاهد و ایثارگر گفته است که: « نسبت به اجتماع متعهد و مسئول باشید و با اینحال بی تفاوت از کنار مسائل عبور نکنید و مرزها را خیلی عقیدتی نکنید که کسی نتواند به شما نزدیک شود و شما با آغوش باز همیشه پناه دیگری باشید». ( ١٣/ ٢/ ١۴٠۴)
تاکید آقای وزیر در دیدار با دانشجویان بر تعهد و مسئولیت اجتماعی و بی تفاوت از کنار مسائل عبور نکردن سخن درستی است. اگرچه این سخن به شرح و بیان مفصلی نیاز دارد. چنانکه لازم است پیرامون توصیه ایشان به کمتر عقیدتی کردن مرزها توضیح مفصلی ارائه شود. چون این توصیه بیش از آنکه مخاطب را نزدیک کند دور کننده است.
اگر مقصود از عقیده در این توصیه عقیده اسلام باشد، آشکارا با ایده اسلامی شدن مرزها اعم از اسلامی شدن دانشگاه و علوم و غیره تعارض دارد. به عبارتی اصراری بر اسلامی شدن مرزها نداشته باشید تا دیگران بتوانند به شما نزدیک شوند و با آغوش باز به شما پناه آورند. چنین توصیه ای با نصوص دینی تعارض دارد.
قرآن کریم از مؤمنان خواسته است که ایمان بیاورید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ» ( النساء : ١٣۶ ). باید مؤمنین بر شدت ایمان شان به خدا و رسول و کتاب منزل بیافزایند. در جای دیگر، قرآن کریم اعراب بادیه نشین را به دلیل ضعف در ایمان نکوهش کرده می فرماید نگویید ایمان آوردیم بلکه بگویید اسلام آوردیم: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ» ( الحجرات : ١۴ ).
بنابر این، قرآن کریم مسلمانان را به ایمانی تر و عقیدتی تر شدن هر چه بیشتر مرزها تاکید کرده است. وقتی صحبت از اسلامی شدن شهر یا دانشگاه می شود، مرزهای زیادی را در بر می گیرد و فقط مراد اسلامی شدن قلوب شهروندان و دانشگاهیان نیست.
توصیه به کاهش عقیدتی شدن مرزها از ناحیه برخی از مسئولان نوعی گرده برداری از تجویز به غیر ایدئولوژیک شدن مرزها است که اواخر قرن بیستم در میان روشنفکران لیبرال غربی در مخالفت با فضای به شدت ایدئولوژیک شده قرن نوزدهم و بیستم قوت گرفته بود. چنانکه ذهنیت ایدئولوژیک در ایران بعد مشروطه بویژه در دهه چهل بر روشنفکران چپ و راست غلبه داشت.
البته توصیه غیر ایدئولوژیک شدن جهان از سوی روشنفکران سکولار تخیلی بیش نبوده و نیست. چون اساساً دوام و قوام اندیشه مدرن به ایدئولوژی سکولار است. منازعه ای که جهان غربی با گفتمان انقلاب اسلامی به راه انداخته به دلیل شدت ذهنیت ایدئولوژیک آنان است. چنانکه تحریم و ترور دانشگاه و دانشگاهیان ایران از همین ذهنیت خشن و ایدئولوژیک مدرن ناشی می شود.
اتفاقاً شدت و التزام ذهنیت ایدئولوژیک روشنفکران لیبرال مسلک خیلی بیشتر از روشنفکران چپ است. چین و روسیه چپ گرا از مرحله گفتگو و مذاکره با ایران اسلامی عبور کرده وارد همکاری های مشترک دوستانه شده اند اما دولت های لیبرال غربی به رهبری آمریکا و دولت صهیونی غاصب و جنایتکار همچنان به شدت بر دشمنی و خصومت ورزی علیه جمهوری اسلامی باقی مانده اند.
اگر می بینیم روشنفکران و دانشگاهیان سکولار تبلیغ ایدئولوژی زدایی از مرزها را می کنند، منظور شان صرفاً نفی ایده اسلامی شدن است و نه ایدئولوژی های سکولار. ناراحتی آنان از این است که چرا عقیده اسلامی در دانشگاه جایگزین ایدئولوژی های سکولار شده است. کمتر روشنفکر ایرانی را می توان سراغ گرفت که ایدئولوژیک نیاندیشد. متأسفانه برخی از مسئولان دانشگاهی نا خواسته و ندانسته همسو با همین خواسته ذهنیت سکولار عمل می کنند.
اما ایراد اساسی کسانی که چنین توصیه ای ( تجویز کم رنگ شدن ساحت عقیدتی مرزها ) را خصوصاً برای جامعه دانشگاهی دارند این است که گمان می کنند عقیدتی شدن مرزها محدودیت می آورد و اجازه نمی دهد دیگران به شما پناه آورند و در آغوش کشند. چنین برداشتی به یقین در نسبت با ایدئولوژی های سکولار درست است ولی در نسبت با عقیده و ایده اسلامی شدن صحت ندارد. عقیدتی شدن مرزها صیانت می آورد و نه محدودیت. دلیل آن هم تجربه چهل و اندی ساله جمهوری اسلامی و منازعه ایدئولوژیک جهان غربی با آن است.
اما سخن آخر با جناب وزیر محترم علوم آن است که توصیه ایشان با برکنار کردن روسای انقلابی دانشگاه ها در بدو شروع به کارشان همخوانی ندارد. مدیریت دانشگاه ها یکی از همان مرزهایی است که به گفته ایشان نباید از جهت عقیدتی سخت گرفت خصوصاً نسبت به روسایی که مفتخر به دریافت نشان سرو وزارت علوم شده اند. به نظر می رسد که اگر آن ذهنیت عقیدتی بر ایشان حاکم بود، راه دیگری را پیش می گرفت و روسای انقلابی را در آغوش می کشید. انشاالله
✍ داود مهدوی زادگان
✅ @mahdavizadegan
🌸 🌸 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم، قال الامام رضا علیه السلام : إذا نَزَلَت بِکم شِدَّةٌ فاستَعینوا بِنا عَلَی اللّهِ.
هر گاه سختیای به شما رسید، به واسطه ما از خدا کمک بجویید. (تفسیر العیاشی:ج ۲ ص ۱۷۶ ح ۱۶۶۲)
ولادت با سعادت امام رضا علیه السلام خجسته و مبارک باد
✅ @mahdavizadegan
🖌 ما و حکایت ایران بی یال و کوپال
داستان پیشرفت و ترقی خواهی امروز روشنفکران و غربگرایان ایرانی شباهت زیادی به حکایت خالکوبی جوان مدعی در دفتر اول مثنوی معنوی مولوی دارد. جوان مغرور از دلاک می خواهد که نقش شیر ژیان غران را بر بازویش خالکوبی کند. دلاک اولین سوزن را که زد دردش آمد. جوان پرسید کجای شیر است. گفت دم شیر است. گفت نیازی به دم نیست. دلاک خواست یال شیر را بکوبد باز دردش آمد. گفت بدون یال هم می شود. آمد شکم شیر را خالکوبی کند باز دردش گرفت و گفت این شیر سیر است و نیازی به شکم نیست. دلاک عصبانی شد و سوزن بر زمین کوفت و گفت شیر بی یال و کوپال و اشکم را خدا نیافریده است.
بر زمین زد سوزن از خشم اوستاد
گفت در عالم کسی را این فتاد؟
شیر بیدُم و سَر و اِشکم کی دید
اینچنین شیری خدا خود نافرید
ای برادر صبر کن بر درد نیش
تا رهی از نیش نفس گبر خویش
پیشرفت و ترقی نیش و سختی و محنت های زیادی دارد و باید برای تحصیل آن صبر و شکیبایی پیشه کرد. غرب مدرن بدون چند قرن تلاش و تاب و طاقت هزاران سختی انسانی و طبیعی به اینجا نمی رسید. آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم با خاک یکسان شدند ولی مردم شان سختی های بلند شدنِ دوباره را به جان خریدند تا رو پا بایستند. اما روشنفکر و ترقی خواه فکلی ایرانی پیشرفت را بدون تحمل دردها و رنج هایش می خواهد.
می گوید چه نیازی به انرژی هسته ای است. چه نیازی است که در علوم دقیقه و پزشکی به خود کفایی برسیم. چه نیازی به خودکفایی در صنعت و کشاورزی و تجهیزات و تسلیحات نظامی و امنیتی است. چون همه این موارد بدون تاب تحمل سختی ها و دردسرهای ناشی از غربی ها به دست نمی آید.
در این نگاه حتی اگر اصرار بر نام نیک فارس بر خلیج همیشه فارس یا زبان فارسی یا رعایت مثلا فرهنگ عفاف و حجاب دردسر ساز باشد، باید از آنها هم کوتاه آمد.
این همان ایران بی یال و کوپال ترقی است که نخبه غربزده ایرانی خواهان آن است. در حالی که غربی ها این چنین پیشرفت و مدرن سازی را برای خود نه پسندیدند و نه آفریدند. اگرچه برای دیگران چنین پیشرفت توخالی تصنعی را تجویز می کنند. آنها هم خواهان ایران بی یال و کوپال هستند.
حقیقت آن است که گفتمان انقلاب اسلامی توخالی بودن شعار ترقی خواهی غربزده ها را آشکار ساخت. پیشرفت های چشمگیر امروز دانشگاه ایرانی در عرصه دانش و تکنولوژی و اندیشه ورزی بخاطر غلبه اندیشه انقلاب اسلامی بر گفتمان پوچ غربزدگی است.
اگر ملت و دانشگاه ایرانی می خواست به تجویزات امروز اینان عمل کند وضع از دوران قاجار و پهلوی هم بدتر و اسفبار تر می شد. به همین خاطر است که جریان معارض و معاند و نظام سلطه جهانی علیه گفتمان انقلاب اسلامی بسیج شده اند. چون این گفتمان ایران مترقی واقعی را می خواهد نه ایران بدون ارکان و پایه های بنیادین پیشرفت. انشالله
https://farsnews.ir/MahdaviZadegan/1747062156781983299
✍ داود مهدوی زادگان
✅ @mahdavizadegan
🖌 غرب پرستان جواب بدهند
عالی جنابان روشنفکر، مدرن جویان و ترقی خواهان، غربگرا ها و غربزده ها و غرب پرست ها، بنیادگرا و طالبان و تکفیری ستیزان، حقوق بشری ها و دموکراسی خواهان به سبک غربی، عرب ستیزان و باستان گرایان ژله ای، آنهایی که فقط غم انسان گوشت و استخوان دار را می خورن و بس، خلاصه همه آن کسانی که شبانه روز مشغول بزک کردن دنیای استکباری مدرن هستند، همه آنها با تمام متعلقین رسانه ای و خانه ها و اندیشکده های اندیشه ورزشان، چه پاسخی برای این عکس و این دیدار و دست دادن دارند؟ آیا همچنان می خواهند بگویند هیچ نسبتی میان تکفیری و تجدد و حقوق بشر غربی نیست؟ آیا همچنان می خواهند مردم را با شعار های پرطمطراق شان بفریبند؟
این عکس فقط یک تصویر ساده و روزمره نیست بلکه ده ها حرف در خود دارد. این عکس روایت ائتلاف ایدئولوژیک سه گفتمان تجدد غربی و تحجر و تکفیری است. این ائتلاف تازگی ندارد و به یکی دو قرن گذشته باز می گرد. این عکس پرده برداری از آن ائتلاف تاریخی است. و دنیای امروز به چه وضع وقیح و فلاکت باری افتاده که شیاطین آشکارا عکس یادگاری شان را برای جهان مخابره می کنند!! حالا عده ای همچنان مردم را با مفهوم جهل مقدس سرگرم کنند. در حالی که جهل نا مقدس بی هیچ دلمشغولی به بسط سیطره و سلطه گری شیطانی خود ادامه می دهد. جای آن دارد تصویر این پرده برداری شوم در میدان شهر نصب شود.
✍ داود مهدوی زادگان
https://farsnews.ir/MahdaviZadegan/1747270312024450075
✅ @mahdavizadegan