تمكن مجاهدو القسام من استهداف قوة صهيونية تحصنت داخل أحد المنازل بقذيفة "TBG" قرب دوار أبو شرخ غرب جباليا شمال القطاع

تمكن مجاهدو القسام من قنص جندي صهيوني وإصابته إصابة مباشرة في منطقة "التوام" شمال مدينة غزة

تمكن مجاهدو القسام من الإجهاز على 5 جنود صهاينة من مسافة صفر قرب مسجد الخلفاء وسط مخيم جباليا شمال قطاع غزة

كتائب القسام تفّجر ناقلة جند صهيونية بعبوة "شواظ" قرب مسجد الشهيد عماد عقل شرق مخيم جباليا شمال القطاع

تمكن أحد مجاهدي القسام من الإجهاز على جندي صهيوني بجوار دبابة "ميركفاه" والاستيلاء على سلاحه وإلقاء قنبلتين يدويتين داخل الدبابة غرب مدينة بيت لاهيا شمال قطاع غزة

فرمانده قرارگاه مرکزی تصمیم گرفته است کمیته‌ای برای بررسی نامه‌های ناشناس افسرانی که ادعاهای جدی علیه فرمانده تیپ چتربازان مطرح کرده‌اند تشکیل دهد. این ادعاها شامل عملکرد ضعیف در جنگ، اجتناب از درگیری، لذت‌بردن از امکانات در حالی که سربازان در شرایط سخت هستند، رفتار نامناسب با زنان، و بی‌توجهی به سربازان است. در این نامه‌ها حوادثی توصیف شده‌اند، از جمله اینکه فرمانده در هنگام فرماندهی خوابیده، از حضور در میدان جنگ هنگام کشته شدن یکی از سربازان خودداری کرده و جان سربازان را بی‌اهمیت تلقی کرده است. برخی افسران به دلیل جایگاه بالای فرمانده و احتمال ارتقای او به درجه ژنرال، از شهادت دادن هراس دارند. اکنون تحقیقات جدیدی در این زمینه آغاز شده است.

یه صهیونیست که از یک دستگاه خودپرداز در نیو ساوت ولز استرالیا پول برداشت کرده بود متوجه شد که روی اسکناس ها صلیب شکسته کشیده شده و روی آنها عبارت "یهودی لعنتی" نوشته شده بود

وقتی میرن برای گزارش از پنحاصی ولی اژیر به صدا درمیاد و همه محبورن برن تو لونه موش

راهپیمایی حمایت از فلسطین دانشجویان دانشگاه صنعا

خانم مجری که دیروز با اشاره رهبر عزیز انقلاب چفیه ایشون رو هدیه گرفتن، انشب در پخش زنده شبکه ۲ چفیه ای که براشون خیلی عزیز بود و سالها منتظرش بودن رو هدیه دادن یه یک همسر شهید حزب‌الله

چفیه حضرت اقا رسید به همسر شهید محمدعلی عباس اسماعیل این خاطره از این شهید عزیزه چندروز قبل از شهادتش توی جمعی نشسته بودیم و شیخی از عنایات الهی در ۰نگ میگفت و اخرش به شهید محمدعلی گفت اگه چیزی شنیدی بگو شهید به شیخ گفت من نشنیدم با تمام وجود حسش کردم توی یارون با جواد محاصره شده بودیم ، همه راه های تماس قطع بود و دشمن از همه طرف بمبارون میکرد ما فقط چندتا خرما همرامون بود که مادرم گفته بود همرات باشه و فقط وقتی توی اضطرار بودی و هیچی نداشتی با بقیه رفیقات بخور یک هفته فقط خرما میخوردیم گرسنه بودیم و به جواد گفتم خرما بخور جواد کفت دیگه بسه حاضرم موشک‌بخورم اما خرما دیگه نمیخوام من یکم چشامو گذاشتم روهم که استراحت کنم، یهو یه صدایی شنیدم که اشنا نبود و از طریق خط داخلی داشت میگفت بله ما محاصره شدیم و‌هیچی نداریم اکه ممکنه برامون غذا بفرستید بیدار شدم گفتم‌یعنی خواب دیدم؟ همه خطوط قطع بود و تماسی نبود پاشدم نماز صبح خوندم‌و‌خواستم‌استراحت کنم دوباره که یهو صدای تماس اومد کسی پشت خط میگفت شما غذا خواسته‌بودید و محلصره بودید؟ گفتم بله اما چجور تونستی تماس بگیری خطوط قطعه کلا گفت نگران نباش غذا توراهه پرسیدم کی هستی؟ گفت ابویحیی بعد از چندساعت دیدیم در میزنن رفتیم پشت در غذا کذاشته بودن و اثری از کسی نبود بعد که برگشتم بیروت از دوستان پرسیدم شما با ما تماس گرفتید ؟ گفتن اصلا ما خبری ازتون نداشتیم نمیدونستیم در چه وضعید همه چی قطع بود پرسیدم ابویحیی داریم؟ گفتن همچی کسی نداریم شیخ کفت حیدر شما از طعام بهشتی خوردید و این عنایت اهل بیت علیهم السلام بوده بهتون