امیر برعام، مدیرکل وزارت جنگ اسقاطیل، صبح روز سهشنبه (۱۵ ژوئیه ۲۰۲۵) جلسهای اضطراری با مدیران عامل چهار شرکت بزرگ صنایع نظامی این رژیم برگزار کرد تا درباره ارزیابی وضعیت پس از جنگ ایران و برنامهریزی برای آینده گفتوگو کنند.
در این جلسه، مدیران شرکتهای صنایع هوایی، رافائل، البیت سیستمز و تومر – چهار غول صنایع نظامی اسقاطیل – حضور داشتند. هدف نشست، ارائه تصویر امنیتی-سیاسی پس از حمله به ایران و بررسی فرصتها و تهدیدهای جدیدی بود که از دستاوردهای عملیات ناشی شدهاند.
برعام در این جلسه هشدار داد:
«دستاورد نظامی در ایران چالشهای پیچیدهای هم بههمراه دارد. ما از هماکنون شاهد تلاشهای ایران برای بازسازی و آغاز روندی جهانی برای احیای توان نظامی هستیم.»
او با تأکید بر فوریت وضعیت، خطاب به مدیران صنایع گفت:
«ما باید با همان احساس اضطرار عمل کنیم و برنامهای شتابزده برای بازسازی توان نظامی طی یک سال آینده تدوین کنیم – برنامهای که بتواند پاسخگوی دههای پُرچالش در حوزه امنیتی باشد. زمان کم است و باارزش.»
در پایان جلسه، گزارشی از وضعیت تأمین تجهیزات و روند ساختاردهی به نیروی نظامی آینده ارائه شد.
با قلبی سنگین چنین مینویسم، اما رخدادهای روزهای اخیر مرا به تنها نتیجهای رساندهاند که هرگز در تمام زندگیام به آن نرسیده بودم – که امور کشور 🤮 اسقاطیل اکنون بهدست دولتی اداره میشود که عاقل نیست.
دولت عاقل، در میانه جنگی در هفت جبهه که باید در آن تصمیمهایی درباره مرگ و زندگی گرفت، بههیچوجه به فکر اجرای کودتای قضایی نمیافتاد. دولت عاقل، ملت را اینچنین قطعهقطعه نمیکرد، در آن نفرت نمیپراکند، و انگیزه آن بخشهایی از جامعه را که میجنگند و بار را به دوش میکشند، نابود نمیساخت.
دولت عاقل هیچگاه تصور نمیکرد که قانونی تصویب کند که هشتاد هزار جوانِ سالم و توانمند را از خدمت نظامی معاف میکند، بلکه با دادن مزایایی از جیب مالیاتدهندگان، آنان را تشویق به عدم خدمت میکند. در زمانی که عرررررتش بهشدت محتاج دستکم دههزار نیروی تازهنفس برای حفظ دستاوردهای امنیتی موجود و جلوگیری از سرازیرشدن بهسوی جنگی تازه است.
دولت عاقل، بافت اجتماعی ما را پارهپاره نمیکرد. دولت عاقل، دولتی نبود که «دولت یهودی و دموکراتیک» را که برای آن جنگیدهایم و همچنان میجنگیم، به دست خود ویران کند.
تمرکز حمله بر شخص «بنیامین نتانیابو» بهعنوان ریشه تمام بدیها اشتباه است. این کل دولت است، با تمام اعضایش. من از آنها میترسم. من واقعاً از آنها میترسم.
تحلیل دلایل و محرکهایی که این دولت را به مسیر «رژه حماقت» کشانده – که خلاف منافع امنیتی و ملی ما و خلاف منطق سلیم است – را به کارشناسان با تجربهتر از خود در سیاست اسقاطیل میسپارم، اما روشن است که این دولت دچار انحراف ذهنی و تاریکی...
أخٌفيالله
با قلبی سنگین چنین مینویسم، اما رخدادهای روزهای اخیر مرا به تنها نتیجهای رساندهاند که هرگز در تما
فکری شده است که ما را بهسوی ایدههایی هرچه عجیبتر، زیانبارتر و خطرناکتر سوق میدهد.
«شهر بشردوستانه» چیست؟
نمونهاش «شهر بشردوستانه» است که نتانیابو و اسموتریچ از عرررتش خواستهاند آن را بین مسیر مورَگ و مسیر فیلادلفی بسازد. بر پایه طرحی که در عرررتش موجود است، این نه اردوگاه مرگ است و نه حتی اردوگاه کار اجباری، آنگونه که برخی از چپگرایان اسقاطیلی و برخی رسانههای بینالمللی وانمود کردهاند.
بلکه طرح، ایجاد یک اردوگاه عظیم پناهندگان است که اسقاطیل مجبور خواهد بود میلیاردها هزینه کند تا زیرساختهای آب، فاضلاب، بهداشت و بیمارستانهای لازم برای صدها هزار نفر را در ابتدا، و سپس برای یک میلیون فلسطینی در پایان فرایند، فراهم کند.
اما جدا از زمان و منابعی که صرف این کمپها خواهد شد، اصلاً روشن نیست که این «شهر بشردوستانه» قرار است چه هدف نظامی یا منافع اسقاطیلی را تأمین کند.
أخٌفيالله
با قلبی سنگین چنین مینویسم، اما رخدادهای روزهای اخیر مرا به تنها نتیجهای رساندهاند که هرگز در تما
۱. اسقاطیل تنها مسئول امنیت خود و شهروندانش باقی میماند.
۲. عرررتش باید بتواند از غزه، دفاع پیشدستانه کند.
تا زمانی که این دو اصل پذیرفته نشوند، اسقاطیل حق دارد که با آتشبس دائمی مخالفت کند.
همچنین باید به آمریکا و دولت ترامپ کمک کند تا به توافقی درباره برنامه هستهای و موشکی ایران برسند. این ممکن است، اما زمان خواهد برد.
این چکیده کاری است که یک دولت واقعی اسقاطیل باید انجام دهد دولتی که منافع امنیتی و ملی ما را در اولویت قرار دهد.
اما اگر این دولت در چند هفته آینده به مسیر عقلانی بازنگردد، چارهای نخواهیم داشت جز اینکه همگی دست به کار شویم برای سرنگونی آن، از طریق اعتصاب عمومی نامحدود همراه با تظاهرات گسترده در خیابانها.
چارهای نیست. فقط از این راه، همانگونه که در دعا آمده، میتوانیم "دولت شر را از زمین برداریم" و "رژه حماقت" را متوقف کنیم، پیش از آنکه کشور را به آستانه نابودی کامل برسانند.
أخٌفيالله
با قلبی سنگین چنین مینویسم، اما رخدادهای روزهای اخیر مرا به تنها نتیجهای رساندهاند که هرگز در تما
وزیر جنگ «کاتص» و نخستوزیر «نتانیابو» معتقدند که تمرکز جمعیت فلسطینی نزدیک مرز مصر، روند مهاجرت آنها از نوار غزه را تسهیل میکند. اسموتریچ امیدوار است که این امر، زمینهایی را برای خود و دانیئلا ویس باز کند تا دوباره در منطقه «فَلَشتیها» شهرکسازی کنند.
اما این فقط یک توهم محض است. چون هیچ کشوری در غرب حاضر نیست دهها هزار پناهنده از غزه را بپذیرد، چه برسد به صدها هزار نفر.
نیمی از مردم غزه واقعاً حاضرند مهاجرت کنند، اما فقط به کشورهایی در غرب که وضعیتشان را بهبود میبخشد، نه کشورهایی در آفریقا یا آسیا که شرایط زندگی آنها را بدتر میکند.
ایده دیگر این است که شهر محصور در جنوب نوار غزه بتواند مردم را از حماس جدا کند. اما این خیالپردازی محض و جدا از واقعیت است. همانطور که در مناطق موسوم به «مناطق بشردوستانه» مانند «المُوَاسی» و دیگر نواحی در غزه اتفاق افتاد، اعضای حماس بدون سلاح همراه با خانوادههایشان به شهر بشردوستانه خواهند آمد، و همانجا درگیر جنگ خیابانی با خاندانهایی خواهند شد که پیشتر علیه آنان شوریدهاند و آنها نیز برای دریافت غذا به این منطقه آمدهاند.
ناکارآمدی
«فیلترهایی» که شاباک برای غربالگری اعضای حماس و جهاد اسلامی از میان واردشوندگان به شهر بشردوستانه راهاندازی میکند، پیشتر ناکارآمدی خود را نشان دادهاند – چه وقتی که مردم شمال نوار غزه بهسوی «مُوَاسی» گریختند و در میان آنها افراد حماس حضور داشتند، و چه زمانی که اجازه یافتند به شمال بازگردند و حتی تلاش آمریکا نیز برای جدا کردن تروریستها از شهروندان بیگناه شکست خورد.
ما، بهعنوان شهروندان، باید بپذیریم که تا زمانی که این دولت بر سر کار باشد، چنین ایدههایی تنها منجر به اتلاف منابع و ریختن خون خود ما خواهد شد.
کاملاً روشن است که دولت چه باید بکند تا اسقاطیل بتواند آنچه را که تاکنون بهدست آورده حفظ کند، و از ادامه خونریزی و اتلاف منابعی که سود آن روزبهروز کمتر میشود، جلوگیری نماید.
اگر ما دولتی عقلگرا و عملگرا داشتیم، نخستوزیر و وزرایش درمییافتند که در این جنگ، تقریباً در تمام جبههها پیروز شدهایم، جز در یمن.
نتانیابو که خود را مدافع نهایی ملت یهود در تمام نسلها میداند، حاضر نیست به این اعتراف کند. اما در غزه نیز چیز زیادی باقی نمانده که بتوان از حماس گرفت.
حماس اگرچه هنوز نابود نشده، ولی شکست خورده است. بیشتر توان نظامیاش، از جمله تونلها، از بین رفته. اما ارادهاش برای مقاومت و انجام جنگ چریکی با تیمهای کوچک هنوز باقی است.
نتانیابو، اسلام رادیکال را دشمن نهایی میبیند که باید آن را بهکلی نابود یا تبعید کرد. مادامی که حماس فقط ۸۰۰ متر از شهر «سدروت» فاصله دارد، برای او تهدید بهشمار میرود.
نتانیابو اشتباه نمیکند، اما هزینه-فایدهِ پیروزی کامل نظامیای که او در پی آن است، ممکن است آن را به «پیروزیِ پیروس» تبدیل کند؛ همانگونه که آن فرمانده یونانی گفت: «یک پیروزی دیگر از این نوع، و ما نابود خواهیم شد.»
چه باید کرد در غزه؟
در هر جنگی – چه علیه ارتشهای تروریستی و چه علیه ارتشهای دولتی – پایان ماجرا باید سیاسی باشد. همین قاعده باید درباره جنگ ۷ اکتبر، در هر هفت جبههاش، صدق کند.
در لبنان و سوریه، ما هماکنون در حال گذار به مرحله سیاسی هستیم. در مورد ایران هم این فرایند آغاز شده، هرچند زمان بیشتری خواهد برد.
در غزه، باید دو کار را به ترتیب انجام داد:
۱. بازگرداندن تمام اسرا. تنها در این صورت است که عرررتش میتواند – حتی بدون آتشبس دائمی – سه یا چهار مرکز عمده زیرزمینی باقیمانده حماس در غزه را هدف بگیرد.
تا زمانی که حتی یک اسیر در دست حماس باقی بماند، عرررتش حتی بهزعم نتانیابو و اسموتریچ هم نمیتواند مأموریت خود را کامل کند – دو نفری که دیدگاههایشان نزدیکتر از آن چیزی است که به چشم میآید.
چارهای نداریم. فقط از این راه است که – همانگونه که در دعا آمده – "دولت شر را از زمین برمیداریم" و "رژه حماقت" را پایان میدهیم، پیش از آنکه این دولت آسیبهای شدیدتر و شاید جبرانناپذیر به امنیت و بافت اجتماعی ما وارد کند.
آزادسازی اسرا همچنین به مشاجره ویرانگر داخلی در اسقاطیل پایان خواهد داد، مشاجرهای که ملت را از درون میدَرَد و در آن نفرت میپراکند.
۲. همزمان با آزادی اسرا، باید همراه با آمریکا، کشورهای منطقه، و تشکیلات خودگردان، ساختار حکومتی جدیدی برای غزه طراحی کرد.
بله – نتانیابو و اسموتریچ باید اجازه دهند تشکیلات خودگردان بخشی از فردای غزه باشد. در غیر این صورت، یا با «سومالیسازی» نوار غزه مواجه خواهیم شد، یا مجبور خواهیم بود نوار را تحت اشغال نظامی خود درآوریم – که نیاز به منابع و توان روانیای دارد که ما نداریم.
اسقاطیل باید در مذاکره درباره فردای غزه، بر دو اصل کلیدی پافشاری کند:
أخٌفيالله
با قلبی سنگین چنین مینویسم، اما رخدادهای روزهای اخیر مرا به تنها نتیجهای رساندهاند که هرگز در تما
خبرنگار اسقاطیلی درمورد نوبسنده مطلب بالا میگه
من سالهای طولانی است که رون بن یشی را میشناسم، از دوران همکاری مشترکمان در ynet
رون همیشه با دقتی شگفتانگیز مراقب بود که هیچگونه نظر سیاسی را وارد نوشتهها و سخنانش نکند.
همیشه به شوخی میگفتیم که هیچکس از ما کوچکترین تصوری ندارد که رون در روز انتخابات، چه چیزی در برگه رأی مینویسد.
اگر رون بن یشای امروز صبح تصمیم گرفته چنین مقالهای بنویسد –
پس احتمالاً واقعاً به ته خط رسیدهایم.
أخٌفيالله
اصلا ناراحت نباشیدا ما فقط مهمه برامون تو تانک زغال شدن خودتونو اصلا اذیت نکنید ببینید علتش چیه نا ر
رئیس مؤسسه مطالعات امنیت ملی (INSS)، ژنرال ذخیره «تامیر هایمن»، امروز صبح در «کنفرانس امنیت و خدمات» از دولت بهشدت انتقاد کرد و گفت:
«من یک تانکسوارم، و میدانم که بدترین کابوس برای ما تانکسواران این است که در داخل تانکِ در حال سوختن گیر بیفتی، بدون امکان فرار. و دیروز، وقتی که تانک واقعاً در حال سوختن بود، در دنیایی موازی داشتند نقشه میکشیدند که چطور یک کلک بسازند تا بعضیها را از خدمت نظامی معاف کنند، تا اصلاً هیچگاه در چنین وضعیتی قرار نگیرند.»
بیانیه مشترک نتانیابو و وزیر جنگ اسقاطیل درباره حمله به دروزیها در سوریه توسط رژیم سوریه:
نخستوزیر بنیامین نتانیابو و وزیر جنگ ، به عرررررتش دستور دادند که فوراً مواضع نیروهای رژیم و تسلیحاتی را که به منطقه سویداء در کوهستان دروزیها در سوریه منتقل شده بود، هدف قرار دهد؛ این اقدامات رژیم سوریه برای سرکوب دروزیها صورت گرفته و برخلاف سیاست خلعسلاحی است که پیشتر اتخاذ شده بود، مبنی بر خودداری از وارد کردن نیرو و سلاح به منطقه جنوب سوریه که تهدیدی برای اسقاطیل است.
اسقاطیل متعهد است که از آسیب دیدن دروزیهای سوریه جلوگیری کند، بهدلیل پیمان برادری عمیق با شهروندان دروزی خود در اسقاطیل و رابطه خانوادگی و تاریخی آنان با دروزیهای سوریه – و ما برای جلوگیری از آسیبرسانی رژیم سوریه به آنها و برای حفظ منطقه خلعسلاحشده در مجاورت مرز سوریه، وارد عمل شدهایم.