این مسیری که ندونسته واردش شدم واقعا نابود کنندست و فقط امیدوارم تهش آدم بهتری شده باشم.
منِمن
مکافات از جایی شروع میشه که بیدار میشم
"تابستون خیلی کش اومد، با اینکه حتی پاییزم نبود"
ببخشید عزیزم ولی هرچی فکر میکنم بیشتر میفهمم نمیتونم درستش کنم. من قول دادم دستت رو رها نکنم ولی حتی مطمئن نیستم که بخوای بیشتر از این دستت رو نگه دارم.
اون میگه تو نباید مشتاق باشی و من همین الانشم تمام اشتیاقم رو از دست دادم.
از این احساساتی که یه لحظه سر به فلک میکشه و یه لحظه گم گور میشه متنفرم.
من نمیدونم چی تو سرت میگذره و حتی نمیدونم چی تو سر خودم میگذره.
آروم آروم پیش رفتن یا سپردن به زمان سخت ترین کار دنیاست وقتی فقط یه ثانیه وقت لازم دارم تا گند بزنم به همه چیز.