▫️ برای یک زندگی معمولی
🔹 یادداشتی در باب پیوند زندگی و مبارزه
✍🏻 محمد شفیعی
🔸 اگر بخواهیم بدون تعارف باهم صحبت کنیم خروجی اش این جمله میشود که اساسا زندگی معمولی وسط میدان مبارزه است؛ یک جا نشستن و لاف بیطرفی زدن و درگیر نشدن، یعنی محرومیت از یک زندگی عادی و طبیعی.
⌚️ حداکثر زمان لازم برای مطالعه: ۵ دقیقه
📃 شماره نخست نشریه را 👈🏻 اینجا بخوانید؛
#رسان
#مجموعه_فرهنگی_تربیتی_محمدیه
مجموعه فرهنگی تربیتی محمدیه
17.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📄 برشی از متن «برای یک زندگی معمولی»:
🔹تنفس در هوای مجموعه محمدیه و زیستن با جمعی مؤمن در کنار خانه خدا برای اعضایش امکان مبارزه را فراهم میکند. در مرحله اول، مبارزه در اندازه یک مسجد و محله، مبارزه با موشهایی که جوانان را از دانش و اندیشه و از معنویت از مسجد و اهل بیت و از هر آنچه که لازمه یک زندگی طبیعی بشری است محروم میکنند. یک مبارزه واقعی که تمرینی است برای حضور در میدانهای مبارزه نفس گیرتر و تعیین کننده تر.
#رسان
#کلیپ_تصویری
#گزارش_تصویری
👨🏻🏫 برگزاری کلاسهای علمی جهت آمادگی امتحانات نوبت اول
🔺 ویژه حلقه شهید طاهرنیا
#مجموعه_فرهنگی_تربیتی_محمدیه
#پایگاه_بسیج_سرهنگ_طاهایی
بالاخره جمعه فرا رسید. جمعهای که قرار بود در آن، دکور تابلوی روبهروی اتاق رسانه را تغییر دهیم.
ساعت تقریبا ۳ بود که از تاکسی پیاده شدم و با سرعت به سمت خانه آقای رحیمی رفتم تا کلید و وسایل دیگر را از او بگیرم. وسایل را گرفتم و به مسجد برگشتم. دیدم سیدمرتضی و علیرضا زودتر از من به مسجد آمدهاند و تابلو را برای شروع کار آماده کردهاند.
بعد از این همه رخوت و کمکاری که در قبال مردم فلسطین داشتم، شروع این کار برایم نقطه امیدی بود که شاید کمی از عذاب وجدانم میکاست.
کار را شروع کردیم. بچههای حلقات شهید دیالمه و طاهرنیا یک به یک میآمدند تا در برنامه هیئت نوجوانان شرکت کنند. بعد از مدتی آقای رضوی و پسرشان سیدعلی برای هیئت آمدند. در حین کار، سیدعلی پیش ما آمد و ایدههایی داد که از حق نگذریم واقعا به کارمان آمد.
با اینکه از تعطیلی و راحتیمان در روز جمعه گذشتیم اما هر ثانیهای که میگذشت، برایم لذت بخش بود. لذتی که آن را با هزار تفریح و راحتی دیگری عوض نمیکردم. لذتی که باعث میشد احساس کنم کمی از دِینم را به کودکان غزه ادا کردهام.