eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی چه میداند در آینده ما چه مقدر شده است. وقتی شهید شهرکی تصویرش را در قاب شهادت قرار داد در این عکس شهید حاج قاسم سلیمانی که به دست شقی ترین افراد عالم به شهادت رسید و همچنین شهید هاشمی (معاون اطلاعات سپاه سلمان) و شهید حجةالاسلام شهرکی که در جریان اغتشاشات اخیر به دست مزدوران آمریکا به شهادت رسیدند را در کنار هم مشاهده میکنید. 🌱| @mahdihoseini_ir
🌱 وقتی به هوش آمد، خودش را در حسینیه دید. نگاه های نگران بچه ها را که بالای سرش نشسته بودند، حس می کرد. ناگهان انگار چیزی یادش آمده باشد از جا پرید. - سلمان. سلمان کو؟ بچه ها سرشان را انداختند پایین و حرفی نمی زدند. لحظه ای چشمانش را بست و احساس کرد راه نفس هایش مسدود شده است، قطره های اشک از گوشه ی چشم هایش سرازیر می شد. یکی از بچه ها با صدایی آرام رو کرد به مهدی. - یه طوری زده بودن که زنده نمونه، نامردها صد نفری ریخته بودن سرش مهدی آه سردی کشید و با صدایی زمزمه گونه گفت: جواب مادرشو چی بدم؟ بچه ها به صورت هم نگاه کردند و سرشان را انداختند پایین‌. اشک های مهدی مثل باران، میریخت. نگاهش را برای لحظه ای ثابت کرد روی عکس بالای دیوار حسینیه، عکس همان کسی که حاضر بود همه ی هستی اش را فدای او کند. حرف های چند روز پیشش در نماز جمعه را به خاطر آورد. - جان ناقابلی دارم .... انگار قاب روی دیوار، با او حرف می زد. دلداری اش می داد. - نگران نباش. پرچم را می سپاریم دست صاحبش. پس از لحظه ای، دیگر چشمانش برقی از رضایت داشت، انگار قوت دل بیشتر شده بود و زیر لب زمزمه میکرد: سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم... 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 فتنه ۸۸/برش هایی از کتاب ، به قلم بانو و روایتگری بانو سلیمانی زاده همسر 🔺کپی از مجموعه ممنوع است، در همینجا بخوانید🔻 @mahdihoseini_ir
💬 : سختی‌ها را تحمل کنید، اِن‌شاءالله انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی صاحب‌ الزمان عجل‌ الله اتصال پیدا می‌کند؛ تحقق این آرزو دور نیست. (عج)✨ 💬 @mahdihoseini_ir
🍃جایگاه والای حضرت فاطمه معصومه (س)🍃 تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ در قم بانویی از فرزندان من که نامش فاطمه (حضرت معصومه) دختر موسی (ع) است، از دنیا می رود؛ بانویی که به شفاعت او همه شیعیانم داخل بهشت می گردند. (ع)| بحارالانوار، ج۶۰، ص ۲۲۸📚 (س)🏴 🌱| @mahdihoseini_ir
🌷 شهیدی که به احترام امام زمان زنده شد وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم. وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك (عج) رسيدم مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت. در آن لحظه وقتى احساس کردم حضرت صاحب الزمان(عج) در موقع تدفين آن عزیز حضور یافته است، حالم منقلب شد و نتوانستم با مشاهده این صحنه عجيب و غيرمنتظره تلقين را ادامه دهم. پس از اینكه حالم دگرگون شد و نتوانستم تلقين شهيد را ادامه دهم، به کسانی که بالاى قبر ایستاده بودند و متوجه حال منقلب من نبودند اشاره کردم که مرا بالا بكشند.   وقتى آنها چشمان پر از اشك و حال دگرگون مرا دیدند سراسيمه مرا از قبر بالا کشیدند و از من پرسيدند: چه شده؟ چرا تلقين شهيد را تمام نكردید؟ در جواب به آنها گفتم: اگر صحنه هایى را که من دیدم شما هم مى دیدید مثل من نمى توانستيد تلقين شهيد را ادامه دهيد، و اضافه کردم کسی دیگر برود و تلقين شهيد را بخوکندو تمام کند چون من دیگر قادر به ادامه این کار نيستم. 📚برگرفته از کتاب لحظه های آسمانی @mahdihoseini_ir
اللَّجاجُ یُفسِدُ الرَّأیَ لجاجت، تدبیر را تباه می سازد. (ع)| غررالحکم، ح ۱۰۷۸📚 🌱| @mahdihoseini_ir
🔴 هرچی فوتبال ساحلی هامون بودن 🔹‏هندبالیست هامون غیرت نشون دادن! ‏نان پدر و شیرمادر حلالتون بچه ها 🇮🇷 🌱| @mahdihoseini_ir
🔴 ‏درد و بلات بخوره تو سر اون بی‌وجود‌هایی که زبونشون به خوندن سرود ملی کشورمون وا نمیشه... 🇮🇷 🌱| @mahdihoseini_ir
🌱 اوج هتاکی تظاهرات کنندگان، رسیده بود به روز عاشورا. پوشش و رفتار آنها شباهتی به عزاداران عاشورایی نداشت. از آغاز محرم، دیوارنویسی ها بیشتر شده بود. دیوارنویسی، کشیدن علامت روی تابلوهای راهنمایی و رانندگی و.... صدای کف و سوت و هلهله شان انسان را به یاد سرزمین شام، در آستانه ی ورود اهل بیت می انداخت. خسارت آن روزشان هم متفاوت تر از روزهای دیگر بود؛ نه فقط آسیب رساندن به اموال عمومی، خانه ، موتورسیکلت، خودرو و سطل زباله. از این حرف ها گذشته بود؛ تعرض به خیمه های عاشورایی و هیئت های عزاداری و اهانت به پرچم و مقدسات دیگر. خیابان گرگان هم از همان روزهای اول، محلی بود برای تجمع تظاهرات کنندگان. روز عاشورا این تجمع بیشتر هم شده بود. گروه بزرگی در حال حرکت به سمت مسجد الجليل بودند. هدف شان هم مشخص بود؛ پایگاه بسیج مسجد الجليل. با خودشان قلوه های سنگ حمل می کردند. وقتی رسیدند جلوی مسجد، آن چه با خود آورده بودند، به سمت بچه ها نشانه گرفتند. در این مدت، خوب نشان داده بودند که چطور صد نفری می ریزند سر یک نفر و تا خیالشان راحت نشود که چیزی از او باقی نمانده است، دست بردار نیستند.... 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 فتنه ۸۸/برش هایی از کتاب ، به قلم بانو و روایتگری بانو سلیمانی زاده همسر 🔺کپی از مجموعه ممنوع است، در همینجا بخوانید🔻 @mahdihoseini_ir