یک عمود آهنی را هم سفارش داده اند
نقشه پاشیدن یک سر به گوشم می رسد
😭🏴
مسلم یه سر رفت توی بازار، دید همه دارند شمشیرهاشون رو تیز می كنند،یكی عمود می سازه، دید حرمله داره تیر سه شعبه آماده میكنه. ببین مسلم داره كجا رو می بینه
😭😭😭😭
قبل مقتل رفتنت انگشترت را دربیار
صحبت انگشت و انگشتر به گوشم می رسد.
همچین كه از این پله های دارالاماره مسلم بالا می رفت، دید مسلم داره گریه میكنه، نانجیب زخم زبان زد.
چیه مسلم ترسیدی؟ داری گریه میكنی؟ مگه تو سردار نبودی؟چرا داری گریه می كنی؟ برگشت مسلم یه نگاه بهش كرد:نانجیب من برا خودم گریه نمی كنم.
من اگر چه نیستم در عصر عاشورا ولی
ناله جانسوز یک مادر به گوشم می رسد
حسین.....😭😭😭😭😭😭😭🏴🏴🏴
مسلم اولین فدایی حسین 🏴ِ، همیشه شب اول یاد حضرت زهرا كردیم، امشب هم یاد كنیم، بذارید جلسه ی ما رونق بگیره. یاد اول مدافع ولایت، تو كوچه ها راهش رو بستند،محاصره اش كردند.
مسلم توی سخت ترین شرایط یاد حضرت زهرا سلام الله علیها اُفتاد، سخت ترین لحضات مسلم كجا بود؟ كجا یاد مادر سادات اُفتاد؟🏴
من شیر بودم كوفه در زنجیرم انداخت
این كوچه های تنگ آخر گیرم انداخت
😭🏴😭🏴