_امشب بحث کلمات بود. نبش قبر کلمات. کلماتی که تحریف میشن. کلماتی که تبرعهگر هستن. کلماتی که بین آدمها ردبدل میشن.
توی این ردبدل ها هر آدمی بنابر منفعت و دیدگاه خودش چهارکلوم به کلمات اضافه میکنه و تحویل نفر بعدی میده. و درنهایت انسان ها تکفیر میشن.
غافل ازاینکه اعتمادها سلب میشه. پل های پشت سرخراب میشه. مسائل درهم تنیده میشه و درست غلط هم. و این حرف بردن آوردن ها تبدیل میشه به احساس. احساس تبدیل میشه به عمل. و درنهایت حرف هایی که در پوشش حق تنیده شدن باعث سلب اعتماد میشن. باعث کارهایی که مقصرعینی نداره و فقط دل میشکنه. و اونقدر مسائل درهم تنیده میشه که نه راه پیش هست و نه راه پس. کلماتی که نبش قبر شدن، کلماتی که تحریف شدن، کلماتی که اضافه شدن، کلماتی که بهحق بودن و... اجازه تشخیص درست رو نمیدن. و درنهایت دلشکستگی یا تنفر چندطرفه بهوجود میاد. ارزشها خاک میشن و خاطرات خاموش، فقط درپی رسیدن به هدف یا انتقام میتازند و درنهایت دلشکستگی جبران ناشدنی، غم و ارزشهای تخریب شده به جا میزارند. و دیگه هیچ چیزی عادی نمیشه و برگشت به حالت قبل ناممکنه.
درنهایت سوال اینجاست که چرا انسان میلش بیشتر در استفاده از کلمات هست تا گوش دادن به اونها وقتی کلمات انقدر منفورند و حتی یک کلمه منجر به قتل میشه؟
_عادت به تنهایی دائم مثل پیچك میپیچه دور تموم عکسهای دونفرهای که ذهنت میسازه، تماشا کن حالا که کسی نیست چقدر در امانی.
_بعضی وقتها بد بودن توی آدمها اونقدر زیاد و عادی میشه که حتی خوب بودن براشون تلقی میشه، آزار دادن جزو سرگرمیشون محسوب میشه، سالم زندگی کردن مثل یک کابوس میشه براشون، توی این موقعیت صفات انسانی کمکم کاسته میشه، تنفراز همهچیز درشون لبریز میشه و حتی به تنفر به خودشون میرسه و درنهایت حتی از آزار هم نمیتونن لذت ببرن، احساس خلع وجودی ناشی از تنفر گریبانگیرشون میشه و تمام لذت هاشون نمایشی، درنهایت هیچکس براشون باقی نمیمونه؛ حتی خودشون.
_کاش فقط بهدنبال تبرعه خودتون نباشید، کاش به جای پنهون کاری رک حرف میزدید.کاش دروغ نمیبافتید. کاش دوست داشتن هارو ضایع نمیکردید. کاش آخرین بارهارو نابود نمیکردید. کاش وجدان دردتون رو سر آدمیزاد خالی نمیکردید. کاش به خاطر غرور از سوتفاهم ها رد نمیشدید. کاش آدمهارو خرفرض نمیکردید.
_هیچوقت حرمت نشکنید. شاید یهروزی زمین چرخید اونوقت دیگه حتی جواب دلشکسته هم نمیتونید بدید.
_خدایا باور کن برای امتحانهات گزینه های بهتری هم وجود داره، من طاقتم زیادی طاق شده دیگه.