624.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مسابقه با رنگ و بوی انتقام
مبارز ایرلندی انتقام فلسطینیها را از حریف اسرائیلی گرفت
#فلسطین❤️
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
آقا مهدی
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #گذر_ایام #فصل_اول #قسمت_اول پسری بودم که در مسجد و پای منبر
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#گذر_ایام
#فصل_اول
#قسمت_دوم
فهمیدم که ایشان حضرت عزرائیل است. ترسیده بودم اما با خودم گفتم اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است پس چرا مردم از او میترسند می خواستند بروند که با التماس جلوی رفتن او را گرفتم و خواهش کردم مرا ببرند. التماس های من بی فایده بود با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جایم و گویی محکم به زمین خوردم در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم راس ساعت ۱۲ ظهر بود...
موقع زمین خوردن هواروشن بود نیمه چپ بدنم به شدت درد گرفت خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیدا درد میکرد. خواب از چشمانم رفت این چه رویایی بود. واقعا من حضرت عزرائیل را دیدم ایشان چقدر زیبا بود؟!
روز بعد از صبح زود دنبال کار سفر مشهد بودم همه سوار اتوبوس ها بودند که متوجه شدم که رفقای من حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفتن سریع موتور را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم در مسیر برگشت سر یک چهارراه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد و از سمت چپ با من برخورد کرد آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و از پشت پیکان روی زمین افتادم نیمه چپ بدنم به شدت درد می کرد.
راننده پیکان پیاده شد و بدنش مثل بید میلرزید فکر کرد من حتما مرده ام با خودم گفتم پس جناب عزرائیل به سراغ ما هم آمد. آنقدر تصادف شدید بود فکر کردم الان روح از بدنم خارج میشود به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ۱۲ ظهر بود نیمه چپ بدنم خیلی درد میکرد!
یکباره یاد خوابم افتادم با خودم گفتم این تعبیر خواب دیشب من است. من سالم میمانم حضرت عزرائیل گفت که وقت رفتنم نرسیده. زائران امام رضا(علیه السلام) منتظرن باید سریع بروم از جا بلند شدم راننده پیکان گفت شما سالمی گفتم بله.
موتور را از جلوی پیکان بلند کردم و روشنش کردم با اینکه خیلی درد داشتم به سمت مسجد حرکت کردم راننده پیکان داد زد : آهای مطمئنی سالمی؟ بعد با ماشین دنبال من آمد او فکر می کرد هر لحظه ممکن است که زمین بخورم.
کاروان زائران مشهد حرکت کردند. درد آن تصادف و کوفتگی عضلات من تا دوهفته ادامه داشت. بعد از آن فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار انجام دهم و دیگر حرفی از مرگ نزنم. هر زمان صلاح باشد خودشان به سراغ ما خواهند آمد اما همیشه دعا می کردم که مرگ ما باشهادت باشد..
ادامه دارد...
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
حاج محمود کریمی16877092682729596863760.mp3
زمان:
حجم:
6.82M
اونا که ما رو بردن به شام
غریب گیر آوردن جدمو
من گریه میکردم بابا گریه میکرد
سر عمو اصغرم رو نیزه ها گریه میکرد
خداحافظ آخرین بازمانده کربلا....😭💔
هفتم #ذی_الحجه
#شهید_امام_محمدباقر(ع)🏴
#شهادت_امام_محمد_باقر(ع) تسلیت🏴
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🕊🍃⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
#امام_باقر(عليهالسلام):
اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ المُداعِبَ فِی الجَماعَةِ بِلارَفَثٍ
خداوند عزوجل، کسی را که در میان جمع شوخی کند، دوست دارد به شرط آنکه ناسزا نگوید.
📚 اصول کافی، ج ۲، ص ۳۴۵
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
💠 پاسخ متفاوت امام باقر (ع) به توهین یک مسیحی
#علمی_فرهنگی
◽️ به آن حضرت «باقرالعلوم» میگفتند، یعنی شکافنده دانشها.
◽️مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی.
امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم».
مسیحی گفت: تو پسر زنی هستی که آشپز بود.
امام فرمود: شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمیشود.
مسیحی گفت: مادرت سیاه و بیشرم و بدزبان بود.
امام فرمود: اگر این نسبتها که به مادرم میدهی راست است، خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی.
مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند.
مرد مسیحی بعداً مسلمان شد.
📚منبع: داستان راستان، ج ۱، ص۴۸
نشر به سالروز #شهادت_امام_محمد_باقر(ع)
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
💠 صحبت های عراقچی در جمع خبرنگاران و حاضران در مراسم حضور بر مزار #شهید_سید_حسن_نصرالله
🔹شهادت سیدحسن نصرالله باعث افزایش قدرت مقاومت خواهد شد. مقاومت زنده است، چون شهدا زنده هستند و چون شهید نصرالله زنده است و من اطمینان دارم خون شهید نصرالله حتی بیشتر از زمان زنده بودن او در پیشبرد مقاومت موثر خواهد بود.
🔹وزیر خارجه افزود: #امام_خمینی(ره) به ما یاد داد که خون بر شمشیر پیروز است و من اطمینان دارم پیروزی نهایی از آن مردم لبنان و از آن مقاومت خواهد بود و شکست رژیم صهیونیستی یک امر محتوم است و خون شهید سیدحسن نصرالله این پیروزی را تضمین کرده و ما انشاءالله شاهد پیروزی نهایی مقاومت و مردم لبنان علیه اشغالگران صهیونیست خواهیم بود.
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
آقا مهدی
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #گذر_ایام #فصل_اول #قسمت_دوم فهمیدم که ایشان حضرت عزرائیل اس
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#گذر_ایام
#فصل_اول
#قسمت_سوم
در آن ایام تلاش بسیاری کردم تا مانند برخی رفقایم وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غائب از نظر است تلاشهای من بعد از چند سال محقق شده پس از گذراندن دورههای آموزشی در اوایل دهه ۷۰ وارد مجموعه سپاه پاسداران شدم.
این را هم باید اضافه کنم که من از نظر دوستان و همکاران یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم یعنی سعی میکنم کاری که به من واگذار شده را درست انجام دهم اما همه رفقا میدانند که حسابی اهل شوخی و بگو بخند و سرکار گذاشتن هستم.
رفقا میگفتند که هیچ کس از همنشینی با من خسته نمی شود در مانورهای عملیاتی و در اردوهای آموزشی همیشه صدای خنده از چادر ما به گوش میرسید.
مدتی بعد ازدواج کردم و مشغول فعالیت روزمره شدم خلاصه اینکه روزگار ما مثل خیلی از مردم به روزمرگی دچار شد و طی می شد روزها محل کار بودم و معمولاً شبها با خانواده برخی شبها نیز در مسجد و یا هیئت محل حضور داشتیم.
سالها از حضور من در میان اعضای سپاه گذشت یک روز اعلام شد که برای ماموریت جنگی آماده شوید سال ۱۳۹۰ بود تروریستها و مزدوران وابسته به آمریکا در شمال غرب کشور و در حوالی پیرانشهر مردم مظلوم منطقه را به خاک و خون کشیده بودند آنها چند ارتفاع مهم منطقه را تصرف کرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نیروهای نظامی حمله میکردند هر بار که سپاه و نیروهای نظامی برای مقابل آماده میشدند نیروهای این گروهک تروریستی به شمال عراق فرار می کردند.
شهریور همان سال و به دنبال شهادت سردار جاننثاری و جمعی از پرسنل توپخانه سپاه نیروهای ویژه به منطقه آمده و عملیات بزرگی را برای بازسازی کل منطقه تدارک دیدند.
ادامه دارد...
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
سید حجت بحرالعلومیenc_17488926694402218297497.mp3
زمان:
حجم:
4.69M
گم شد رقیه در بیابان گریه کردم
پیدا که شد تا صبح با عمه کشیدم
از گیسویش خار مغیلان گریه کردم....
خداحافظ ای آخرین بازمانده کربلا....😞
سید حجت بحرالعلومی🎙
#شهادت_امام_باقر(ع)🏴
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
آقا مهدی
💠 مجموعه کوتاه و خواندنی " #اصلا_سوریه_به_ما_چه_ربطی_داره!!" #قسمت_اول در مسجد، پیچیده بود که بعضی
💠 مجموعه کوتاه و خواندنی " #اصلا_سوریه_به_ما_چه_ربطی_داره!!"
#قسمت_دوم
جوان به سختی راضی شد و آمد کمی با فاصله نشست کنار بچه ها. مهدی حال بچه ها را میپرسید.
- خب محمد بگو ببینیم چه خبر؟
- منتظر بودیم شما بیای اگه بشه آموزش راپل رو شروع کنیم.
- اگه بچه ها وقت دارن از همین فردا شروع میکنیم.
مهدی که زیر چشمی جوان را می پایید متوجه بی حوصلگی او شد و سعی کرد برود سر اصل مطلب نگاهش را به سمت جوان برگرداند.
- خب برادر، شما خوبی؟
جوان تشکر کرد.
- حتما تا حالا مریض شدی.
- ربطش؟
- وقتی میکروبی وارد بدن انسان میشه اولین عکس العمل بدن، گرفتن شکل تهاجمی در مقابل اون میکروبه تا اون رو از بین ببره. اگه بدن ضعیف باشه و در مقابل میکروب به زانو در بیاد، چه مشکلی پیش می آد؟
معلومه. این طوری تمام بدن درگیر میشه و آدم کله پا میشه!
- خب این چه ربطی داره به سؤال من؟
- اصل دنیا اینه که هر وقت غریبه ای وارد مجموعه ای بشه و بخواد اون جا رو تصاحب کنه نیروهای خودی صف میکشن تا اینجا که قبول داری؟
جوان سرش را به حالت موافقت پایین آورد...
ادامه دارد....
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
#سوریه/برش هایی از کتاب #تمنای_بی_خزان، به قلم بانو #شیرین_زارع_پور و روایتگری بانو سلیمانی زاده همسر #شهید_مهدی_حسینی
🔺کپی از مجموعه ممنوع است، در همینجا بخوانید🔻
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄