حاج قاسم که به حاجی بزرگ پیش نیروهایشان معروف بودند، به دفتر آقامهدی در حماء زیاد میآمد. من اصرار داشتم که آقامهدی با حاجی عکس بگیرد.
مدام میگفتم: همهی دوستانت با حاجی عکس میگیرند تو چرا عکس نمیگیری. من دوست دارم شما با حاجی عکس داشته باشی.
آقامهدی میگفت: سردار آنقدر سرش شلوغِ که من خجالت میکشم حتی برای یک دقیقه چنین درخواستی داشته باشم.
آنقدر اصرار کردم تا اینکه یک روز به حاجی گفته بود: حاجآقا خانمم خیلی دوست دارد من با شما عکس بگیرم.
حاجی جواب داده بود: هرکسی تابهحال با من عکس گرفته، شهید شده است.
آقامهدی گفته بود حداقل همسر من خیالش راحت میشود که من با شما عکس دارم.
#شهید_مهدی_حسینی|
قاب آسمانی حاج مَهدی با #حاج_قاسم
#hero
نشر مجدد به بهانه ۱۲ مهر، هفتمین سالگرد شهادت آقامهدی...💔
🌱راه حسینی ادامه دارد ...
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_چهل_و_هشتم 😥تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_چهل_و_نهم
😭به هوای حضور حیدر این همه وحشت را تحمل کرده بودم و حالا در دهان این #بعثی بودم که نگاهم از پا در آمد و او با خندهای چندشآور خبر داد : «زیادی اومدی جلو! دیگه تا خط #داعش راهی نیس!»
▪️همانطور که روی زمین بود، بدن کثیفش را کمی جلوتر کشید و میدیدم میخواهد به سمتم بیاید که رعشه گرفتم، حتی گردن و گلویم طوری میلرزید که نفسم به زحمت بالا میآمد و دیگر بین من و #مرگ فاصلهای نبود.
✔️دسته اسلحه را روی زمین عصا میکرد تا بتواند خودش را جلو بکشد و دوباره به سمتم نشانه میرفت تا تکان نخورم.
🚶♂همانطور که جلو میآمد، با نگاه #جهنمیاش بدن لرزانم را تماشا میکرد و چشمش به ساکم افتاد که سر به سر حال خرابم گذاشت : «واسه پسرعموت چی اوردی؟» و با همان جانی که به تنش نمانده بود، به چنگ آوردن این غنیمت قیمتی مستش کرده بود که دوباره خندید و مسخره کرد : «مگه تو #آمرلی چیزی هم پیدا میشه؟»
🍂صورت تیرهاش از شدت خونریزی زرد شده بود، سفیدی چشمان زشتش به سرخی میزد و نگاه هیزش در صورتم فرو میرفت. دیگر به یک قدمیام رسیده بود، بوی تعفن لباسش حالم را به هم زد و نمیدانستم چرا مرگم نمیرسد که مستقیم نگاهم کرد و حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد : «پسرعموت رو خودم #سر بریدم!»
احساس کردم #حنجرهام بریده شد که نفسهایم به خسخس افتاد و دیگر نه نفس که جانم از گلو بالا آمد. اسلحه را رو به صورتم گرفت و خواست دست زخمیاش را به سمتم بلند کند که از درد سرشانه صورتش در هم رفت و عربده کشید.
🔹چشمان ریزش را روی هم فشار میداد و کابوس سر بریده حیدر دوباره در برابر چشمانم جان گرفته بود که دستم را داخل ساک بردم. من با حیدر عهد بسته بودم #مقاوم باشم، ولی دیگر حیدری در میان نبود و باید اسیر هوس این بعثی میشدم که نارنجک را با دستم لمس کردم.
💣عباس برای چنین روزی این #نارنجک را به من سپرد و ضامنش را نشانم داده بود که صدای انفجاری تنم را تکان داد. عدنان وحشتزده روی کمرش چرخید تا ببیند چه خبر شده و من از فرصت پیش آمده نارنجک را از ساک بیرون کشیدم.
🌾انگار باران #خمپاره و گلوله بر سر منطقه میبارید که زمین زیر پایمان میجوشید و در و دیوار خانه به شدت میلرزید. عدنان مسیرِ آمده را دوباره روی زمین خزید تا خودش را به در برساند و ببیند چه خبر شده و باز در هر قدم به سمتم میچرخید و با اسلحه تهدیدم میکرد تکان نخورم.
چشمان پریشان عباس یادم آمد، لحن نگران حیدر و دلشورههای عمو، #غیرتشان برای من میتپید و حالا همه #شهید شده بودند که انگشتم به سمت ضامن نارنجک رفت و زیر لب اشهدم را خواندم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹
هدایت شده از آقا مهدی
💌 #دعوت_نامه شهید 💌
صورَت و
پَهلویِ عُشاقِ شُما
زَخمی بود....
بَس که بودَند
به یادَت شُهدا
یازَهرا (س)
🍃🌸هفتمین سالگرد شهادت مدافع حرم شهید زمینه ساز ظهور #امام_زمان(عج)، شهید پهلو شکسته #شهید_مهدی_حسینی
🎙سخنران: شیخ حاج مهدی بنیانیان
🎙مــــداح: حاج حسین یعقوبیان و کربلایی مجید قاسمی
🔰پنجشنبه ۱۳ مهر ماه ساعـت ۱۶
بهشـــت حضرت زهـــرا (س)، قطعه ۲۶، بر سر مزار شهید
@mahdihoseini_ir
🕊به مناسبت هفتمین سالگرد شهادت شهید مهدی حسینی، ختم صلوات و زیارت عاشورا داریم هدیه به آقامهدی و جهت حاجت روایی شما عزیزان🌱
دوستان هر تعداد که تمایل دارند بفرمایند:
🆔 @Ya_zahra_s_71
مهلت ختم تا پایان ماه مهر🌹
تاکنون :
16100 شاخه گل صلوات🕊
112 زیارت عاشورا🕊
🌱حاجت روا بخیر به دعای شهید معزز
#امام_علی(ع):
لا نِعْمَةَ اَهْنَاءُ مِنَ الاَْمْنِ
هيچ نعمتى گواراتر از #امنيت نيست.
📚 شرح غررالحكم، ج ۶، ص ۴۳۵
@mahdihoseini_ir
🔴 یکی از ۳ کشور دارای موشک بالستیک در جهان هستیم
🔹سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: موشک بالستیک در اختیار سه کشور جهان است که یکی از آنها ایران است.
🔻جوانان مراقب باشند که اگر از فضای تلاش و جهاد علمی دور شویم، کشور عقب میافتد و به همان دورهای میرود که یک گلوله هم نمیساختیم و همهچیز از خارج میآمد.
🔻به یاد دارم که ماکارونی ترکیهای و پنیر بلغاری هم به کشور وارد میشد، یعنی در غذا خوردن هم وابسته بودیم.
🔻زمان پهلوی یک درجهدار آمریکایی به ایران میآمد و اجازه نمیداد خود ایرانیها اگر اشکالی در یک سیستمی به وجود آمد، خودش برطرف کند. برای آموزش یک دوربین هدایت آتش توپخانه باید به خارج کشور میرفتیم.
🔻امروز ما ماهواره میسازیم و آن را به آسمان میفرستیم اما فقط ماهواره، موشک و پهپاد نیست که ساخته میشود.
🔻 در هر فناوری از آنچه مربوط به کوانتوم، سایبر، هوش مصنوعی، نیتروالکترونیک و حتی بیومکانیک، بیوشیمی و بیوفیزیک است که جزو دانشهای پیچیده جهان است وارد شدیم و پیشرفتهای خوبی حاصل شده است.
#جهاد_تبیین
@mahdihoseini_ir
دخترانی که امکان کاسبی خون ندارند بایکوت میشوند!
مثل #ترانه_احمدی که امروز صبح مدال نقره بازیهای آسیایی را در رشته اسکیت فریاستایل گرفت و چنین تصویر زیبایی خلق کرد.
✍️ حامد/شاهمیری
@mahdihoseini_ir
هدایت شده از آقا مهدی
💌 #دعوت_نامه شهید 💌
صورَت و
پَهلویِ عُشاقِ شُما
زَخمی بود....
بَس که بودَند
به یادَت شُهدا
یازَهرا (س)
🍃🌸هفتمین سالگرد شهادت مدافع حرم شهید زمینه ساز ظهور #امام_زمان(عج)، شهید پهلو شکسته #شهید_مهدی_حسینی
🎙سخنران: شیخ حاج مهدی بنیانیان
🎙مــــداح: حاج حسین یعقوبیان و کربلایی مجید قاسمی
🔰پنجشنبه ۱۳ مهر ماه ساعـت ۱۶
بهشـــت حضرت زهـــرا (س)، قطعه ۲۶، بر سر مزار شهید
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
💌 #دعوت_نامه شهید 💌 صورَت و پَهلویِ عُشاقِ شُما زَخمی بود.... بَس که بودَند به یادَت شُهدا یازَهرا
همه دعوتید به سالگرد شهید مهدی حسینی
امروز
راس ساعت ۱۶ 🌱
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_چهل_و_نهم 😭به هوای حضور حیدر این همه وحشت را تحمل کرده بودم و حالا در دها
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجاهم
🔹چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد : «برو اون پشت! زود باش!»
✔️دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد : «برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
😓قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
💣نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد : «میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
🛢کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
👝ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💣با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد : «از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!»
و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد : «دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
✔️انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
👌یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir🕊🌹