/فریم هایی که جاموند.
برای من آدمها سخت عزیز میشن، و درنهایت دست کشیدن ازشون هم سخت میشه. و من واقعا جای اینکه صبر کنم تا آدم های جدید واسم آیا عزیز بشن یا نه ترجیح میدم از کسی دست نکشم. و این دیدگاه مسخره بارها و بارها منو زده زمین.
"و ایکاش همه چیز به همین سادگی بود"
از یهویی بودن زندگی همینقدر بگم که شب بهت میگن ساکتو بپیچ و صبح میبینی عه لب مرزیم که. حالا فک کن تو این هیری ویری وسط ظلآفتاب سرما هم خورده باشی.
یک سری آهنگ ها بهم حس زندگی رو میدن، حس زنده بودن، وجود داشتن و باعث میشن چند لحظه اون عینک سیاه سفید دیدن زندگی کنار بره و همه جا رنگیرنگی بشه.