واقعا نیاز دارم به حرف زدن !
حرف زدن بدون کلمه های سنگین رنگین ، بدون جمله بندی ، بدون علائم نگارشی ، بدون فکر کردن ، بدون گشتن دنبال کلمات ، بدون فشار آوردن به مغز ، بدون استفاده از هیچ شعر و کنایهای بخوام راحت تر بگم بدون 'هیچی' .
صریح و مستقیم .
حتی شده چرت پرت بگم اما باید حرف بزنم ؛ بدون دبدبه و کبکبه ، صاف ساده و رک .
[ باید حرف بزنم ! ]
[ انگیلیسی ، عربی ، فارسی ]
این سه تا درس قابلیت سکته دادن من رو به طرز وحشتناک و فجیعی دارن .
منِمن
[تنفرم نسبت به کلمه آبجی اونقد بالاست که اصلا الله الله]
[یه جوری از معلم عربیمون نفرت دارم که اصلا الله الله]
کاش فراموشی میگرفتی ، کاش فراموشی میگرفتی و دلت برای هیچکس جز من تنگ نمیشد .
کاش هیچکس قبل من نبود ، کاش هیچکس به جز من نبود ، کاش ..!
[کاش فراموشی میگرفتی]
منِمن
کاش فراموشی میگرفتی ، کاش فراموشی میگرفتی و دلت برای هیچکس جز من تنگ نمیشد . کاش هیچکس قبل من نبود ،
میدونی؟
فرار از واقعیت اولش شیرینه اما تهش یه جوری تلخ و گس میشه که ازپا میندازتت ؛ مثلا همین واقعیت که توهم یه روز میری ، یه روز میری و من میمونم و خاطراتمون(:
یه روز میاد که تو دیگه نیستی ، که تو دیگه نیستی و منم با نبودنت نیست میکنی ..
مسلما دوباره سرپا میشم ، آخه هنوز خیلی راه مونده تا آخرش .. تا آخر این زندگی کوفتی ..
فی الحال ؛ چه زود ، چه دیر آخرش همه میرن و تو میمونی و تو ؛ تنهایِتنها !
منِمن
کاش فراموشی میگرفتی ، کاش فراموشی میگرفتی و دلت برای هیچکس جز من تنگ نمیشد . کاش هیچکس قبل من نبود ،
[ کاش بودی جای ِسیگار ، نازت را میکشیدم ]
هدایت شده از - یک عدد خوددرگیر -
بهترین فیلما و سریالا ، بهترین کتابا ، بهترین رمانا ، بهترین دورهمیا و بهترین مسافرتا دقیقا زمان امتحانات پیدا میشن .