_خیلی آدم [ بهم محبت نکنید نمیدونم چجوری جبران کنم که حق مطلب ادا شه و عذاب وجدان میفته بهجونم ] ای هستم .
_اون سری احساساتی که درم فارغ از حستکلیف و بشردوستی وجود داره زیادی ربایندست .
_از این بابت که نسبت به فور کردن حساسیت مریضگونهای دارم و نمیتونم احوالات مشابه بین و من و بقیه که خودم نتونستم به درستی بیانشون کنم و بقیه خیلی دقیقطور توصیف کردنشون رو اینجا به اشتراك بزارم؛ بارهایِ متعددی ناراحتم .
_هشتاد درصد زندگیم بر اساس وهم و تلقینات میگذره و بیست درصد باقیرم نمیدونم دارم چه غلطی میکنم .
_همیشه میگن بسپارش به زمان، زمان حلاله مشکلاته؛
اما از نظر من زمان خودش یِ معضله.
زمان کمرنگ میکنه، تکراری میکنه، بهم میریزه، خسته میکنه، باعث میشه آدم کم بیاره .
_بدترین کاری که میشه با یه میانگرا کرد اینه که وقتی داره سعی میکنه از کنجِ خودش بیرون بیاد نسبت بهش بیتفاوتی خرج کرد .