eitaa logo
مکروبه🇮🇷
2هزار دنبال‌کننده
340 عکس
38 ویدیو
1 فایل
ثواب تک به تک کلمات این کانال تقدیم به روح خواهر بزرگترم(ابناء‌الحیدر) لطفا برای شادی روحش فاتحه قرائت کنید. نقد و پیشنهاد: https://daigo.ir/secret/7988081305 _انتشار مطالب آزاد🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
یک‌دسته ابرِ پف کرده، دست و دلباز و عاشق میان تاریک و روشنِ آسمان بین الطلوعین می‌نشینند و اشک‌های‌شان را با اهل زمین تقسیم می‌کنند. سجاده‌ام بوی شکوفه‌ی بهار نارنج می‌دهد، تلفیق رایحه‌اش با صدایِ قطره‌های دانه درشتی که با بازیگوشی سر می‌خورند روی ناودان بی رنگ و رویی که باران جلایش داده را دوست دارم. نفس عمیقی می‌کشم و صحیفه سجادیه میان دستانم را می‌بوسم و زمزمه می‌کنم: وَ أَعِنَّا عَلَى صِیامِهِ بِکفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیک، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یرْضِیک خداجونم ما را به روزه داشتن با حفظ جوارح از گناهان، و به کار بردن آنها در آنچه که تو را خشنود می‌نماید یاری کن. حَتَّى لَا نُصْغِی بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ، وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْوٍ وَ حَتَّى لَا نَبْسُطَ أَیدِینَا إِلَى مَحْظُورٍ، وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ، وَ حَتَّى لَا تَعِی بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنیم، و با چشمانمان به تماشای لهو نشتابیم، و دست‌هایمان را به حرامی دراز نکنیم، و به سوی ممنوع تو گام برنداریم، و شکمهایمان جز به حلال پر نشود... زهرا سادات ^^🍃 |
سید مصطفی الموسوی264570_423.mp3
زمان: حجم: 5.47M
اِلهی، ضاقَ صَدْری وَ لَسْتُ اَدْری بِاَیِّ عِلاجٍ اُداوی ذَنْبی؟ خدایا ، سینه ام تنگ شده و نمی دانم با کدامین دوا گناهم را درمان کنم؟ فَکَمْ اَتُوبُ مِنْها؟ وَ کَمْ اَعُودُ اِلَیْها؟ چقدر از گناهانم توبه کردم و دوباره به آن ها برگشتم؟ وَ کَمْ اَنُوحُ عَلَیْها لَیْلی وَ نَهاری؟ و چقدر به خاطر آنها روز و شب گریه کردم؟ فَحَتّی مَتی یَکُونُ وَ قَدْ اَفْنَیْتُ بِها عُمُری؟ پس تا کی باید اینگونه ادامه دهم و عمرم را با این گناهان فنا کنم؟ اِلهی، طالَ حُزْنی، وَ دَقَّ عَظْمی، وَ بَلِیَ جِسْمی، وَ بَقِیَتِ الذُّنُوبُ عَلی ظَهْری خدای من اندوهم طولانی شد ، استخوان هایم شکسته شدند ، بدنم پوسید و جز بارگناهان چیزی برایم نماند فَاِلَیْکَ اَشْکُو سَیِّدی فَقْری وَ فاقَتی، وَ ضَعْفی وَ قِلَّةَ حیلَتی پس بر تو شکایت می برم آقای من از فقر و بی طاقتی و ضعف و بیچارگی... 🌱| |
دهخدا می‌نویسد؛ طلوع یعنی دمیدن. مولای من، ای شمسِ نورانیِ جهان، دنیای ظلمانیِ ما بی شما تاریک و خموش و حزین شد، بر جانِ ظلمت آلوده و ظلمت زده‌ی ما، از نور هدایتت بدم.
ای مهتاب بی‌دریغ بر شبِ تار بتاب.
با تاخیر سال نو مبارک رفقا تو این طلوع قشنگ به یادتونم، معرفت خرج کنین و میون دعاهاتون به یادم باشین.❤️
بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی ست گردش مهر و ملک دورِ مدار مجتبی‌ست خانه‌اش مهمان سرایِ مردم بیچاره بود نان گرم و روی خوش، این‌ها شعار مجتبی‌ست
لایزال السماء فی غزة تمطر الدم لکن لا باس، لان سیل الدماء سیغرق الصهاينة و یزیلهم للابد ان‌شاء الله... آسمان غزه همچنان خون می بارد ولی؛ اشکالی ندارد، چون سیلِ خون، ان‌شاءالله صهیونیست‌ها را غرق خواهد کرد و آن‌ها را برای همیشه از بین خواهد برد.
"خوشحالی برای رسیدنِ یک کیسه آرد" این روزها عناوینِ ساده، روضه‌های باز می‌خوانند...
مکروبه🇮🇷
"خوشحالی برای رسیدنِ یک کیسه آرد" این روزها عناوینِ ساده، روضه‌های باز می‌خوانند...
تو هم حسش کردی؟ چشم‌هایِ منتظر بچه‌های گرسنه‌ایی رو که منتظر به آرد و آب نگاه می‌کنند؟ چسبناکی خمیری تو دست‌های زنی که بغضش رو بلعیده و به چشم‌هاش التماس می‌کنه پیش بچه‌ها نم‌دار و بارونی نشن؟ تو هم حس می‌کنی بوی نون رو؟ نون گرم و افطاری که سیر نکرد بچه‌ها رو؟
+می‌دونی چی امروز خیلی خیلی خیلی منو بهم ریخت؟ _سفره‌ی رنگی رنگیِ افطارمون...