eitaa logo
منِ‌من
947 دنبال‌کننده
586 عکس
103 ویدیو
3 فایل
"کمبود هم‌صحبت" https://daigo.ir/secret/7731781212 @pichak135
مشاهده در ایتا
دانلود
sajad afsharian4_5877264163020997353.mp3
زمان: حجم: 4.2M
انقدر بهت زل میزدم، تا تو پلك کم بیاری.
_من نتنها قدرت تصمیم گیریمو برای خودم از دست دادم بلکه حتی دیگه نمیدونم تصمیم بگیرم که به حرف کدوم یکی از تصمیم گیرنده های مختلف زندگیم گوش بدم، و این زجره خالصه.
_من در مواجهه با غم سه تا حالت دارم؛ اول اینکه محلش نمیدم و انقدر مینویسم و با آدمای مختلف حرف میزنم که فراموش شه، دوم اینکه غمم رو ربط میدم به تموم غمایی که از بدو آفرینش داشتم و میگریویم، و حالت سوم وقتیه که نمیتونم حرصمو از طریق اشک خالی کنم و کسی هم اطرافم مایل نیست که پناه‌شه اونموقعست که وحشتناک سادیسمی برخورد میکنم و هرچی پل پشت سرم هست رو بدون توجه به هیچچ چیزی خراب میکنم و درنهایت بعد گندی که زدم میشینم به یه گوشه خیره میشم و قبل از اینکه مغزم از بار حرص منفجرشه میزارم بیان پایین .
_انقدر روابطم با عده زیادی از آدما سطحی و مُضحک شده که دلم میخواد یه‌باره از همه بکنم و جز دو سه نفر با هیچ بنی‌بشری ارتباط نگیرم و دیگه برای عمیق نگه داشتن آدما انقد به در دیوار نزنم .
[ اصلا مگه میشه دوست نداشت؟ ]
_از دیشب؟
_زمانبندی زندگیم درحدی بهم ریختست که دیگه روز و شب برام معنا نداره، از خواب که میپرم نمیدونم تو چه موقعیتی از روز و ماه و سال هستم، تموم برنامه هامو دیقه نود که چه عرض کنم نود و نه پیاده میکنم و درنهایت به‌خاطر این رفع تکلیفی بودن کار اصلا بهم نمیچسبه و کمالگرایی مریض‌گونه‌م یجوری خفتم میکنه که روزی ده ها بار سرمغزم داد میزنم خفه شو، ذره ای اولویت بندی ندارم تو کارام بلد نیستم کارامو استارت بزنم و حالا بین همین افکار آش و لاش یهو هرچند لحظه یه‌بار آلارم میده که نکنی فلان چیزت گم شده باشه خیلی وقته خبری ازش نیست و باعث میشه مخم سوت میکشه از این همه بی‌تمرکزی و شاخه شاخه پریدن از این مسئله به اون مسئله، حتی این لحظه‌ای که این متن رو مینویسم اونقدر موضاعات مختلف و مهم به ذهنم میرسه برای نوشتن و مواجه میشم با حجوم کلمات که حتی نمیدونم کدوم رو بیان کنم یا دنباله کدوم رو بگیرم؛ خلاصه که از وضعیت زندگیم خستم. خیلی خسته.
_نمیدونم چرا ولی کش‌مو دورمچ دست یه آرامش خاصی بهم میده.
_شاید اگه خودت میدونستی انقدر زیاد دوست دارم، کمتر میرنجوندی این دل صاب مرده رو. *ببخشید اگه من تورو بیشتر از خودت دوست داشتم.
_موضوعاتی که داره پرداخته میشه بهش دیگه شور اشباع و تکراری بودن رو داره درمیاره؛ فرض کن کل روزو میپردازن به چهارتا سریال مضحک بی‌سرته، بعدش میپردازن به یه‌مشت آدم که حتی درست نمیشناسنشون و فقط سعی میکنن به‌زور هم که شده راجبشون نظر بدن، وبعد مسابقه کی بدبخت تره میزارن باهم، وبعدترهم راجب اینکه فلان کار‌ه‌شون ا‌زشون خوشش میاد و دربه‌در دنبالشه ولی خودش دوسش نداره ویا بلعکس صحبت میکنن و گهگاهی هم دوئل قربون صدقه های نمایشی میزارن بینشون. واقعا این مسائل واقعا خسته کننده‌ و حتی مضحك نیست؟