🌷روزی که رسول خدا (ص) از غزوه تبوک باز می گشت، سعد انصاری به استقبال آن حضرت شتافت و با پیامبر (ص) دست داد.
حضرت فرمود: چه باعث شده که دست هایت این گونه سفت و پینه بسته باشد؟
جواب داد: با بیل برای کسب نفقه خانواده ام کار می کنم.
حضرت دست وی را بوسید و فرمود: این دست هرگز آتش جهنّم را حسّ نمی کند.
📚تاریخ بغداد، ج7، ص342
@SHAHIDMAHDi_hoseini
فرض کنید زمینی به شما دادهاند و وسطش خط کشیدهاند. اسم نصفش را «دنیا» و نصف دیگرش را «آخرت» بگذار. تو پیدرپی نصفۀ آخرت را حفاری کردی و با خاکش آجر برای نصفۀ دنیا ساختی و پله گذاشتی و آوردی بالا. در ابتدا دنیا و آخرت در یک سطح بود اما تو از آخرت برداشته و روی دنیا گذاشتی. موقع مرگ میگویند: از دنیا به آخرت برو، یعنی از این بالا بپر پایین. تو میترسی. میگویی اگر از این دیوار صدمتری، توی آن گودال صدمتری بپرم، استخوانهایم خرد میشود. چه کسی از آخرت یک گودال بیمنتها ساخته؟ خود تو! این ترس، از عمل توست.
انسان وقتی توبه میکند، یک قسمت از دنیا را برمیدارد و در آخرت میگذارد. یواش یواش آخرت بالا میآید و این دو همسطح میشوند. وقتی میگویند، بفرمایید برویم، قدم از دنیا برمیداری و راحت به آخرت میروی و اصلا نمیهراسی...
آیت الله حائری
@SHAHIDMAHDi_hoseini
.
بسم الله🌷
#خاطره 💛
#به_روایت_همرزم 🍃
.
❤️|فرمانده خاکی|❤️
.
با اینکه قبل از روب راه افتادیم،اما هوا تاریک شده بود،که به مقرمان در حماه(یکی از شهرهای سوریه) رسیدیم.
سرمای هوا یک طرف،قطع برق هم یک طرف،حسابی در ذوقمان خورده بود.موقعیت مناسبی
برای معرفی خودمان به فرماندهی هم نبود.تصمیم گرفتیم یک جایی برای خواب پیدا کنیم.
یکی از بچه ها چندتا پتو روی یک دستش بود و بین بچه ها تقسیم میکرد.
رفتم جلو دیدم #آقامهدی خودمان است.گفتم:حاج مهدی شما کجا اینجا کجا.
لبخندی زد و گفت:
-آمدم برای کمک به بچه ها.پتومیدم،غذا درست میکنم،خلاصه هرکاری داشتی بهم خبر بده.
.گفتم:
قربونت بشم آقا همین تو خیلی خوبه،اگه یه چایی هم بدی که دیگه خیلی عالی میشه.
چایی رو برام آورد.
وقتی خواستیم بخوابیم یکی از بچه گفت فردا قراره فرمانده بیاد برای سخنرانی.
فردا صبح مهدی امده و با بچه سلام علیک کرد.
پیش خودم گفتم شاید مهدی آمده حرف بزند تا بعدش فرمانده بیاد؛اما کـم کـم توضیحات
مهدی مهم تر شدو جزء به جزء منطقه و وظیفه اصلی تک تک ما که حفظ جاده بود را توضیح می داد.
از حرفهایش فهمیدم فرماندهی مقردست خود آقا مهدی است.
به تواضع و حال خوب دلش غبطه خوردم.
.
📖قسمتی از کتاب جاده سرخ|
|خاطرات پاسدار شهید مدافع حرم #آقامهدی_حسینی 💚
.
@SHAHIDMAHDi_hoseini
ما جای بذر، سرو به زمين داده ايم
تا زودتر پاجوش بزند
با بذر اميد كار پيش نمي رود..
گرد كردن اعداد را همه بلدند
برای رُند كردن اعداد، به نزديكترين عدد صحيح متصلش می كنند،
از رفتنت دوسال و خرده ای گذشته، به آمدنت چقدر مانده؟!
به كدام سمت، سالهای فراق تو را گرد كنيم؟
به همان ساعتی كه رفتی و زمان برايم متوقف شد
يا به همان لحظه موعود ظهور كه قرار است برگردی...؟
كدام نزديكتر است..
.
#حاج_مهدی
@SHAHIDMAHDi_hoseini