#بی_تو_هرگز
#شهیدسیدطاهاایمانی
#قسمت_پنجاه_و_دوم:شعله های جنگ
آستین لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی ...
چند لحظه توی ورودی ایستادم ... و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم ...
حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد ... مرد بود ...
برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن ... حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم ...
- اونها که مسلمان نیستن ... تو یه پزشکی ... این حرف ها و فکرها چیه؟ ... برای چی تردید کردی؟ ... حالا مگه چه اتفاقی می افته ... اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد ... خواست خدا این بوده که بیای اینجا ... اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد ... خدا که می دونست تو یه پزشکی ... ولی اگر الان نری توی اتاق عمل ... می دونی چی میشه؟ ... چه عواقبی در برداره؟ ... این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده ...
شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود ... حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم ... سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم ...
- بابا ... من رو کجا فرستادی؟ ... تو ... یه مسلمان شهید... دختر مسلمان محجبه ات رو ...
آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود ... وحشتناک شعله می کشید ... چشم هام رو بستم ... - خدایا! توکل به خودت ... یازهرا ... دستم رو بگیر ...
از جا بلند شدم و رفتم بیرون ... از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم ...
پرستار از داخل گوشی رو برداشت ... از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم ... شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست ... و ...
از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود ... اما من آدمی نبودم که حتی برای یه هدف درست ... از راه غلط جلو برم ... حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن ... مهم نبود به چه قیمتی ... چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت ...
┄┅┅✿❀ #السلامعلیڪیااباعبدلله💚
#دلتنگحرمبطلبارباب💔
🖤🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
🍃 @masirshahid 🍃🖤 ❀✿┅┅┄
حاج مهدی رسولی، پادکستتوهمحذفنامشهیدHajmahdirasuli-padkastshahadat.mp3
زمان:
حجم:
15.53M
🔳 توهم حذف نام شهید....
✨ پادکست بسیار زیبا و شنیدنی از حاج مهدی رسولی با بیانات ارزشمند #مقام_معظم_رهبری...
#پشنهاددانلود
#تمنای_نشر
#کوچه_شهید🌷
#اربعین
#اربعین_در_راه_است...🏴
┄┅┅✿❀ #السلامعلیڪیااباعبدلله💚
#دلتنگحرمبطلبارباب💔
🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
✍ #شہـداونمـاز
💠قرار بود بعـد از پـايـان دوره در ڪشور امريڪا
مصـاحبہ نہایے را یڪ ژنـرال امريكايـی با من انجام دهــد🖊
تمـام تلاش هاے اين دو سـال، بستگۍ بہ همـين مصاحبہ داشٺ🔦
وقتۍ وارد اتـاق او شـدم ، از م ن پرسش هايۍ ڪرد و من پاسخ دادم😕بعـد از چند دقيقه⌚️ فردۍ وارد اتـاق شـد و ژنـرال با او رفٺ و من بايـد در اتـاق منتـظر او می مانـدم
به ساعتم نگاه كردم🕰 وقت نماز ظهر بود
با خـودم گفٺم:ڪاش در اين جا نـبودم و می توانسـتم نماز را اول وقـت بخوانم! از طرفـی ممڪن بود نـماز خواندن من در آنجـا باعـث دردسـر شود 😤
ولی با خودم گفتم : هر چه بـادا باد هيچ ڪاری مهم ٺـر از #نماز نيست📿
در گوشـه اے از اتاق روزنامـه ای پہن ڪردم و مشغـول نمـاز شدم. در هميـن لحظہ ژنـرال وارد اتاق شـد😦
ولۍ مـن با توڪل بر خـدا نمـاز را ادامه دادم نمـاز كه تمام شد😓 از ژنرال عذرخواهۍ كردم و درباره نماز برای او توضيح دادم😇
او هم لبخندے زد و پرونـده ام را امضا كرد و پايان دوره ام را تبريڪ گفت🎊🎁
آن روز موفقـيت خـود را در توجـه ڪردن به نماز اول وقـت، آن هم در شرايـط حسـاسی مثل آنجا ديدم»✌️💙
#شهید_عباس_بابایی
┄┅┅✿❀ #السلامعلیڪیااباعبدلله💚
#دلتنگحرمبطلبارباب💔
🖤🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
🍃 @masirshahid 🍃🖤 ❀✿┅┅┄