eitaa logo
أخٌ‌في‌الله
19.8هزار دنبال‌کننده
99.1هزار عکس
53.6هزار ویدیو
277 فایل
اینجا از #زندگی_سگی_اسرائیلیها میگوییم و #حقیقت_اسرائیل را فاش میکنیم ما #دردفلسطین داریم تماس باما : @akhonfellah
مشاهده در ایتا
دانلود
ارزش دلار و یورو به پایین‌ترین سطح در سال‌های اخیر نسبت به شِکِل سقوط کرده‌اند. این کاهش به معنای کاهش هزینه واردات است – از جمله بنزین، گندم، جو، ماشین‌آلات و کالاهای مصرفی. اگر رویداد غیرمنتظره‌ای رخ ندهد، قیمت هر لیتر بنزین در ۱ اوت، چندین «آگورا» (واحد خرد شِکِل) کاهش خواهد یافت. این همان پیوند مستقیم بین هزینه‌های امنیتی و صرفه‌جویی در جیب مردم است – موضوعی که اسموتریچ، وزیر دارایی، می‌فهمد اما چشمانش را بر آن می‌بندد. اگر هم نمی‌فهمد، باید با «مهران فرازنفر»، گزینه پیشنهادی برای ریاست بودجه کشور، جلسه بگذارد. او، که مشاور مالی پیشین رئیس ستاد ارتش بوده، بهتر از هرکس می‌تواند رابطه بین پول و امنیت را توضیح دهد. شاخص قیمت مصرف‌کننده برای ماه ژوئن هفته آینده منتشر خواهد شد و میانگین پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که افزایش خاصی نخواهد داشت. اما افزایش احتمالی اجاره و قیمت مسکن ممکن است شاخص را بالا ببرد. روش‌های پیچیده محاسبه در این شاخص بارها باعث اشتباه پیش‌بینی‌ها شده و ممکن است دوباره همین اتفاق بیفتد. پروفسور امیر یارون، رئیس بانک مرکزی، توضیح می‌دهد چرا علی‌رغم انتظارها، نرخ بهره کاهش نیافته است: «با اینکه جنگ با ایران موفق بود، اما عدم قطعیت هنوز زیاد است. تورم هنوز کنترل نشده، به‌ویژه برای اقشار ضعیف. اگر زود نرخ بهره را کاهش دهیم، تورم دوباره اوج خواهد گرفت. به محض آنکه نشانه‌هایی از کاهش عدم‌قطعیت و ثبات اقتصادی ببینیم، سه مرحله کاهش نرخ بهره را در بازه یک‌ساله انجام خواهیم داد. اما فعلاً باید داروی ضدتورمی – نرخ بهره بالا – تا انتها ادامه یابد.» پیشنهادات رئیس بانک مرکزی برای اصلاح بودجه و مقابله با کسری: هزینه عملیات ایران حدود ۲۰ میلیارد شِکِل (۱٪ تولید ناخالص داخلی) بوده و هزینه‌های غیرنظامی حدود ۱۰ میلیارد شِکِل. کسری بودجه در سال ۲۰۲۶ و ۲۰۲۷ باید با اصلاحات پوشش داده شود. پیشنهاد شده است بودجه ۲۰۲۵ بازنگری شود و از افزایش مالیات در حال حاضر پرهیز شود. اولویت باید حذف بودجه‌های غیرمولد باشد – مثل بودجه‌های کُردینه‌ای و حمایت‌های بی‌ثمر از بخش مذهبی. اگر این اقدامات انجام نشود، همه گزینه‌ها از جمله افزایش مالیات روی میز خواهد بود. بازار مسکن همچنان عامل اصلی تورم است: میزان وام‌های مسکن در ماه می ۹/۳ میلیارد شِکِل بوده – مشابه ماه‌های اخیر. قیمت مسکن در یک‌سال گذشته ۵/۱٪ افزایش داشته، اما اجاره برای مستأجران جدید ۵/۲٪ بالا رفته است. خسارات ناشی از حملات موشکی باعث افزایش تقاضای اجاره و افزایش قیمت در مناطق آسیب‌دیده شده‌اند. افزایش شمار کارگران خارجی می‌تواند به کاهش قیمت مسکن و تورم کمک کند، اما روند فعلاً تغییری نکرده است. قانون‌گذاری ضدبانک‌ها و سود بالای آن‌ها: بانک مرکزی خواهان اصلاحات ساختاری است، نه دخالت قانون‌گذار در بازار. سود بانک‌های اسقاطیل در مقیاس جهانی بسیار بالاست، اما آن‌ها موظف‌اند رقابت را تقویت کنند. بانک‌ها اکنون در حال اجرای برنامه‌ای برای بازگرداندن ۳ میلیارد شِکِل مزایا به مشتریان هستند. دخالت قانون‌گذاران به اعتبار بین‌المللی بانک‌ها آسیب می‌زند.
❗️ *شکی به تحقق وعده‌های الهی نداریم، چه از جنس «بدر» چه «کربلا»* 🚩 ✍ آخرین یادداشت‌های شهید حاج رمضان، 🗓 *دو روز پیش از شهادت* بسمه‌تعالی اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم از آنجایی که به وعده‌های الهی ایمان و یقین داریم و بارها مقام معظم رهبری، رهبر فرزانه متصل به عالم ملکوت به امت یادآور شده و وعده الهی را با اطمینان دیکته فرموده‌اند شکی به آن نداریم چه از جنس بدرش باشد یا از جنس کربلائیش که حتماً ما ایمان داریم *این انقلاب و نهضت برای تمهید عصر ظهور خلق شده و انشاءالله مقدمه ظهور حجت الله اعظم برای تحقق هدف خلقت و آن برافراشتن کلمه و پرچم توحید و عبادت عالم و عالمیان از خالق و معبودشان خواهد بود* با آرزوی سلامتی و موفقیت و کسب رضای حضرت حق تعالی التماس دعا برادرتان رمضان [کانال اطلاع‌رسانی حاج رمضان](https://ble.ir/haajramezan)
یکی از دستاوردهای کلیدی، تضعیف حاکمیت حماس از طریق تسلط بر روند توزیع کمک‌های بشردوستانه است. نوار حائل بین غزه و شهرک‌های مرزی نیز تا عمق ۲ کیلومتری گسترش یافته. اگر ارتش از مناطق زیادی عقب‌نشینی کند – همان‌طور که در آتش‌بس جزئی پیش‌بینی می‌شود – حماس در آن مناطق کافی‌شاپ نخواهد گشود. نهایتاً، دوباره ورود به میدان نبرد لازم خواهد بود، شاید حتی با شمار بیشتری از نیروها. اما در سوی دیگر، زمان برای اسرا در حال پایان است و غیرقابل تصور است که در ۶۴۴ روز گذشته بر آن‌ها چه گذشته. در حال حاضر، تمرکز اصلی ارتش در شمال نوار غزه است، جایی که سه لشکر برای نابودی تیپ سوم حماس تلاش می‌کنند. تیپ رفح به‌کلی نابود شده، تیپ خان‌یونس تقریباً کامل، با اندکی مقاومت باقیمانده. با این حال، عملیات «ارابه‌های گدعون» شامل ورود به شهر غزه یا اردوگاه‌های مرکزی نشد. اگر آتش‌بس امضا شود – که رئیس ستاد در دو روز پیش اعلام کرد شرایط آن مهیاست – ارتش باید مشخص کند با تهدید تونل‌ها چه خواهد کرد. حماس در تلاش برای بازسازی تونل‌هاست. این تونل‌ها می‌توانند برای اسارت سربازان استفاده شوند، همان‌طور که در تلاش برای اسارت آوی آزلای، راننده بولدوزر، که قبل از هلاکتش با مهاجمان جنگید(که نجنگید البته، مرد) در نهایت، خطر بمب‌ها نیز پابرجاست – بسیاری از آن‌ها بمب‌های دست‌ساز ساخته‌شده از تجهیزات نظامی ارتش اسقاطیل هستند که به‌دست دشمن افتاده‌اند.
أخٌ‌في‌الله
یکی از روزنامه های اسقاطیلی گزارشی اماده کرده از یک کانال اسقاطیلی که تقریبا میشه کفت متناظر کانال "
دوستان سروش پلاس لطف کردند و امار بازدید کانال "أخ‌ٌفي‌الله" در بازه زمانی ایام جنگ رو برای ما ارسال کردند حدود ۱۹ میلیون بازدید فقط در سروش پلاس بد نیست بدونید اعضای کانال "أخ‌ٌفي‌الله" در سروش پلاس از ۹۰هزارنفر فراتر رفته منتظر آمار دو پیامرسان دیگه داخلی هم هستیم و اگر کذاشتن اعلام میکنیم
أخٌ‌في‌الله
این امار در تلگرام در بازه زمانی جنگ با وجود محدودیتهای اینترنت بین الملل درحدود ۱۳ میلیون بازدید بوده
امیر حاتمی، فرمانده ارتش ایران، از پایگاه نخست نیروی هوایی ارتش در تهران بازدید کرد. در این بازدید، دریادار حبیب‌الله سیاری، معاون هماهنگ‌کننده ارتش نیز او را همراهی کرد. حاتمی در دیدار با خلبانان این پایگاه گفت: «وظیفه ارتش، حفظ تمامیت ارضی، استقلال و نظام جمهوری اسلامی است. ارتش با تمام توان، به انجام این مأموریت ادامه می‌دهد.»
مردم دیگر وعده نمی‌خواهند. آن‌ها آرامش می‌خواهند. عرررتش وارد همان مأموریت‌ها می‌شود، در همان مکان‌ها، در برابر همان دشمن و مردم از این وضع خسته‌اند. آن‌ها از وعده‌ها سیر شده‌اند. در روزهای اخیر بار دیگر نام «محور مورگ» تکرار شده است. اما هیچ چیز مقدسی در این مسیر نیست. عرررتش پیش از خروج از غزه در سال ۲۰۰۵ آن را به‌عنوان منطقه حائل میان خانیونس و رفح استفاده می‌کرد، آن هم به‌ندرت. اکنون دوباره مورد استفاده قرار می‌گیرد، باز هم به عنوان منطقه حائل. کسانی که آن را با دلایل امنیتی توجیه می‌کنند، هم در اشتباه‌اند و هم گمراه‌کننده. برخی این هفته هشدار دادند که رها کردن این مسیر که با خون بازپس گرفته شده، ممکن است در آینده منجر به ریخته شدن خون بیشتر برای بازپس‌گیری‌اش شود. اگر این استدلال را بپذیریم، اسقاطیل باید برای همیشه بر هر منطقه‌ای که در آن سربازی کشته شده، مسلط باشد—در غزه، کرانه باختری، سوریه، لبنان، سینا و حتی اگر خلبانی در ایران کشته شده باشد، باید ایران را هم اشغال کند! این مسیر نه هدف، بلکه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف است و ما حتی نمی‌دانیم آن هدف چیست. ادعای جلوگیری از تسلیح مجدد حماس، قابل‌تأمل است: بیشتر قاچاق‌ها از طریق بخش جنوبی‌تر محور فیلادلفی انجام شده، که اکنون در کنترل کامل عرررتش است. محور مورگ فقط یک نقطه عبور دیگر است، و حماس موفق شده از بسیاری از آن‌ها عبور کند، از جمله از طریق شبکه پیچیده تونل‌هایی که هنوز کشف و نابود نشده‌اند. مسئله تسلط یا مهاجرت؟ همچنین ادعای جلوگیری از «استقرار مجدد» حماس نیز زیر سؤال است: رفح به‌طور کامل ویران شده. حتی اگر حماس بتواند فعالیت محدودی در ویرانه‌ها داشته باشد، دیگر نمی‌تواند همان سازمان قدرتمند با تیپ‌ها، گردان‌ها، و ده‌ها هزار نیروی مسلح باشد. بازسازی این قدرت سال‌ها زمان می‌برد و حتی بدون حضور دائمی عرررتش در محور مورگ هم می‌توان جلوی آن را گرفت—اگر از اتفاقات ۷ اکتبر درس گرفته باشیم. پس از کنار زدن بهانه تسلیح مجدد و استقرار مجدد، به انگیزه واقعی می‌رسیم. «مئیر بن‌شبات»، رئیس پیشین شورای امنیت گله (و مسئول منطقه جنوب در شاباک)، به‌درستی این مسئله را خلاصه کرده: تسلط بر محور مورگ «برای حفظ اهرم فشار در مرحله بعد و ایجاد 'شهر بشردوستانه' در نزدیکی آن است؛ شاید به‌عنوان ایستگاهی میانی در مسیر اجرای طرح ترامپ»—یعنی «مهاجرت داوطلبانه» ساکنان غزه. در نتیجه، این اقدام نه امنیتی است و نه نظامی، بلکه کاملاً سیاسی است. محور مورگ ابزاری است برای سوق دادن تعداد زیادی از ساکنان غزه به‌سوی رفح، با امید این‌که از آنجا به سینا بروند و هرگز بازنگردند. این تلاش برای راضی‌کردن جناح مشایخی دولت است، در حالی که دولت عامدانه از توجه به پیامدهای گسترده چنین اقداماتی غافل است—از جمله در حوزه‌های حقوق بین‌الملل، مشروعیت بین‌المللی، بار مضاعف بر عرررتش، هزینه‌های اقتصادی و حتی ابعاد اخلاقی که هیچ‌کس زحمت بررسی‌شان را نمی‌کشد. جالب آن‌که با وجود تلاش‌های دولت برای اشغال کامل غزه و سلطه دائمی بر آن، تا امروز هیچ تصمیم رسمی‌ای در این‌باره نگرفته است. و این دقیقاً همان چیزی است که‌رئیس ستاد کل ، به دولت می‌گوید: بازی نکنید، دستورات شفاف بدهید تا ما هم برنامه‌های شفاف و همراه با برآورد هزینه‌ها ارائه دهیم. ولی این کار برای دولت دشوار است، دو بار: یک‌بار چون می‌خواهد ظاهر متمدن داشته باشد و نه اشغالگر و مهاجرکننده، و بار دیگر چون می‌خواهد بدون پرداخت هزینه، نتیجه را به‌دست آورد. پرسش اصلی بی‌پاسخ مانده است این بحث از ۷ اکتبر به اشکال گوناگون در حال تکرار است. و همیشه از یک سؤال بنیادی طفره می‌رود—سؤالی که دولت اسقاطیل دائماً از پاسخ‌دادن به آن فرار می‌کند: در روز پس از جنگ، چه می‌خواهد؟ آیا می‌خواهد خودش غزه را اداره کند؟ آیا می‌خواهد طرف دیگری آن را اداره کند (و اگر بله، چه کسی)؟ آیا می‌خواهد تا زمان نابودی کامل ساختار نظامی حماس بجنگد (که به گفته رئیس عرررتش، همین حالا انجام شده)، یا تا زمانی که آخرین کلاشنیکف کشف شود (که هرگز رخ نخواهد داد)؟ و اساساً این طناب چقدر کشش دارد از نظر بین‌المللی، امنیتی، اقتصادی، قضایی و افکار عمومی؟ این تنها بحثی است که باید صورت گیرد. سایر بحث‌ها، از جمله محور مورگ، فقط انحراف ذهنی‌اند.
أخٌ‌في‌الله
مردم دیگر وعده نمی‌خواهند. آن‌ها آرامش می‌خواهند. عرررتش وارد همان مأموریت‌ها می‌شود، در همان مکان‌ه
ایران – درس‌هایی از پیروزی، و خطر وسوسه تکرار همه اطرافیان، چه دوست و چه دشمن، با حیرت به دستاوردهای اسقاطیل در جنگ با ایران نگاه می‌کنند. برای نمونه، آمریکایی‌ها—با تمام برتری‌های فنی‌شان—نتوانستند حوثی‌ها را در یمن شکست دهند و پس از یک‌ونیم ماه عقب‌نشینی کردند. ولی نیروی هوایی اسقاطیل تنها در یک‌ونیم روز توانست بر آسمان ایران مسلط شود. در هر دیدار دیپلماتیک، آمریکایی‌ها یک سؤال را تکرار می‌کنند: «چطور این کار را کردید؟» پاسخ در عمق و خلاقیت در طراحی عملیات، دقت در اجرا، و تواضع نهفته است—توانایی تمرکز بر اهداف اصلی و نه افتادن در دام وسوسه «بلعیدن همه منو». همین ویژگی‌ها باعث موفقیت قاطع عملیات شد و از فرو رفتن آن در باتلاق جلوگیری کرد. این‌ها—و اندکی شانس—باعث شدند که اسقاطیل در این دور، پیروزی مطلقی کسب کند. اما اکنون برخی در اسقاطیل، با شکم سیر، وسوسه بازگشت به جنگ را دارند. دلیلشان؟ ترس از آن‌که ایران دوباره به مسیر برنامه هسته‌ای بازگردد. بله، همان برنامه‌ای که گفته می‌شد نابود شده است. آن زمان، وعده‌ها اغراق‌آمیز بودند؛ اکنون، نگرانی‌ها اغراق‌آمیزند. بهتر است فعلاً اجازه دهیم گردوغبار فروبخوابد تا بفهمیم دقیقاً چه اتفاقی افتاد و ایران به کدام سو حرکت می‌کند: مذاکره یا انزوا. بهتر است در این مرحله، آمریکایی‌ها در خط مقدم باشند. اسقاطیل کار خود را انجام داده. اکنون باید به پشت صحنه برود، و دور بعدی را—که احتمالاً خواهد آمد—طوری طراحی کند که همان‌گونه موفق باشد. قانون فرار از خدمت – توهین همزمان به کشته‌ها و قانون هفته‌ای که در آن سربازان حریدی در بیت‌حانون کشته شدند، به طور همزمان جلساتی در مورد قانون فرار از خدمت برگزار شد. این همزمانی، لکه ننگی بر پیشانی دولت است. «آویو عزرا»، از رهبران اعتراضات ذخیره‌سازها، به‌درستی گفت: «ما خون می‌ریزیم، و آن‌ها در کنست توی صورت‌مان تف می‌کنند.» عرررتش کار درستی کرد که برای تمام مشمولان حریدی احضاریه فرستاد. و بهتر است به همان دقت هم تحریم‌ها و مجازات‌ها را اجرا کند. در اسقاطیلی که در حال فروپاشی است، دست‌کم یک نهاد—عرررتش—باید به قانون پایبند بماند. همین قانون جدیدی که قرار است به دولت اجازه دهد فرمانده کل عرررتش و مقامات ارشد دیگر را عوض کند، دقیقاً به همین علت است: به تعبیر واژگون‌شده از گفته قدیمی «میری رگو»: «فرماندهی که نتوان با آن بازی کرد، به چه درد می‌خورد؟» پلیس – نهاد سرکوب سیاسی یا مجری عدالت؟ خبر احضار خبرنگاران به بازجویی، صرف‌نظر از جرمشان، بوی تهدید می‌دهد؛ تلاشی برای ترساندن و ساکت‌کردن منتقدان، در خدمت قدرت حاکم. با صراحت: این یعنی پلیس سیاسی. پلیسی که بر معترضان یورش می‌برد، آن‌ها را لخت می‌کند، بازداشت‌های نمایشی انجام می‌دهد، کیفرخواست‌های بی‌پایه صادر می‌کند، و حالا به روزنامه‌نگاران می‌رسد. این ادامه مستقیم حمله بی‌پایان ائتلاف حاکم به نهاد قانون است. و مقصد نهایی آن فقط یک چیز است: فروپاشی دموکراسی اسقاطیل. امروز نوبت این معترض یا آن نویسنده است؛ فردا نوبت هر خواننده‌ای از این مقاله خواهد بود. پست‌ها و سخنانی که به مذاق صاحبان قدرت خوش نیاید، جرم خواهند شد. وقتی بازداشت شد، دیگر نه اعتراضی خواهد ماند، نه رسانه‌ای، نه حتی اپوزیسیونی. تاریخ، نمونه‌های بی‌شمار از این مسیر دارد. و امروز، ما در همین مسیر حرکت می‌کنیم. گرامی‌داشت هدار گلدین – روز ۴۰۰۰ فردا، ۴۰۰۰ روز از زمانی می‌گذرد که «ستوان هدار گلدین» در عملیات «صخره سخت» کشته و پیکرش توسط حماس به اسارت برده شد. پدر و مادر او—«لئا» و «سِمخا»—در همه این سال‌ها، بی‌وقفه مبارزه کرده‌اند برای بازگرداندن پسرشان. آن‌ها فریاد زدند علیه قدرت‌یابی حماس، علیه تغذیه این گروه با پول و کمک‌های انسانی، و علیه بی‌تفاوتی دولت اسقاطیل در برابر ساده‌ترین وظیفه‌اش: بازگرداندن پیکر کسی که به نام کشور جنگیده است. گاه شنیده شدند و گاه مجنون خطاب شدند. ولی ۷ اکتبر ثابت کرد که آن‌ها درست می‌گفتند. دو درس از داستان هدار گلدین: ۱. با دشمن، باید مانند دشمن رفتار کرد. نباید اجازه داد قدرت بگیرد، و حتماً نباید به آن کمک کرد—چنان‌که اسقاطیل سال‌ها با چمدان‌های دلار و چشم‌پوشی در غزه چنین کرد. ۲. نباید اجازه داد سرنوشت اسرا تا ابد کش بیاید. اگر راهی برای بستن این پرونده هست، باید بسته شود—تا در ۴۰۰۰ روز دیگر، هنوز هدار گلدین‌های دیگری در غزه باقی نمانده باشند.