#سفرنامه_اربعین۱۴۴۴
#کاروان_محمدیه
⏰ ساعت ۲ بعد ازظهر همه داخل ترمینال جمع شده بودیم.
📃 خبر رسید به اتوبوس ها برگه ی تردد داده نمیشه. با اینکه اتوبوس ما آمادهی حرکت بود ولی کاری از دست ما بر نمی اومد.
😓 کاری نمی تونستیم بکنیم.
همه نشستن تو همون سالن انتظار.
چند نفر مدام اخبار رو چک می کردن، بعضیا رفتن با مدیریت صحبت کنن، مردم تو حیاط زیارت عاشورا می خوندن و توسل می کردن...
😣 ۴ ساعت گذشته بود و تقریبا همه از خستگی نشسته بودن کف سالن. دیگه ناامید شده بودیم.
😳 قرار شد سه چهار نفر اسنپ بگیرن و برگردیم خونه که یک دفعه ...
#خانواده_محمدیه
#مجموعه_فرهنگی_تربیتی_محمدیه
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۴
#کاروان_محمدیه
😰 هوا خیلی گرم بود.
💢 بخاطر زیاد بودن جمعیت مسافت پیاده روی از پارکینگ تا گیت ها رو طولانی تر کرده بودن تا از ازدحام جلوگیری بشه.
🕓 بعد از حدود ۳ ساعت پیاده روی تازه تونستیم از مرز رد بشیم؛ با اینکه مسیر خیلی سختی بود ولی همه خوشحال بودن.
🇮🇶 دیگه ما الان تو خاک عراقیم...
#خانواده_محمدیه
#مجموعه_فرهنگی_تربیتی_محمدیه
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۴
#کاروان_محمدیه
🚌 بعد از چند ساعت خیلی سخت که لب مرز برای پیدا کردن ماشین معطل شدیم بالاخره راه افتادیم سمت نجف.
🙍♂خداروشکر راننده پایه ای داشتیم! تو مسیر هر چند وقت یه بار توقف می کردیم و عراقی ها کلی ازمون پذیرایی می کردن و همین شد که خستگی مرز از تن مون بیرون رفت.
🧐 نزدیک نجف که شدیم راننده یه پیشنهاد مطرح کرد که مسیر سفرمون رو تغییر داد ...
#خانواده_محمدیه
#مجموعه_فرهنگی_تربیتی_محمدیه