_ دلم مث سگ برایِ اون منِمن قبلی تنگ شده ..
همون منِمن که میتونستم توش خودم باشم ، خودِخودم .
راحت و راحت بدون هیچ ملاحظه ای .
نمیخواستم بفهمه ولی فهمید .
شاید فقط باید یه بدرک غلیظ به زندگی هدیه بدم؟
*ساییدن دندان ها بهم