🔹محمودرضا هرچه داشت از فرهنگ ایثار و شهادت بود. میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت، مجموعه کتابهایش را خوانده بود. «همپای صاعقه» را واو به واو خوانده بود. تقریباً همه کتابخانهاش به جز چند کتاب، کتابهای دفاع مقدسی بود.
🔸«خاکهای نرم کوشک» را با علاقه بسیاری خواند، سری «به مجنون گفتم زنده بمان»، «ویرانی دروازه شرقی»، «ضربت متقابل»، «سلام بر ابراهیم» و این کتابهایی که در دسترس همه است. تقریباً تا آخرین کتابهایی را که در حوزه دفاع مقدس منتشر شده داشت و گرفته بود.
🔹«کوچه نقاشها» را به من توصیه کرده بود که بخوانم. خواندن این کتاب را چند بار به من توصیه کرد. خیلی او را به وجد آورده بود. به لحاظ روحی ارتباط تنگاتنگی با شهدا داشت. علاقه خاصی به بهشت زهرا (س) و مزار شهدا داشت.
📖فرهنگ #مطالعه و #کتاب خوانی در شهدا | روایت برادر #شهید_محمودرضا_بیضایی
📔 | @mahdihoseini_ir
ای ابوذر!
در تمام کارها نیت صالح داشته باش؛ حتی در خواب و خوراک.
#پیامبر_رحمت| بحار، ج ۷۴
🖥 @mahdihoseini_ir
شهادت فرصتی است برای رسوایی دلهای عاشق و آگاهی مردم از خوبیهای خوبانی که گمنام بودهاند و محلّ اثبات صداقت و شجاعت مدافعان حق است.
#استاد_پناهیان| #شهید_مهدی_حسینی|حاج مَهدی
🌱راه حسینی ادامه دارد ...
🆔 eitaa.com/mahdihoseini_ir
🆔 twitter.com/mahdihoseini_ir
🆔 instagram.com/mahdihoseini_ir
قدیری ابیانه درباره #شهید_ادواردو_آنیلی (مهدی) میگوید :
«ادواردو نمیتوانست در قبال توهین به مقدسات سکوت کند، وی همچنین در برابر جنایات اسراییل در فلسطین طاقت نمیآورد و به نخستوزیر و رییس جمهوری و حتی سران کشورهای دیگر زنگ میزد و خواستار جلوگیری از این اقدامات میشد که من به او گفتم داری با این کارها شهادتت رو جلو میاندازی. صهیونیستها دست از سر تو بر نخواهند داشت، از این کارها پرهیز کن.»
🚨او مسلمان بی تفاوتی نبود. همیشه دغدغه مسائل جهان اسلام را داشت تا جایی که میخواست بخاطر ارتباطاتش در مدیریت باشگاه یوونتوس و با توجه به علاقه پسر قذافی به این باشگاه، سرنوشت امام موسی صدر را پیگیری کند.
کلام شهید : شیعه تک است چیزی دارد که سایر ادیان ندارند و آن وابستگی به ولایت اهل بیت علیهم السلام است.
مراقب باشید که مشهد را تنها با نام #امام_رضا علیه السلام بشناسند.
🖥 منبع : تسنیم، ایثار
________
پ.ن : پیشنهاد میکنم در مورد این شهید معزز حتما #کتاب هایی که از ایشان هست مطالعه بفرمایید. شاهزاده میلیاردر ایتالیایی که میتواند شما را متحول و شگفت زده کند.
📲 @mahdihoseini_ir
@mahdihoseini_irشهید عبدالحسین برونسی - استاد حسن رحیم پورازغدی..mp3
زمان:
حجم:
1.31M
🎙وصف #شهید_عبدالحسین_برونسی در کلام استاد حسن رحیم پور ازغدی
#پادکست| دعای شهید برای رهبرمعظم انقلاب
📲 @mahdihoseini_ir
اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ المُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ.
مومن شوخ و بامزه است و منافق اخمو و ترشرو است.
#پیامبر_رحمت|تحف العقول، ص۴۹
📲 @mahdihoseini_ir
❤️برای دلتان درب بسازید...
چقدر خوب است که انسان طالب موعظه باشد یا کسی آدم را موعظه کند. وقتی خدمت عالم بزرگ و نورانی می رسید، تقاضای موعظه کنید.
نجاری خدمت آیت الله اراکی رسید و تقاضای موعظه کرد. آقا فرمودند: چه کاره ای؟
گفت: نجارم.
فرمودند: برای دلت درب ساخته ای؟ اگر برای دلت درب نساختی، یک درب برای دلت بساز که غیر خدا به دلت راه پیدا نکند.
ما پیرمردها دیگر دلی برایمان نمانده، خوش به حال شما جوان ها! شما الان می توانید برای دلتان درب بسازید، درب آهنی ای بسازید که کسی نتواند وارد دل شما شود. کسانی که سن شان بالا رفته، دیگر زمین دلشان خراب است، البته نه کسانی که خوب هستند و هدایت شدند، آنهایی که هدایت نشدند و شیطان پیشانی آنها را بوسیده است.
چون در روایت است آنهایی که چهل سال عمر کرده اند ولی با خدا ارتباطی برقرار نکرده اند، شیطان پیشانی شان را می بوسد و می گوید: "تو دیگر هدایت نمی شوی"
تا چهل سال امید است که انسان آدم شود، اگر چهل سال بگذرد هرچه به او بگویند مثل این است که به دیوار گفته اند و اثری ندارد. تا جوان هستید، نگذارید دلتان خراب شود.
در محضر خوبان| مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (رحمة الله علیه)
📲 @mahdihoseini_ir
بالاخره آنچه منتظرش بودیم فرارسید. شرایط فراهم شد با منصوره خانم و بچهها به سوریه برویم. از اینکه میتوانستم پس از آخرین دیدار سختم، بار دیگر مهدی را ببینم؛ دل توی دلم نبود. نغمه بیقرار بود و دائم میگفت : «بابا رو کی میبینم؟» قبل از رسیدن، به منصوره گفتم : «دوست دارم وقتی میرسیم، احساست را بگویی!»
او به محض گذاشتن پاهایش روی زمین گفت : «بوی غربت عجیبی میآید!» درست همان حس و حال من بود زمانیکه وارد دمشق شدم. اما حالا این حال و هوای غربت، با دیدن مهدی تشدید شده بود.
❤️مثل همیشه لباسهایش مرتب بود. چشمان رنگی مهدی در هالهای از رنگ سبز دیده میشد. همیشه گفته بودم : «هر لباسی میپوشی، چشمانت همان رنگی میشوند.»
#شهید_مهدی_حسینی| عاشقانه همسر شهید
🌱راه حسینی ادامه دارد ...
🆔 eitaa.com/mahdihoseini_ir
🆔 twitter.com/mahdihoseini_ir
🆔 instagram.com/mahdihoseini_ir
🕊نشانه شهادت
زود جوش میآورد. آن صبری که بقیه داشتند او نداشت. همیشه هم میگفت : «شهدا نشانه دارند که من ندارم. پس شهید نمیشوم!»
دو ماه پیش از شهادتش به طور غیر منتظرهای صبور شده بود، آنقدر که من سر به سر او میگذاشتم تا فریادش را بشنوم، اما هیچ فریادی نمیزد. دلم میخواست فریاد بزند تا آن نشانهای که میگفت را هنوز هم نداشته باشد. به پدرش هم گفتم : «اگر اجازه بدهید ابوالفضل به سوریه برود، شهید میشود.»
حاج آقا گفت : «به دلت بد راه نده، او رفقای خود را دیده که شهید میشوند، عرفانی شده است. بعدا خوب میشود.»
مرتبه آخر به مادرش هم گفتم، او هم قبول داشت. به ابوالفضل گفت : «چگونه اینقدر صبور شدهای؟ چرا به مهدی چیزی نمیگویی؟»
ابوالفضل گفت : «بگذار بچه خوشحال باشد و این روزهای آخر از پدرش خاطره بدی در ذهن نداشته باشد.»
راوی: همسر شهید| #شهید_ابوالفضل_شیروانیان
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
منبع : فاش نیوز
📲 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
بالاخره آنچه منتظرش بودیم فرارسید. شرایط فراهم شد با منصوره خانم و بچهها به سوریه برویم. از اینکه
🔹روزهای اول [سفر سوریه] مهمان خانواده پورهنگ (۱) بودیم. آن شب حرف از شهید باغبانی و بقیه شهدا بود. دلم حسابی گرفت. یاد جنوب رفتنها و حال و هوای شهدا افتادم. در طول جنگ کسی فکرش را نمیکرد که یک روز سرزمینهای نور خطه جنوب و غرب کشور، میعادگاه شهدا شود.
☺️یادم آمد دو سال پیش که جنوب رفتیم، مهدی خیلی حرفها به نغمه زد تا وی را با فرهنگ شهادت آشنا کند. حالا حرف از شهدای غریب مدافع حرم بود.
💔غربت بچهها اینجا عجیب دیده میشد. دور بودن از خانواده خودش مسئلهای بود؛ اما در سرزمین خود نبودن، حرفی دیگر. از همه مهمتر اینکه به دلایلی هنوز نباید خیلی حرفها مشخص میشد. با خود میگفتم : «هرگاه جنگ سوریه تمام شود، این سرزمین هم مثل جنوب و غرب میشود. قدم که برمیداریم، میگویند، این طرف شهید باغبانی و آن طرف شهید صدرزاده به شهادت رسیده است. اینجا قدمگاه شهدا است، با وضو وارد شوید.»
#شهید_مهدی_حسینی|به روایت همسر معزز| برشی از کتاب تمنای خزان
--------------------------------
۱) #شهید_حاج_محمد_پورهنگ به دلیل نفوذ دشمن، در سوریه مسموم و در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ در بیمارستان بقیه الله تهران براثر شدت مسمومیت به شهادت نائل آمد. برادر خانم این شهید معزز #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور هم از فرماندهان در سوریه بود که در ۱۳ بهمن ۱۳۹۸، در سوریه به شهادت رسید و دشمن سنگدلانه سر و دستش رو از بدنش جدا کرد. مزار این دو عزیز در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران است.
🖥 @mahdihoseini_ir