منِمن
_آخر کجا روم ك ِ یادت نباشد و یادت نیاید ؟
_یادته چه ذوقی میکردم وقتی موهاتُ میبافتم ؟ دل گره زده بودم به انتهایِ بافته موهات ؛
الان دیگه حتی دلشُ ندارم بهش فکر کنم .
_من وقتی از مشکلاتم بهت میگم ازت راهحل و فلان نمیخام که ؛ یکم همدردی میخام ، یکم .
_به افسردگیِ بعد از خرید ناشی از پولایی که ریختم تو سطل آشغال ، به طرز ناجوری مبتلا شدم .
_وقتی اون دوست پساندازکارم از بیپولی حرف میزنه حس ِفقرمحض بهم دست میده .
[الهم ارزقنا پولِ زیادنا]