منِمن
خونه آغوش حسینه مگه نه؟
چند هفته پیش وقتی تازه رسیده بودم بین الحرمین، شگفت زده از دوراهی بین شمس و قمر هی مردد سر میچرخوندم سمت گنبد ها، نمیدونستم اول برم سمت کدوم حرم، از شدت شوق گریم گرفته بود و قفل شده بودم.
یهو چندتا دختر از کنارم رد شدن و شنیدم که یکیشون میگفت"به خونه برگردیم" و همون لحظه ناخودآگاه این توی ذهنم تداعی شد که "خونه آغوش حسینه مگه نه؟" و این شد که اول رفتم پابوسی امام حسین.
من فقط یکم نیاز دارم از زیر همه چیز شونه خالی کنم تا زندگی آروم شه و بعد از اول شروع کنم.