eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
رزمنده ای که همه را سیراب کرد، خودش لب تشنه به شهادت رسید... نزدیک اذان ظهر بود و همه رزمنده ‌ها مشغول وضو گرفتن بودند، ناگهان چندین خمپاره از سوی دشمن به سمت ما آمد و پنج تن از بچه‌ها شهید شدند، عده‌ای هم مجروح شدند، همه به سمت پناهگاه می‌دویدند. پس از دقایقی اوضاع آرام‌تر شد و بچه‌ها به یاری یکدیگر شتافتند، همه گرسنه بودند و تشنه، هیچ‌کس قمقمه به همراه نداشت، جز علی. علی نگاهی به بچه‌ها انداخت و زیر لب یا حسین (ع) گفت، سپس به سمت آنها رفت و به هر کس اندازه یک در قمقمه آب داد، آب قمقمه تمام شد و او خود تشنه ماند. در همین حین عراقی‌ها ما را محاصره کردند و علی در آن نبرد با لب تشنه جان به جان آفرین تسلیم کرد. | میرشعبان موسوی‌نژاد📝 📲 🌱 @mahdihoseini_ir |
نابودی مردمان قبل از شما، به خاطر آن بود که… اگر سرشناسی دزدی می کرد، رهایش می ساختند و چون ناتوانی دزدی می کرد، مجازاتش می کردند. (ص)| نهج الفصاحه، ح۹۴۳📚 🌱 @mahdihoseini_ir |
🎒موقع اعزام چیزی گفتند که در ذهنم برای همیشه حک شد و همیشه در خاطرم می ماند. گفت: «هرکجا ظلمی باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم.» 🌸او بحث دفاع از حرم عقیله بنی هاشم (س) را مطرح کرد. برای فاطمه از حضرت رقیه و حضرت زینب و واقعه کربلا می‌گفتند تا فاطمه بداند که اگر اتفاقی افتاد برای چه پدرش رفته است؟ کجا رفته و چرا رفته است؟ و آرمان اصلی پدرش در زندگی چه بوده؟ ۱۴ دی ماه سال ۹۰ راهی سوریه شدند و دو هفته بعد هم به آرزوی دیرینه اش رسید. 🌱به خاطر شغلش همیشه نگرانی از دست دادنش، نبودنش و ندیدنش را داشتم، هر بار که به مأموریت می رفت برایش دعا می کردم تا برمی‌گشت. مأموریت آخرش حتی به فکرم هم نمی رسید که با دو هفته مأموریت، محرم را برای همیشه از دست می دهم. 👌هر بار که به ماموریت میرفت به هر نحوی می شد من را راضی می کرد و راهی میشد. و ماموریت آخرش با صحبت هایی که کردندمن راضی از رفتنش بودم چون خود را مدافع حریم اهل البیت علیهم السلام می دانست. 📞طی دوهفته‌ای که سوریه بود هر روز با هم تلفنی صحبت می کردیم. یک روز قبل از شهادتش با هم صحبت نکردیم و وقتی به شهادت رسید دو روزی می شد که هیچ خبری از او نداشتم.... | روایت همسر بزرگوار شهید📝 📲 🌱 @mahdihoseini_ir |
بیایید با شهدا پیمان ببندیم که... ما بر آن عهد که بستیم هستیم راه حسینی ادامه دارد... 🌱 @mahdihoseini_ir |
به نیابت از رفیق شهیدم : رای میدهم به صلابت ایرانم✌️ | 🌸🍃 🌱 @mahdihoseini_ir |
این روزها خیلی‌ها دچار تردید و پرسش‌اند و مرتب می‌پرسند چه کنیم؟ چه کسی راست می‌گوید و چه کسی دروغ؟ از بعضی خوشنامان و مجاهدان دیروز هم گاه نغمه‌ها و حرف‌های عجیب و غریب شنیده می‌شود. در پاسخشان فقط یک جمله می‌گویم که حجت دنیا و آخرت و برزخ و قیامت است: به انگشت اشاره شهدا بنگریم... همین!   📝 🌸🍃 🌱 @mahdihoseini_ir |
در غفلت انسان همین بس که وقت و تلاش خود را صرف چیزی کند که به دردش نمی خورد و به کارش نمی آید. (ع)| میزان الحکمه📚 🌱 @mahdihoseini_ir |
4.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید| مرحله‌ی جدیدی از تمدن‌‌سازی نوین اسلامی، دقیقاً وابسته به انتخاب دولت بعدی است ... یا می‌توانیم 💪، یا دوباره عقب می‌مانیم❗️ 📥 لینک پخش و دانلود با کیفیت‌های مختلف 🌐 آپارات 🌐 یوتیوب 🌱 @mahdihoseini_ir |
امام خمینی : تڪلیف ماهـا را؛ حضرت سیدالشهدا معلوم کردہ است در میدان جنگ از قلّت عدد نترسید ، از شهـادت نترسید . . . 🌱 @mahdihoseini_ir |
🌸سید از همان اوایل که شنید تکفیری ها تهدیدی برای حرم عقیله بنی هاشم (ع) هستند، در حال و هوای خودش نبود. به کل تغییر کرده بود، اینکه موفق به رفتن شد. می گفت : تا زمانی که زنده هستم نمی گذارم که حضرت زینب (س) دوباره اسیر دست تکفیری‌ها شود. 💔بی تاب بود و گریه می کرد، نیمه شب ها گریه امانش را می برید و گویا دیگر پای ماندن و دیدن صحنه‌های جنگ را از دور نداشت. ❄️بهمن سال ۹۱ اولین ماموریتش بود که هیچ کسی از آن اطلاعی نداشت و بعد از دو ماه برگشت. برای رفتن دوباره خیلی تلاش کرد و آنقدر پافشاری کرد که دوباره اعزام شد. و ماموریت دومش هم تیر ماه ۹۲ بود که در آن ماموریت به آرزوی دیرینه اش رسید. 🌙شب قبل از دومین ماموریتش من به دور از چشم سید، گوشه دنجی پیدا کرده بودم و آرام آرام گریه می کردم، ناگهان دیدم جلو من نشسته و اشک های بی تابی من را نظاره می‌کند، گفت : خانم اگر شما راضی نیستی حرفی نیست من نمی روم. 😔گفتم : گریه من فقط از دوری و ندیدنت هست، دلم تاب ندیدنت را ندارد، دلتنگی هایم هزاران هزار فرسنگ است. گفت: به قلبت رجوع کن همانطور که من در قلب تو لانه ای با همه عشقت دارم، تو هم در قلب من هستی و تا بی نهایت عشق این دنیا دوستت دارم و به یادت هستم. 🕊 📲 🌱 @mahdihoseini_ir |