زبیر دوست علی بود عاشقانه به علی نگاه میکرد
ولی بعد در روبه روی علی می ایستد و شمشیر میزند...
علی علیهالسلام یاد او می اندازد که روزی او به من که مشغول کاری بودم نگاه می کردی و رسول خدا به تو گفت مگر تو علی را دوست داری؟
روزی تو به روی علی شمشیر می کشی ..
زبیر تشکر می کند که این عشق را به یاد او می آورد
ولی پسر زبیر پدر را مسخره میکند و می گوید تو ترسیدی ..
گاهی علی علیهالسلام یادمان می آورد کیستم. ولی عشق به فرزند مال خانواده قدرت نمیگذارد عاقبت بخیر شویم
🖤مراسم عزاداری اهلبیت(ع)🖤
ویژه دختران ۱۲ تا ۲۰ سال
🌀به همراه:
_نمایش "ندای بیداری"🎬
_ کارگروه عملیاتی " وظیفه من"
🌀با اجرای:
سرکار خانم وفایی
🌀 و مداحی:
سرکار خانم محمدی
📬ثبت نام:
https://formafzar.com/form/wsw14
(حضور فقط با ثبت نام قبلی صورت می گیرد)
🚦هزینه نفری ۲۵ هزارتومان
🕰زمان: سه شنبه ۲۸ مرداد ساعت ۱۵:۳۰
🕌مکان : خیابان جمهوری اسلامی، بین جمهوری ۶ و ۸ مسجد حضرت عباس(ع)
⊱ #اللهمعجللولیکالفرج˓ ⊰
ـ ـ ـ ــــــــ«𑁍»ــــــــ ـ ـ ـ
‹ @Reyhaneh_Alhossein313 ›
بچهها، از چیزای کوچیک
لذت نبرید، نمیتونید بعدها
از چیزای بزرگ کیف ببرید..
سعی کنید توی زندگی، برای لذت
بردن، مثل کودکا باشید؛ با کمترین
چیزا ذوق میکنن..
بذار کودک درونت زنده باشه..
از چیزای کوچیک لذت ببرید..
ذوق کنید.. مث ذوق کردن دیدن
یه شاپرک..
سروش صحت یه دیالوگی
توی خاتون داشت؛
شکم گرسنه نمیذاره کسی
به فکر سیری مغزش باشه