دلگیرم_از_خودم_که_دلم_گیر_یار_نیست.mp3
زمان:
حجم:
605K
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست
اصلا برای آمدنش بی قرار نیست
چه جمعه هاکهبیتوگذشت...
@mahdi59hoseini ~
تخریبچی کسی ست که اول نَفْسِ خود را تخریب میکند ..
شهادتت مبارک استاد ❤️
#شهید_ابراهیم_خلیلی
مسئول تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله
[ @mahdi59hoseini |آقامهدی]
| دنیا به اندازه قفسی تنگ میشود
وقتی دل مادری برای پسرش تنگ میشود |
برای آرامشِ دلِ مادرانِ شهدا صلوات هدیه کنید .
#شهید_آقامهدی_حسینی
.
[ @mahdi59hoseini |آقامهدی]
آقامعلم روی تخته نوشت «وقتی بزرگ شدید، دوستدارید چکاره شوید؟» فوری توی برگهام نوشتم «آخوند.» کاغذها را که جمع کرد، مهندسها را روی هم گذاشت و دکترها را روی هم. سه چهار تا برگه هم مال خلبانها بود. کاغذ من ماند روی هوا. گفت «فردا با اولیات بیا مدرسه»
فردا شبش بابا محسن، گوشم را سه دور پیچاند و یک پس گردنیِ بسوزونِ چهارانگشتی زد. گفت «بچه نمی فرستم مدرسه که آخوند شه.» اما تابستان، خودش دستم را گرفت و برد پیش حاج محمود. قبلش ازم قول گرفت که اول، دکتر شوم و بعد آخوند. گفت که دلش میخواهد یک روز، بیاید محل کارم و بگوید «حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر مرتضا برزگر تشریف دارند؟»
پیش حاج محمود، تفسیر قرآن کار می کردیم. همیشه میگفت «هیچیو بدون فکر قبول نکن باباجان. سوال داشتی بپرس. نظر داشتی بگو. نترس.» کلاس هم که تمام میشد، خودش چای میریخت و میگذاشت جلوم. میگفت «آخوند شدن چه آسان، آدم شدن چه سخت است.»
تا آخر تابستان، تفسیر نمونه را خواندیم. گفت سال بعد هم بیایم. اما اواخر پاییز، رفتیم تشییع جنازهاش. تابستان بعدی، بابا مرا فرستاد پیش یک حاج آقای دیگر. هیچیش مثل حاج محمود نبود. همهاش دعوا میکرد و هر سوالی میپرسیدم، جواب می داد «چون خدا گفته» مرتب هم به بابا میگفت «کله بچهات بو قورمه سبزی میدهها.» وسطهای تابستان دیگر نمیخواستم آخوند شوم. به بابا گفتم «عیبی نداره فقط آقای دکتر برزگر بشم؟» پرسید «خسته شدی؟» شعر حاج محمود را برایش خواندم که «آخوند شدن چه آسان، آدمشدن چه سخت است»
آخوندی را ول کردم و چسبیدم به درس. همه اش، معدل بیست. همه اش، شاگرد اولی. اما هیچ دلم نمیخواست دکتر شوم. یکبار هم به بابا گفتم «دکتر شدن چه آسان، آدم شدن چه سخت است.» بابا گفت «جملهات قشنگ بود، اما من سرتو میکنم تو فلانجات اگه دکتر نشی.» فلان جا را هم با دست نشانم داد. دیدم دکتر شوم بهتر است. اما نشدم. هیچ خوشم نمیآمد. به جایش میوهفروش شدم، ساندویچی کار کردم، توی بازار، بار لباس بُردم و سر خیابان دستفروشی کردم. بعد معلم شدم و هزار تا کار دیگر.
حالا که دارم این را مینویسم، یقین دارم که آدم میتواند آنی بشود که میخواهد. کافیست اراده کند توی هر لباسی برود؛ به هر مقامی بخواهد دست یابد و پا به جایی بگذارد که هیچ کس دیگری نگذاشته. اما بقول حاج آقا محمود، آدم شدن چه سخت است.
#مرتضی_برزگر
[ @mahdi59hoseini |آقامهدی]
هدایت شده از تمنای بی خزان
کتاب #تمنای_بی_خزان را در اپلیکشن #طاقچه بخوانید.
قیمت3000تومان.
نوع فایل:ePUB
📲دانلود برنامه طاقچه از↘️
بازار
مایکت
گوگل پلی
سیب اپ
—-------------------------------------
@tamanaye_bikhazan
☑️کانال تمنای بی خزان☝️☝️
هدایت شده از تمنای بی خزان
👇سلام من را به امام حسین برسان🌷👇
http://harimeharam.ir/news/43018
.
گزارشی از کتاب تمنای بی خزان
هدایت شده از آقا مهدی
❞#قرارهرشبما❝
فرستـادن پنج #صلوات
به نیت سلامتی و
تعجیل در #فرجآقاامامزمان«عج»
#صلوات
#هدیہبہروحمطهرشهید
#آقامهـدی_حسینی 🌷