آقا مهدی
خاطره همسر شهید مهدی حسینی:
اردیبهشت ماه سال نود چهار بود قرار شد من و نغمه خانم بریم دیار صبر و استقامت دل تو دلم نبود.
من برای دومین بار بود سوریه
می رفتم و همه جای اون سرزمین و تو ذهنم مرور می کردم نمی دونم چه تاریخی بود که آقا مهدی زنگ زد گفت: فردا بیاین فرودگاه امام
و با فلانپرواز بیاین. هیچ وقت یادم نمیره اون شب تا صبح خوابم نبرد خیلی خوشحال بودم که دوباره قسمت شد برم زیارت عمه جان زینب و دردانه ابا عبدالله سریع آماده شدیم و ساعت یک بود رفتیم سمت فرودگاه و خوشبختانه پرواز تاخیر نداشت و ساعت هفت و نیم ٬هشت بود که هواپیما نشست و منو نغمه خوشحال از اینکه مهدی جان رو بعد دو ماه می بینیم وقتی رسیدیم از پله های هواپیما پایین می اومدم یه دنیا غم و اندوه اومد تو دلم نمی دونم چرا این حس به من دست داد .
رفتیم سمت ماشین ها و سوار شدیم نغمه جان همش می گفت مامان بابا کجاست؟؟؟؟
کی میاد؟؟ منم همش جواب
می دادم الان!!! تا اینکه ماشین ایستاد و ما پیاده شدیم وقتی از در ورودی فرودگاه وارد شدیم 🌹🌹مهدی جان اونجا منتظر ما بود چه لحظه ای زیبا بود نغمه پرید بغل مهدی بعد از سلام و احوال پرسی رفتیم سمت ماشینی که برای آماده کرده بودن
ادامه دارد ...
🆔 @mahdi59hoseini
2.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️دو مشکل اساسی FATF در یک دقیقه
🆔 @mahdi59hoseini
🔺 #ترامپ: اگر حمایت ما نباشد، ایران دو هفتهای بر #عربستان غلبه میکند
🔹پادشاه عربستان ازمن خواست دریک عملیات بزرگ فوق سری به آنها کمک کنیم،به او گفتم ۴ میلیارد دلار بدهید تاکمکتان کنیم
#بن_سلمان #ملک_سلمان #آل_سعود
@mahdi59hoseini