eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿إذا نَزَلت بِکم شِدّة فَاستَعینوا بِنا عَلَى اللَّه وَ هُوَ قَولُ اللَّهِ: «وَ للَّهِ الأسماءُ الحُسنى فَادعوه بِها» 🌿هرگاه سختی و دشواری به شما رو آورد، به‌واسطهٔ ما از درگاه الهی کمک بخواهید. همین است مراد سخن خداوند که فرموده: «و برای خدا، نام‌های نیکو است پس او را به آن نام‌ها بخوانید.» (ع)| بحار الأنوار، ج‏۹۱، ص۵📚 🌱 @mahdihoseini_ir |
آقا مهدی
از چشمانش اشک میریخت و چهره ی مهدی را با لذت نگاه میکرد. -زهراخانوم؟ -جون دلم -یه قاب عکس اون گوشه خ
منزل مادر و پدر مهدی هم حسینیه بود. شروع بدون مهدی برای آن ها خیلی راحت نبود. پدرها معمولاً احساساتشان را خیلی سخت نشان می دهند. طوری صحنه سازی می کنند، انگار خیلی دربند این مسائل نیستند. ولی این بار پدر مهدی نمی توانست دلهره و دلتنگی را با حفظ ظاهر از خودش دور کند. زهرا بعد از آماده کردن خانه ی خودش، آمده بود آنجا. رفت کنار پدر شوهرش نشست. -آقاجون دوست داری با مهدی صحبت کنی؟ -اصلاً. -واقعاً؟ -آره اصلاً دوست ندارم. شیطنت پدر برای عروس گل کرده بود و عروس هم... -پس میگیرمش که تصویری باهاش صحبت کنی. -به! سلام زهراخانوم. اِ ببخشید. سلام بابا. فکر کردم زهراست. اشک گوشه ی چشم پدر جاری شد. زهرا، خوب می دانست این پدر چقدر دلتنگ است، اما نگران هم بود. در مدتی که سوریه بود، می دانست که مهدی از این وابستگی های عاطفی که ممکن بود موقع کار، مانعش بشود، فرار می کرد. اما دیدن چهره ی مادر و پدری که داشتند با لذت با عزیز دلشان صحبت می کردند، برایش حلاوت خاصی داشت. | روایت همسربزرگوار شهید برشی از کتاب عاشقانه 📖 بخش ششم▪️ 🌱 @mahdihoseini_ir
🌟 بهره ای ✍ مرگ حق است، و سرانجام اتفاق می‌افتد؛ اما چگونگی آن را خود رقم می‌زنیم! امام فرصت زیبا مُردن بود، که منّت بر سر صحرا گذاشته بود! اما چه کم بودند آن‌ها که دست‌هایشان را، گشودند به گرفتنِ دست‎‌های او! چه کم بودند آن‌ها که فهمیدند؛ امام اگر یاری می‌خواهد؛ منتی‌ست بر سرِ زمین! یاری خواستن او، برای نیاز ماست؛ نه احتیاج او 💥... «فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ» چه اندکند دینداران؛ وقتی به بلا آزموده می‌شوند ❗️ 🌱 @mahdihoseini_ir |
بسم رب الحسین (ع)🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به تماشای تو دریا ننشیند چه کند به تماشات سراپا ننشیند چه کند
مادر و پدر شهدا خیلی خوب درک کردن این بیت ها رو... چه علی اکبرهایی که دادند...💔 بعضی هم علی اصغر تحویل گرفتند... خدا صبر بده
آقا مهدی
به تماشای تو دریا ننشیند چه کند به تماشات سراپا ننشیند چه کند
اینکه گفتم مثلی بود که یعنی پدری پسرش را به تماشا ننشیند چه کند...
«شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان» اگر این قافیه زیبا ننشیند چه کند
ماه من می رسد از راه و جوان است هنوز ماه من اینهمه بالا ننشیند چه کند...
مادری را غم دامادی فرزندش سوخت دو جهان در غم لیلا ننشیند چه کند... 😭😭 مادرجان چه خوب شد کربلا نبودی ببینی تن اربا اربای علی اکبرت رو...
تشنه از اسب بیافتد پسر آنگاه پدر کمرش نشکند از پا ننشیند چه کند 😔