eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سلام نظامی و احترام به پرچم مقدس ایران امیرحسین زارع پس از کسب مدال طلای قهرمان جهان ‌‌‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
‌ 🗯 عبای آبرومند، قبای وصله‌دار پدر و روح قناعت او، حالا بر تنِ پسر... ❤️ - ایشان فکر می‌کرد که برای حفظ حیثیت، لازم است که لباس یک روحانی و یک مرد محترم پاره و وصله‌دار نباشد؛ لذا هیچ‌وقت عبای وصله‌دار یا حتی عبای متوسط نمی‌پوشید... اما خیلی از اوقات لباده یا قبایش وصله داشت یا سرآستین‌هایش ریش‌ریش شده بود که مادرم این‌ها را تو میزد. یعنی پدرم به تجملات، به چیزهایی که جزو ضرورت‌های زندگی نیست و نبودنش هیچ صدمه‌ای جز توهم نمیزند، نمی‌پرداخت. به نظر من این مصداق درست روح قناعت بود. 📖 کتاب «روایت آقا»؛ خاطرات رهبر معظم انقلاب از زندگی پدر ‌‌‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
آیت الله مجتهدی تهرانی: توی کربلا تمام داش مشتی‌ها رفتند کمک امام حسین علیه‌السلام و شهید شدند. مقدس ها استخاره کردند، استخاره‌هاشون بد اومد! جلال اسدی، خادم فداکار بجنوردی است که در آتش‌سوزی هتلی در ۱۵۰ زائر را نجات داد اما خودش آسمانی شد. ‌‌‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا مهدی
‌‌‌‌‌┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #باغ_بهشت #فصل_پانزدهم #قسمت_دوم همينطور كه به باغ او خ
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 من بر روي چمن ها دراز كشيدم. گويي يك تخت نرم و راحت و شبيه پر قو بود. بوي عطر همه جا را گرفته بود. نغمه پرندگان و صداي شرشر آب رودخانه به گوش مي رسيد. اصلا نميشود آنجا را توصيف كرد. به بالاي سرم نگاه كردم. درختان ميوه و يك درخت نخل پر از خرما را ديدم. با خودم گفتم: خرماي اينجا چه مزه اي دارد؟ يكباره ديدم درخت نخل به سمت من خم شد. من دستم را بلند كردم و يكي از خرماها را چيدم و داخل دهان گذاشتم. نميتوانم شيريني آن خرما را با چيزي در اين دنيا مثال بزنم. در اينجا اگر چيزي خيلي شيرين باشد، باعث دلزدگي ميشود. اما آن خرما نميدانيد چقدر خوشمزه بود. از جا بلند شدم. ديدم چمنها به حالت قبل برگشت. به سمت رودخانه رفتم. در دنيا كنار رودخانه ها، زمين گل آلود است و بايد مراقب باشيم تا پاي ما كثيف نشود. اما همين كه به كنار رودخانه رسيدم، ديدم اطراف رودخانه مانند بلور زيباست! به آب نگاه كردم، آنقدر زلال بود كه تا انتهاي رود مشخص بود. دوست داشتم داخل آب بپرم. اما با خودم گفتم: بهتر است سريعتر به سمت قصر پسر عمه ام بروم. ناگفته نماند. آن طرف رود، يك قصر زيباي سفيد و بزرگ نمايان بود. نميدانم چطور توصيف كنم. با تمام قصرهاي دنيا متفاوت بود. چيزي شبيه قصرهاي يخي كه در كارتون هاي بچگي ميديديم، تمام ديوارهاي قصر نوراني بود. ميخواستم به دنبال پلي براي عبور از رودخانه باشم، اما متوجه شدم، اگر بخواهم ميتوانم از روي آب عبور كنم! از روي آب گذشتم و مبهوت قصر زيباي پسر عمه ام شدم. وقتي با او صحبت ميكردم، ميگفت: ما در اينجا در همسايگي اهل بيت هستيم. ما ميتوانيم به ملاقات امامان برويم و اين يكي از نعمت هاي بزرگ بهشت برزخي است. حتي ميتوانيم به ملاقات دوستان شهيد و شهداي محل و دوستان و بستگان خود برويم. ادامه دارد... ‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
🦋معرفي مختصر شهيد مدافع حرم مهدی حسینی 📕فصل اول تاريخ تولد: ۵۹/۰۵/۲۷ محل تولد: تهران وضعيت تأهل: متاهل فرزند اول خانواده ي آقاي عابد حسینی 🎓دانش آموخته ي دبيرستان دکتر حسابی 🎓فارغ التحصیل‌ دانشگاه افسری امام حسین(علیه السلام) 📗فصل دوم اعزام به سوريه در تاريخ:از ابتدای جنگ سوریه در میدان نبرد حضور داشتند این یکسال آخر به صورت مداوم آنجا بودند تا به شهادت رسیدند. شهادت در تاريخ: ۱۲ مهر ماه سال ۱۳۹۵ مصادف با روز اول محرم... 🥀محل شهادت: سوريه، دمشق 🌷محل دفن:بهشت زهرا قطعه ۲۶ 💝شهيد مورد علاقه: شهيدان مدافع حرم شهيد مهدی عزیزی و شهید رسول خلیلی ✨صفات بارز اخلاقي: مؤمن، مهربان، دلسوز، خوش اخلاق، خنده رو، شوخ طبع، متبسم، دست و دلباز، خلوص نيت در انجام وظايف ديني و امور خير، اعتقاد راسخ به اصل نظام جمهوري اسلامي ايران و اصل ولايت فقيه، آگاه و بصير نسبت به امور سياسي جامعه، غيرتمند نسبت به خاندان عصمت و طهارت و همچنين اطرافيان خود، ارادت خاص به شهدا مخصوصاً شهداي مدافع حرم حضرت عقيله بني هاشم سلام الله عليها… ❣علايق: مراسمات مذهبي به خصوص مراسمات هیات یازهرا، سفر راهیان نور، کوهنوردی و سفر، جودو، تیراندازی، موتور سواری بسیج به مانند مادرمان حضرت زهرا (س) با پهلویی شکسته و صورتی نیلگون.... و لبی تشنه به مانند اباعبدالله الحسین (ع) به شهادت رسید... دعاگوی ما باشد اِن شاءالله🤲 ادامه دارد...🚩 ‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
1.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل من گم شد، اگر پیدا شد بسپارید امانات رضا و اگر از تپش افتاد دلم ببریدش به ملاقات رضا از رضا خواسته‌ام تا شاید بگذارد که غلامش بشوم همه گفتند محال است ولی دل خوشم من به محالات رضا… (ع) ‌‌‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
(صلی‌الله‌علیه‌وآله): مَن أَخَذ أَرضاً بِغیرِ حَقٍّ كُلِّفَ أَنْ یَحمِلَ تُرابَها إلی المَحشَرِ. هرکس به ناحق زمینی را تصرف کند، فردا وادار می‌شود که خاک آن را تا روز قیامت بر دوش خود حمل کند. 📚 تهذیب‌الأحکام، ج۷، ص۱۳۱ ‌‌‌‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
876.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: ما را میان دو چیز قرار داده است میان شمشیر و تن دادن به ذلت.... و هیهات که ما تن به ذلت دهیم! ‌‌‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
🖥  کارهایی بزرگ برای دستانی کوچک ❤️روایت‌های زنانه از غزه 📝پسرم شش ساله است با تمام ویژگی‌های یک کودک شش ساله، دیروز چند اسباب‌بازی خوب از اتاقش آورد، یکی‌یکی برچسب زد و خودکار را داد دستم، گفت: «بنویس از طرف علیرضا برای بچه‌های غزه» به چشمهایش نگاه کردم و ذوق توی نگاهش مجبورم کرد بنویسم. اسباب‌بازی‌ها را کنار هم چید، بعد رفت تا خواهر دو ساله‌اش را راضی کند که عروسک‌هایش را برای بچه‌های غزه بدهد. علیرضا هنوز آنقدر بزرگ نشده که بفهمد بچه‌های جنگ پیش از آنکه با عروسک بازی کنند بزرگ می‌شوند، پیش از آنکه مهلتی داشته باشند تا به اسبابی برای بازی فکر کنند، به فکر زنده ماندن‌اند. علیرضا نمی‌تواند درک کند که دختران غزه آنقدر که نگاهشان پی یک لقمه نان می‌گردد به دنبال عروسک نیستند. چون کودکان در سنین مختلف جهان را به شکل‌های کاملا متفاوتی درک می‌کنند. مراحل رشد و  تکامل درک کودک از جهان در همه‌ی انسان‌ها یکسان است اما سرعت طی کردن مراحل در افراد مختلف متفاوت است. ممکن است کودکی مرحله‌ی دوم رشدش را طی چهار سال طی کند اما کودک دیگری در جای دیگری از دنیا خیلی کمتر از این مدت، مرحله‌ی مورد نظر را پشت سر بگذارد. اینها را من نمی‌گویم، پیاژه می‌گوید.   به گمان من هم آدم‌ها توی جنگ خیلی زود بزرگ می‌شوند، زود قد می‌کشند، توی همان بچگی چندین پیراهن بیشتر از همه‌ی آدمهای دیگر پاره می‌کنند. اصلا زور و بازوی آدم‌ها توی جنگ خیلی بیشتر است. چون روی مرز باریک مرگ و زندگی راه می‌روند، نه، روی آن مرز زندگی می‌کنند. آنقدر که دختر بچه‌ای می‌تواند یک گالن آب را بلند کند، با خودش ببرد، پر از آب کند و بعد به هر جان‌کندنی برگرداند خانه. گاهی یک دختر بچه چند سال را شاید توی یک شب یا نیمه‌شبی طی کند، آنقدر سریع که هیچ‌کس نتواند سرعتش را بفهمد، یک‌شبه زور یک مرد بیاید توی دستهایش، انگشت‌هایش توان پیدا کند برای برداشتن یک گالن آب، و پاهای کوچکش قدم‌های بزرگ بردارد. ما اینها را نمی‌فهمیم چون ما در امنیتیم و ما هم جهان را به شکل‌های کاملا متفاوتی از آنها درک می‌کنیم.   📝حانیه کرباسی، رسانه «ریحانه»؛ 💬مجموعه روایت «می‌نویسم تا صدای غزه باشم» ‌‌‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐