این چند روز پر از تجربه های جدید و البته آدمهای جدید بود، برای منی که از اجتماع و آدما فراریام خیلی ریسکی بود ولی خب شد.
سعی کردم نگاه صفروصدیم رو ازبین ببرم به چشم مطلق خوب و مطلق بد نگاه نکنم فقط بپذیرم و بزارم بگذره و درعین حال آروم آروم مزهمزهش کنم، و الحق که خیلیهم جواب داد. آدمها موجوداتی هستن که نه باید زیادی باهاشون قاطی شد و نه زیادی هراس داشت، باید کناراومد تا لذت تجربه های جدید رو بچشی.
مغزم خیلی کرمکیه، همه مکالماتی که توش یهگندی زدم رو چندین بار در روز خیلی رندم برام پلی میکنه تا هیچوقت یادم نره.