همیشه خدا خودم برنامه میریزم و در آخر خودم هم از کنسل شدنش خوشحال میشم. چیه این درونگرایی سگی؟
کاش میشد یکسری چیزهارو همیشهنگهداشت، مثلا لبخندهات رو، مثلا لحن حرف زدنت رو، مثلا در آغوش کشیدنت رو، مثلا قبل نه صبح رو، جدا چقدر عزیز بودی و من دیگه همه چی رو داره یادم میره.
ممنون از زندگی بابت این سعی کن گریه نکنی ای که برام راه انداخته، خیلی مفرح بود ولی لطفا بس.
متنفرم از لرزش صدام وقتی عصبانیم، متنفرم از اینکه چشمام مدام پر میشه و متنفرم که حتی نمیتونم یک کلمه بگم بدون اینکه بغضم بشکنه.