eitaa logo
🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
903 دنبال‌کننده
20هزار عکس
22.1هزار ویدیو
94 فایل
انقلابی بودن میعارنیست انقلابی ورهروماندن پای ارزشهاهنراست من انقلابیم ۵۷ گروه میثاق با شهدا https://eitaa.com/joinchat/2230386699C64b9b33430
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻فوری: رد پای یک خیانت/ چه کسی مکان شبانه سرداران سپاه و مسئولان امنیتی را به موساد رساند؟ یک مقام دبیرخانه شورای عالی امنیت به شبکه یک: ▪️ضمن تسلیت به خاطر شهادت سرداران کشور و به‌ویژه سردار شمخانی که از مسئولان قدیمی نهاد ما بودند ▪️حمله بزدلانه رژیم صهیونیستی از نظر نظامی هیچ ارزشی ندارد، چرا که در بررسی‌های فوری مشترک شورای امنیت ملی و اطلاعات سپاه، متاسفانه ردپای یک خیانت توسط عناصر نفوذی دیده می‌شود ▪️با توجه به گزارشات اطلاعاتی ما حدس می‌زدیم دشمن در پی حمله است، از این رو قرار شد فرماندهان نظامی از شامگاه چهارشنبه شبها را در اماکن پراکنده و مخفی سر کنند ▪️برای این منظور به پیشنهاد یکی معاونین وزیر دفاع دولت، سرهنگ محمود علیفام، فرمانده گردان ترابری شینوک مامور جابجایی‌های ضروری شد. اما با توجه به برخی موضوعات قبلی و کمی مشکوک، اطلاعات سپاه با این گزینه مخالفت کرد. اما به‌طرز عجیبی معاون وزیر دفاع بر این گزینه اصرار داشت ▪️به جز مسئولین بلندمرتبه، تنها فرد دیگری که از مکان شب گذشته سردار سلامی، سردار باقری و دیگر فرماندهان خبر داشت، سرهنگ علیفام و همان معاون وزیر دفاع بودند ▪️نکته مشکوک دیگر: ساعت ۱۹۳۰ شب گذشته یکی از شاخک‌های اطلاعاتی ما گزارشی از تحرکات مشکوک در نیروی هوایی اسرائیل داد. ما بلافاصله به معاون وزیر دفاع و سرهنگ علیفام گفتیم مکان فرماندهان و مسئولین را تغییر دهند. ▪️اما تا حدود ۲ ساعت که آقای معاون وزیر و سرهنگ علیفام به تماس پاسخ ندادند (که بسیار عجیب بود) و بعد هم ابتدا اصرار داشتند که هیچ مشکلی نیست و نیاز به جابجایی نیست، بعد هم گفتند در این ساعت شب امکان جابجایی نداریم! در حالیکه این نیرو بارها مانورهای سریع جابجایی شبانه انجام داده است. ▪️درست در همان ساعتی که سرهنگ علیفام و معاون وزیر در قطع تماس با ما بودند، یک شاخک اطلاعاتی دیگر ما گزارش داد که پالسی مشکوک از طریق واتس‌آپ به یک ارگان رژیم صهیونیستی ارسال شده که باعث تکاپوی اتاق عملیات صهیون‌ها شده است ▪️من نمی‌خواهم الان قضاوت نهایی کنم، اما می‌دانم حمله بزدلانه امروز نه ناشی از توان نظامی ارتش صهیونیستی، بلکه ناشی از درز اطلاعات و خیانت است که موضوع در حال پیگری است.
🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود. جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شده‌ام آمدم برای خواستگاری.... عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...! جوان کافر گفت:عموجان هرچه باشد من می‌پذیرم. عموگفت:در شهر بدی‌ها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!! جوان کافر گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟! عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علی‌بن ابیطالب می شناسند... جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی‌ها (مدینه) شد... به بالای تپّه‌ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت. گفت:ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی ...؟! جوان عرب گفت: تو را با علی چه‌کار است...؟! جوان کافر گفت :آمده‌ام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیله‌مان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...! جوان عرب گفت: تو حریف علی نمی‌شوی ...!! جوان کافر گفت :مگر علی را می‌شناسی ...؟! جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم..! جوان کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟! جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازه‌ی قد من هیکلی هم‌هیکل من...! جوان کافر گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!! مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!! خب حالا چی برای شکست علی داری...؟! جوان کافر گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!! جوان عرب گفت:پس آماده باش.. جوان کافر خنده‌ای بلند کرد و گفت: تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید. جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟! مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!! (بنده‌ی خدا) و پرسید نام تو چیست...؟! گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد... عبدالله در یک چشم به‌هم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشم‌های جوان کافر جاری شد... جوان عرب گفت: چرا گریه می‌کنی...؟! جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به‌ دست تو کشته می‌شوم... مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!! جوان کافر گفت :مگر تو کی هستی ...؟! جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علی‌بن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بنده‌ای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!! جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من می‌خواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی پس👈فتاح شد 👈قنبر غلام علی‌بن ابیطالب... ▫️یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ... ▫️یا علی! ما دوستداران تو مدتی‌است گرفتار انواع بلاها و بیماری‌ها و ...شده‌ایم ترا به حق همان غلامت قنبر دست‌های ما را هم بگیر... ◾️هر چقدر از روایت لذت بردی، ارسال کن. ✴️ بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام )صلوات...🍃🤝 🍃 یاعلی مدد🌹🌹🌹🌹❤️ التماس دعا... ‬‏ خبرداشتید که نشر فضائل مولا امیرالمؤمنین علی ع کولاک میکنه! محشره!! پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم میفرماید اگه فضائل علی علیه السلام رو بگویی ، گناهان زبانت پاک میشود ، اگر بشنوی گناهان گوش هایت، و اگر بخوانی از روی نوشته، گناهان چشمانت، پاک میشود. حالا این فضیلت مولا علی ع را بخوانید و هم ارسال کنید تا در ثواب نشرش شریک باشید. افتخار کنیم که شیعه علی ع هستید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا