eitaa logo
منِ‌من
946 دنبال‌کننده
586 عکس
103 ویدیو
3 فایل
"کمبود هم‌صحبت" https://daigo.ir/secret/7731781212 @pichak135
مشاهده در ایتا
دانلود
*خجالت کشیدن به طرز سگی
حالم از مظلوم نمایی بهم میخوره .
حالم از این وضعی که خودم باعثشم بهم میخوره .
وقتی حالتُ میبینم سعی میکنم خفه کنم احساساتمو احساسات تورو درک کنم . آخه میدونی چیه؟منم همین یه سال پیش احساساتتو تجربه کردم ! درد کشیدم ، سوختم ، مردم و دوباره خودمو ساختم . با این تفاوت که من تو اون لحظات هیشکی رو نداشتم اما تو داری .. اصلانم حسودیم نمیشه اصلا :)))) آخ که من جدیدا چقد خودخواه و حسود شدم ، اصلا میدونی چیه؟حقمه همش حقمه . اما آخه مگه میشه این تبعیضایِ دنیا رو دید و دهنِ این منِ خودخواه ِ حسود رو بست ؟ [منِ خودخواه ِ حسود]
_ دیگه هیچیِ هیچی نمیتونه سرذوق بیارتم ! چیزایی که قبلا به شدت خوشحالم میکرد الان فقط باعث میشه حوصلم سربره و کلافه‌شم . حالم از این حس بهم میخوره .. نمیدونم چیکار کنم تا از کلافگی دربیام ، رسما دارم زندگیمو تلف میکنم ! روزم تبدیل شده به دوبخش خواب و هیچ‌کاری نکردن . نمیدونم چیکار کنم ؛ بی‌حس شدم نسبت به همه چی و گیجم خیلی زیاد . [بی‌حسی افراطی]
ترقوه ؛ نام تکه ِ اُستخوانی مانند تمام استخوان های ِ دیگر بدن اما کمی ظریف تر ، نامی که گه گاه نیز به عنوان اصطلاحی عاشقانه بکار گرفته میشود . اما خب برای من یه کلمه نفرت انگیزه ، خیلیم نفرت انگیز ! [ت ر ق و ه ] کلمه ای که تو اونو باهاش صدا میزدی .. تصور اینکه هردفعه موقع صدا کردنش با اون لحن دلبرانه میگفتی ' ترقوه من' خب واقعا دردناکه .. نمیدونم ! نمیدونم ! نمیدونم ! شاید این نفرت بی دلیل و مسخرست اما من از هرچی که تو اونو بهم ربط میده متنفرم ، متنفر .
_ میدونم قراره بعدا این خاطرات از پشت خنجر بزنن بهم و بسوزنمم ، میدونم قراره با این خاطره ها لحظه لحظه زجر بکشم ، میدونم ، خودم همشو میدونم اما آخه مگه میشه دست کشید از ساختن این خاطره هایِ خوشگل ِ بوسیدنی؟ [میدونم ، خودم همشو میدونم]
منِ‌من
[اونقدی برایِ بازار وکیل ِ بعد امتحان عربی ذوق دارم که اصلا الله الله]
[یه جوری کلمه سگ افتاده رو زبونم که اصلا الله الله]
سادیسم ؟ شایدم مازوخیسم ؟ نمیدونم اسمشو چی بزارم ولی میدونم دارم همه از جمله خودمو زجر میدم . حداقل بعدش قهقهه هام هرچند عصبی مثل آدمای ِ دیوونه ِ بدمست میره بالا و دیگه پیایین نمیاد .
آره آره . درست فهمیدی من الان دقیقا توهمون حالتیم که اسمشو میزاری[خانم ِ شهامتدار ِ افسرده]
گربه واقعا موجود بوسیدنیه . [مث سگ جیک جیک میکنه]
_ دلم مث سگ برایِ اون منِ‌من‌ قبلی تنگ شده .. همون منِ‌من که میتونستم توش خودم باشم ، خودِ‌خودم . راحت و راحت بدون هیچ ملاحظه ای .