منِمن
_زیاده خواه بودن افتضاحترین ویژگی هست که یه آدم میتونه داشته باشه .
_برعکس زیادهخواهی، قناعته، قناعت؛
قناعت کاری با آدم میکنه که حتی ممکنه تو هجده سالگی همسرشهید بشی، شهید اسلامی؛
امروز آدمی رو دیدم از جنس خودمون، دور نبود، اصلا و ابدا، با این تفاوت که متانت توش عجیب مشهود بود، عجیب .
وقتی از خاطراتشون میگفت با خودم میگفتم چطور یه آدم میتونه انقدر خوب باشه؟انقدر ارزش قائل باشه ؟ انقدر قانع باشه؟ چطور میتونه فاطمه یِ محمد باشه؟
بزرگترین خوشیهاش کوچک بودن و حتی درمقابل یه سری چشم ها اصلا لیاقت نادیده گرفته شدن هم نداشتن ،اما ذوق و شوق و احساس قلبیِ که نسبت به همین ریزه کاری ها نشون میداد و تکبهتک رو با احترام و ارزش زیادی بیان میکرد واقعا لذت بخش بود؛
اینکه از موندگارترین هدیه ها تویِ ذهنش یه بسته توت فرنگی بود بهوجد آورنده بود.
زندگیِ سادهزیستانه یِ پنج ماه و نصفه ایشون با خاطره هایِ قلقلك دهنده و چاشنیِ بغض و خنده، اشک هایِ جاری شده، نسکافه هیئتی وسط بارون، عشقِ ناکام، همین و همین .
خیلی آدم_ الان ابراز نمیکنم احساسمو میزارم جمع شه تو دلم تو یه موقعیت خیلی بیربط وحشیانه ابراز میکنم تا یا غیرقابل فهم باشن یا ریدهشه به مود هممون _ای هستم .
منِمن
_خانم زیتون ، همونی که با چشم غره هات دل آدم میلرزه ، همونی که کم میخنده ولی وقتی میخنده اونقدر دل آدم ضعف میره براش که آب قند لازم میشه ، همونی که کم حرف میزنه ولی وقتی میفته رو پرویی دیگه نمیشه جمعش کرد ، همونی که با یه چشمکشم دل آدم غش میره ، همونی که سرد بهنظر میاد ولی یجوری هواتو از پشت داره که صدنفرم حریفش نمیشن ، همونی که لحجه شیرازیش اونقدر قشنگه که میشه توش غرق شد، همونی که مقنعه خیلی زیاد بهش میاد مخصوصا کرمیش، همونی که تو چشمایِ عسلیش زل زدن جرئت میخواد ، همونی که تو شرایط سخت بد جوری پشتم بود ، همونی که پایه حرفام بود ، همونی که اونقدر ظریف احساسات آدم رو با ریزه کاری هاش به قلقلک میندازه، همونی که شده تارپود وجودم ،
تولدت خیلیِ خیلیِ خیلی مبارك، النازما/من💙
*با اینکه بدت میاد ولی بغل سفت .
@jenabe_man