3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃سخنرانی زینب گونه😭
همسر #شهید_صدرزاده
در مراسم تشییع پیکر #شهید 😭
#پیشنهاد_دانلود
#حتما_گوش_کنید
#شیرزن
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃
🍃در زمان عقد💍 قرار شد سفری دسته جمعی به مشهد برویم.چشمم به گنبد و بارگاه افتاد برای خوشبختی مان دعا کردم. در هتلی نزدیک حرم دو تا اتاق گرفتیم. چه لحظاتی و ساعات خوشی☺️داشتیم!
یکبار که خانوادت رفته بودند حرم،گفتی میخوای بریم دزدی!؟😉
دزدی!؟😳
آره از یخچال مامانم اینا!
زشته آقا مصطفی!😲
یکاری میکنم خوشگل بشه!
مرا بردی اتاقشان.هر چه خوراکی در یخچال بود ریختی داخل کیسه و آوردی اتاقمان چیدی در یخچال.😐
وای آقا مصطفی آب ومون می ره!😱
خندیدی از همان خنده های بلند کودکانه بشین و تماشا کن😄
مادرت که آمدت صدایت زد.....
🌷🍃کانال مسیر راه با شهدا🍃🌷
🍃 @masirshahid 🍃
#معرفی_کتاب
🍃روایت داستان زندگی افراد به ظاهر کم نام و نشان مانند گشت و گذار در لابلای فرش های دست بافت قدیمی پستوی خانه مادربزرگ است. هر یک که به چشم می آید زیبایی خاصی را نمایان می کند که لحظه ای سکوت و حیرت را به همراه دارد. سکوتی شگفت انگیز. تجربه ای خاص و دلنشین.
کتاب حاضر روایتی است داستانی از زندگی پهلوان شهید مصفی صدرزاده، به روایت همسر ایشان خانم سمیه ابراهیم پور.
مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم، در تاریخ 1 آبان سال 1394 در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
🌷🍃کانال مسیر راه با شهدا🍃🌷
🍃 @masirshahid 🍃
#اسم_تو_مصطفاست : زندگی نامه داستانی #شهید_مصطفی_صدرزاده
به روایت سمیه ابراهیم پور ( #همسر_شهید )
32
مولف : راضیه تجار
راوی کتاب : سمیه ابراهیم پور
ناشر کتاب : روایت فتح
سال نشر : 1397
تعداد صفحات : 272
قیمت: ۱۷۰۰۰تومان با تخفیف ۲۰% حدودا ۱۵۰۰۰ تومان
🌷🍃کانال مسیر راه با شهدا🍃🌷
🍃 @masirshahid 🍃
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى السَّيْفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ...
🌺سلام بر مولایی که با تیغ #عدالت، زمین دردکشیده را از دست ظالمان نجات خواهد داد،
🌼سلام بر او و بر روزی که با #دیدن روی ماهش، دردهای زمین تسلی خواهد یافت.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌷🍃کانال مسیر راه با شهدا🍃🌷
🍃 @masirshahid 🍃
#صبح آن است
که با یاد شما🌷 برخیزم
وَرنه هر صبـ☀️ــح
مثالِ #شب تاری دگر است ...
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺🍃
🌷🍃کانال مسیر راه با شهدا🍃🌷
🍃 @masirshahid 🍃
🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🔵 همدم 🔵
وقت نماز که می شد اعظم خودش را می رساند مغازه شوهرش، به جای او چند دقيقه ای پشت دخل می ايستاد تا او بتواند نمازش را بخواند.
آن قدر برای نمازِ شوهرش اهميّت قائل بود که حتی در بحبوحه ی کارهای روزانه هم سعی می کرد کارها را طوری تنظيم کند تا به نماز شوهرش، خللی وارد نشود.
اين همکاری ها فقط به نماز، ختم نمی شد. آن وقتی که حاج آقا در معامله ای ضرر کرده بود و سرش را کلاه گذاشته بودند، اعظم اولين کسی بود که به داد شوهرش می رسيد و می گفت:" #مال_دنيا_ارزش_غصه_خوردن_ندارد."
همين يک جمله کافي بود تا غصّه ها و درگيری های ذهنی حاج آقا کمتر بشود...
#شهيده_اعظم_شفاهی
📚به رنگ صبح،ص ۶۹
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#همسرداری #کمک_به_همسر
🌷🍃کانال مسیر راه با شهدا🍃🌷
🍃 @masirshahid 🍃
💠سلام!💠
پریدم جلوش. اول گفت: سلام! بعدش گفت: مواظب خودت باش نیفتی!
هنوز 10-15 قدم مانده بود بهش برسم که دستش را بالای سرش آورد و داد زد:
سلام! و من پکر گفتم: علیک سلام!
زودتر از او رسیدم تو چادر. گفتم: این دفعه تا بیاد تو، من زودتر بهش سلام میدم!
هنوز تو فکر بودم که صداش از پشت چادر اومد: سلام، تو چادری؟
خجالت زده گفتم: آره!
📚 نوید شاهد
#خاطره
🌷🍃کانال مسیر راه با شهدا🍃🌷
🍃 @masirshahid 🍃