أخٌفيالله
جانی کودک کش دن فیلپسون، از نروژ به اسقاطیل مهاجرت کرده بود. رؤیای او حضور بهعنوان سرباز رزمی در تی
یک هفته پس از آنکه یکی از سربازان یگان نخبه «سیرت ناحال» در پایگاه آموزشی در بلندیهای جولان به زندگیاش پایان داد، همرزمان او از رفتار تحقیرآمیز و تهدیدهای افسران ارتش شکایت دارند. آنها میگویند همان روز حادثه مجبور شدند تمرینات سختی را در کنار محل خودکشی ادامه دهند و با تهدید به انحلال تیم مواجه شدند.
به گفته این سربازان، جلسه روانشناسی اولیه بسیار کوتاه و سطحی بود و پس از آن هم درخواستها برای دیدار دوباره با روانشناس تا چند روز نادیده گرفته شد. تنها پس از اصرار زیاد، مجدداً اجازه دیدار با روانشناس داده شد، آن هم درست پیش از سفر به مراسم سوگواری خانواده سرباز در مرکز اسقاطیل.
حادثه در شبهنگام و هنگام نگهبانی در پایگاه «الپوران» رخ داد؛ پیکر بیجان سرباز توسط دو همرزم دیگر پیدا شد. اما حتی آن دو نیز همان روز به تمرین بازگردانده شدند. یکی از سربازان روایت میکند که فرمانده یگان تنها ۵ تا ۱۰ دقیقه با آنها صحبت کرد و پیگیری ماجرا به یک افسر ۲۵ساله سپرده شد. همان شب آنها مجبور شدند طبق برنامه قبلی تمرین کنند، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. برخی افسران حتی تهدید کردند که اگر تمرین نکنند، تیم منحل خواهد شد و اعضا اخراج خواهند شد.
یکی از موارد مورد اعتراض، شرط عجیب برای حضور در مراسم سوگواری بود: اجازه خروج فقط در صورتی داده شد که سربازان ابتدا در تمرینات شبانه طاقتفرسا با گلوله واقعی شرکت کنند. به گفته یکی از سربازان، یک افسر حتی با لحن توهینآمیز گفته: «من جنازه سربازها را در غزه بلند کردهام، حادثه شما اینقدرها هم وحشتناک نیست. داری لوسبازی...
أخٌفيالله
یک هفته پس از آنکه یکی از سربازان یگان نخبه «سیرت ناحال» در پایگاه آموزشی در بلندیهای جولان به زند
درمیاری.»
سخنگوی ارتش این اظهارات را رد کرد و اعلام کرد که تصمیم بازگرداندن سریع سربازان به تمرینات، آگاهانه و بر پایه سیاست جاری ارتش در زمان جنگ گرفته شده است؛ سیاستی که تأکید دارد برای مقابله با شوک روانی، باید سریعاً به روال عادی بازگشت. به گفته ارتش، در موارد مشابه در غزه نیز چنین روندی اجرا شده و حتی پس از کشتهشدن یک سرباز، فرماندهاش به عملیات ادامه داده است.
پس از پیگیری رسانه ها یک روانشناس ارشد دوباره برای گفتوگو با سربازان اعزام شد و تماسهایی با خانوادهها نیز برقرار گردید. ارتش تأکید کرده که ادعاها را جدی گرفته و بازگشت به تمرین را تصمیمی حرفهای میداند.
این حادثه، چهارمین مورد خودکشی سربازان اسقاطیلی در دو هفته اخیر است. در همین راستا، فرماندهان یگانها در شمال و غزه موظف شدهاند به تغییرات رفتاری سربازان حساستر باشند. ارتش اعلام کرده که تحقیقات رسمی نظامی (توسط واحد اطلاعات جنایی) در حال انجام است و نتایج آن به خانوادهها اعلام خواهد شد.
در موردی دیگر که جمعه گذشته توسط خبرنگار باسابقه نظامی، کارملا مناشه گزارش شد، در یگان «کفیر» که در حال حاضر در خانیونس میجنگد، یک گروه کامل پس از هشدارهای پیاپی سربازان درباره وضعیت بحرانی روانی یکی از اعضا منحل شده است. ارتش مدعی است که این مورد بهشکل شخصی توسط فرمانده گردان مدیریت شده است.
در گروههای واتساپ افسران ارشد و پیشین عرررتش اسقاطیل، تصویر صفحهای از خبر بازدید رئیس ستاد مشترک، ایال زمیر، از غزه دستبهدست شد که در آن نقلقولی از او آمده: «دستاوردهای شما در میدان عملیات 'ارابههای گدعون'، باعث پیشبرد شکست حماس و خلق پتانسیل برای معامله اسراست». کنار این جمله، نقلقولی از یووال نوح حراری هم درج شده بود: «واقعیت این است که حقیقت هیچگاه در اولویت انسان نبوده». این کنار هم گذاشتنها نشان میدهد حتی برای افسران بالا هم دیگر دشوار شده این ادعاها را جدی بگیرند.
اما آیا واقعاً رئیس ستاد به این حرف باور دارد؟ بعد از شکست فاجعهبار پروژه تسلط بر کمکهای بشردوستانه ـ پروژهای که توسط افسران ذخیره از فرماندهی جنوب با پولهایی که از طریق دستگاه اطلاعاتی به خارج منتقل شد بنا شد، برای تضعیف حماس تا حد سرنگونی و ایجاد جایگزین در غزه ـ پروژهای که نه تنها جلوی تسلط حماس بر کمکها را نگرفت، بلکه منجر به شلیک نیروهای اجیر خارجی و سربازان عرررتش به سوی هزاران گرسنه در مراکز توزیع شد، آیا واقعاً ستاد کل باور دارد این سرگردانی نظامی، حماس را به شکست نزدیک کرده؟
در موضوع اسرا، لحن رئیس ستاد مدام تغییر کرده: در ابتدا گفت جنگ برای آزادی اسراست، سپس گفت جنگ «هم» برای آزادی اسراست، و حالا میگوید این عملیات «پتانسیل» معامله را ایجاد میکند. ولی «پتانسیل» یعنی چه؟ معامله باید دو طرف داشته باشد. اسقاطیل فقط در صورتی آماده معامله است که حماس بدون قید و شرط تسلیم شود، سلاحها را تحویل دهد، رهبرانش را معرفی کند و مهاجرت داوطلبانه اهالی غزه را بپذیرد. همانطور که...
دیروز عرررتش اعلام کرد که بهزودی در جنوب کمپ دیر البلح عملیات میکند و مردم باید فوراً به منطقه المواسی پناه ببرند. در برنامههایی که پیش از لغو آتشبس در ژانویه به مقامات ارائه شد، عرررتش قصد نداشت به این منطقه وارد شود ـ چراکه تصور میشد اسرا در آنجا نگهداری میشوند ـ بلکه فقط قصد محاصره و اعمال فشار داشت. اکنون که عملیات در این مناطق آغاز شده، سؤال این است: چرا؟ چرا تصمیمی که گفته شده گرفته نشده، ناگهان به مرحله اجرا درآمده است؟
همچنین افسران ارشد در رسانهها میگویند که اگر معاملهای انجام نشود، عرررتش وارد شهر غزه خواهد شد و عزالدین حداد، فرمانده ارشد باقیمانده حماس را خواهد کشت. اما چنین عملیاتهایی، با خطر جدی برای اسرا همراه است. همانطور که قبلاً فاش شد، «عیدان الکساندر» نزدیک بود زیر تونلی که عرررتش بمباران کرده بود کشته شود، دو هفته قبل از آزادیش.
دلیل عملیاتهای فعلی، ایجاد فشار تدریجی برای کشاندن حماس به میز مذاکره است. اما همان زمان، وزیر جنگ گفت که نشانههایی از نرم شدن موضع حماس وجود دارد. در حالیکه منابع ما از حماس نقل کردند که هیچ معاملهای را نمیپذیرد مگر اینکه پایان قطعی جنگ تضمین شود. پنج ماه از آن زمان گذشته: دهها سرباز کشته، صدها زخمی، هزاران فلسطینی جانباختهاند. فقط یک اسیر آزاد شده، آن هم با توافقی محرمانه با آمریکا.
دولت سیاسی با دادن «اختیارات» ظاهری به ارتش، در واقع مسئولیت را به گردن ارتش میاندازد تا اگر شکست خورد، انگشت اتهام به سوی ارتش باشد. در عین حال، اهدافی به برنامه جنگی اضافه میکند که نهتنها با اهداف نظامی ارتش در تضاد است، بلکه برخلاف قوانین بینالمللی نیز هست و خطر جدی برای افسران ارتش دارد.
در ماه می نوشتیم: «مجموعه گفتگوها با مقامات ارتش و اطلاعات نشان میدهد ارتش میداند به هدف اصلی (آزادی اسرا) نخواهد رسید، و به هدف دوم (سرنگونی حماس) نیز تردید دارد، بهدلیل هزینه سنگین اشغال نظامی غزه».
یک مقام نظامی گفت: ارتش در وضعیت بنبست است؛ از یک سو جامعهای که نمیداند این جنگ برای چیست، از سوی دیگر خانوادههایی که فکر میکنند عملیات، بیشتر تهدید دارد تا امید، و از سوی سوم دولتی که ارتش را جلو انداخته و اهدافی اضافه کرده که ارتش حتی با آنها موافق نیست.
اما بزرگترین بنبست، درون ارتش است. یک سال و ۹ ماه جنگیده، طولانیترین جنگ تاریخش، و هنوز موفق به شکست حماس نشده. اکنون خود را درگیر یک اشغال خزنده میبیند. ما در می نوشتیم: «ارتش مثل فیل است، نمیتواند عقبنشینی کند چون از دید فرماندهان بهمعنای تسلیم است، و نمیتواند درجا بماند چون مورد حمله قرار خواهد گرفت». اکنون دقیقاً همین اتفاق در حال رخ دادن است. در نهایت، اسقاطیل ممکن است تمام غزه را اشغال کند، در حالیکه بیشتر فرماندهان ارشد آن را اشتباه میدانند.
بحث بر سر قدرت لازم برای اشغال است. اما سؤال مهمتر این است: پس از اشغال چه میشود؟ تخمین ستاد کل این است که مثل کرانه باختری، حداقل پنج سال طول خواهد کشید تا «چمن ها کوتاه شود» (استعاره از کنترل تروریسم). این نیازمند حضور سنگین نظامی، تأمین لجستیک در مسیرهای طولانی، و فشار طاقتفرسا بر ارتش و کشور است. با توجه به فرسایش گسترده در سیستم ذخیره، احتمالاً این روند ناپایدار خواهد بود.
روی کاغذ، ارتش میگوید اهدافش از ابتدا مشخص بوده: آزادی اسرا و نابودی توانمندیهای حماس. اما از آغاز جنگ، هدف دوم همیشه بر اولویت اول پیشی گرفته. یکی از مقامات بسیار ارشد ارتش که در تحقیقات ما حاضر بود، تعریف متفاوتی ارائه داد: «اعمال فشار نظامی برای بازگرداندن حماس به میز مذاکره و خلق شرایط لازم برای تصمیمگیری دولت».
یعنی ارتش، همانطور که رئیس ستاد در غزه گفت، میداند که نمیتواند فقط با زور، اسرا را آزاد کند. آنها فقط از طریق معامله آزاد میشوند. بنابراین ارتش توپ را به زمین دولت میاندازد.
یکی از منابع گفت: «ما بستر عملیاتی لازم برای بازگرداندن اسرا را فراهم کردهایم. ارتش از توافق برای آزادی آنها حمایت میکند. روش جنگ ما باعث فروپاشی حماس، تضعیف تسلطش بر زمین، و کاهش اعتماد عمومی به آن شده. نابودی نظاممند تروریسم و تثبیت کنترل بر زمین، فایده بلندمدت دارد و مانع بازسازی دشمن میشود. ما تا تحقق تمام اهداف جنگ در غزه ـ از جمله آزادی اسرا و نابودی حماس ـ دست از تلاش نخواهیم کشید.»
او افزود: «این جنگی عادلانه است و بهای پیروزی آن، سنگین و دردناک است، اما جانباختگان ما بیهوده شهید نشدهاند.»
أخٌفيالله
دیروز عرررتش اعلام کرد که بهزودی در جنوب کمپ دیر البلح عملیات میکند و مردم باید فوراً به منطقه الم
خلاصه مقاله رونن برگمن:
عررررتش اسقاطیل پس از نزدیک به دو سال جنگ در غزه هنوز نتوانسته به اهدافش ـ آزادی اسرا و شکست حماس ـ برسد. رئیس ستاد کل، ایال زمیر، ادعا کرده که عملیات نظامی اخیر زمینه معامله اسرا را فراهم کرده، اما منتقدان میگویند این فقط توجیهی برای ناکامیهاست.
پروژه کنترل کمکهای بشردوستانه با شکست مواجه شده، عملیاتهای اخیر نیز باعث تلفات سنگین شدهاند بدون دستاورد مشخص. ارتش و دولت همچنان توپ را به زمین یکدیگر میاندازند: عرررررتش میگوید فقط معامله میتواند اسرا را آزاد کند، دولت اما خواهان تسلیم کامل حماس است.
از نظر تحلیلگر، عرررررتش وارد یک اشغال خزنده شده و در بنبست است: نه میتواند پیشروی کند، نه عقبنشینی. حتی اگر کل غزه را تصرف کند، کنترل آن سالها زمان، نیرو و هزینه میطلبد که اسقاطیل توانش را ندارد. در نهایت، ارتش بهجای تحقق اهداف، فقط بستر فشار برای توافق سیاسی ایجاد کرده ـ اما هنوز هیچ چشمانداز واقعی برای «روز بعد» اشغال وجود ندارد.
أخٌفيالله
در گروههای واتساپ افسران ارشد و پیشین عرررتش اسقاطیل، تصویر صفحهای از خبر بازدید رئیس ستاد مشترک،
نتانیابو گفت. آیا واقعاً فکر میکنند عملیات اخیر حماس را به چنین نقطهای رسانده؟
اگر بهزودی معاملهای جزئی امضا شود ـ که احتمال آن هست ـ رسانههای دولتی و حتی ارتش آن را بهعنوان نتیجه عملیات معرفی خواهند کرد. اما حقیقت این است که همین معامله میتوانست در ژانویه، در ادامه توافقی که آمریکا تحمیل کرده بود، انجام شود. در این معامله، طرفی که بیشترین امتیازها را میدهد، اسقاطیل است؛ از انتخاب اسرا گرفته تا کلیدهای آزادی.
چون حماس به نتانیابو اعتماد ندارد ـ و معلوم نیست ترامپ بتواند با تضمینهایش او را مجبور کند ـ حماس در تلاش است حداکثر امتیاز را بگیرد. ممکن است خواستار آزادی یکی از افراد لیست «تیم رؤیایی» شود: مانند عبدالله برغوثی یا احمد سعدات. این درخواستها امضای توافق را به تأخیر خواهند انداخت و حتی در صورت امضا، مشکل اصلی باقی میماند: باقیمانده اسرا و پایان جنگ.
اگر اسقاطیل روزی بخواهد به این جنگ پایان دهد، باید بهسوی توافقی واقعی با کشورهای عربی و تشکیلات فلسطینی برود که منجر به حذف حماس از غزه و خلع سلاح آن شود. چنین توافقی ممکن است، اگر اسقاطیل واقعاً بخواهد. اما دولت فعلی فقط دیگران را مقصر میداند: ارتش، رسانهها، اپوزیسیون ـ همه مقصرند، جز خود دولت و سیاستهای شکستخوردهاش.
در نهایت، حتی دولت نتانیابو هم ناچار به انجام این کار خواهد شد. چون شهروندان، مالیاتدهندگان و سربازانی که به کشور وفادارند ـ نه به نتانیابو ـ دیگر این وضعیت را تحمل نخواهند کرد و با ادامه این جنگ بیپایان موافقت نخواهند داشت.
أخٌفيالله
اگر اسقاطیل روزی بخواهد به این جنگ پایان دهد، باید بهسوی توافقی واقعی با کشورهای عربی و تشکیلات فلس
خلاصه
آوی یسخاروف با انتقاد شدید از جنگ بیپایان در غزه، آن را ویرانی بیهدف توصیف میکند که نه به آزادی اسرا منجر میشود و نه به نابودی حماس. او مینویسد اسقاطیل فقط در حال نابود کردن محلهها و خانههاست، بدون دشمن مشخص در میدان، و این ویرانیها بیشتر به حماس سود میرساند تا به اسقاطیل، چون حمایت جهانی برای حماس میآورد و نسل جدیدی از نیروهای ضداسقاطیلی میسازد.
نویسنده تأکید میکند که دولت نتانیابو نهتنها هیچ طرحی برای «روز بعد» ندارد، بلکه با فرار از مسئولیت، ارتش، رسانهها و اپوزیسیون را مقصر میداند. به گفته او، تنها راه واقعی پایان جنگ، توافقی با کشورهای عربی و تشکیلات فلسطینی برای کنار زدن حماس از قدرت است – اما بعید است دولت فعلی چنین هدفی داشته باشد.
در پایان، هشدار میدهد که شهروندان و سربازان دیگر تحمل ادامه این وضعیت را ندارند و حتی دولت نتانیابو در نهایت ناچار خواهد شد به جنگ پایان دهد.
خلاصه
نحوم برنع در پاسخ به مقاله رون بنییشای که دولت نتانیابو را «دیوانه» خوانده بود، مینویسد که این رفتارها دیوانگی نیستند، بلکه بخشی از یک برنامه حسابشده، سیستماتیک و هدفمند برای تغییر چهره حکومت اسقاطیلاند. به باور برنع، نتانیابو با تضعیف نهادهایی چون دادستانی کل، دیوان عالی، پلیس، آموزش و حتی ارتش، در حال ساختن نظامی است که کاملاً در خدمت بقای قدرت او باشد. نهادها را از درون بیاثر میکنند، سپس افراد «خودی» را جایگزین میسازند.
ادامه جنگ در غزه و فشار برای تصویب قانون معافیت طلاب حریدی از سربازی نیز، ابزارهایی هستند برای حفظ ائتلاف با راست افراطی و خاخامها، و نه اقدامات امنیتی واقعی. بهگفته برנע، حتی اگر اینها غیرمنطقی بهنظر برسند، در منطق نتانیابو برای حفظ قدرت، کاملاً «عقلانی»اند.
در بخش ایران، برنع مینویسد که پس از عملیات مشترک اسقاطیل و آمریکا علیه تأسیسات اتمی ایران، ترامپ ادعا کرده که پروژه اتمی ایران «کاملاً نابود شده» و به نتانیابو اجازه نمیدهد حقیقت را بگوید یا حتی اشاره کند که شاید نیاز به حمله مجدد باشد. روایت تبلیغاتی برای ترامپ مهمتر از واقعیت و حتی مهمتر از اسقاطیل است. نتانیابو نیز بهجای دفاع از منافع کشور، تسلیم ترامپ شده، حتی زمانی که میداند دست اسقاطیل برای اقدام مجدد علیه ایران بسته است.
برنع نتیجه میگیرد که آنچه دیوانگی بهنظر میرسد، در واقع نوعی عقلانیت منحرف است که بهطور آگاهانه اسقاطیل را بهسوی استبداد سیاسی و فروپاشی نهادی سوق میدهد.
برای نخستینبار، عرررررتش اسقاطیل بهصراحت اذعان کرده است که فرسایش نیروها شدید است و ارتش برای حجم مأموریتهای خود بسیار کوچک شده. بنا بر برآوردها، حدود ۷۵۰۰ نیرو و ۲۵۰۰ نیروی پشتیبانی رزمی در ارتش کمبود وجود دارد.
در حال حاضر، ارتش با کمبود ۳۰۰ افسر در جایگاه فرماندهان گروهان در یگانهای زمینی مواجه است. بیشترین بحران در یگان مهندسی رزمی دیده میشود، جایی که کمبود جدی فرماندهان گروهان و تیمهای انفجاری وجود دارد.
عررررررتش با مشکل جدی در ترغیب سربازان بااستعداد برای رفتن به دورههای افسری روبهروست. برای پر کردن شکاف، فرماندهان قدیمی بهطور موقت بهجای فرماندهان گروهان منصوب شدهاند.
افزون بر آن، در ماههای اخیر عرررررتش مجبور شده افسرانی را در یگانهای وظیفه و ذخیره بهعنوان فرمانده گروهان منصوب کند که اصلاً دوره رسمی فرماندهی گروهان را نگذراندهاند.
علت اصلی کمبود افسران، افزایش چشمگیر حجم نیروها در یگانهای رزمی است:
در یگان زرهی (تانکها)، حجم نیروها بیش از ۳۰٪ رشد داشته.
در مهندسی رزمی، این یگان تقریباً دو برابر شده.
در تیپهای پیادهنظام، گروهانهای جدید تشکیل شدهاند.
عررررتش همچنین فرماندهی شرقی را تأسیس کرده و ارقام نیروهای خط شمال را افزایش داده است.
بسیاری از افسران در جریان جنگ کشته شده یا زخمی شدهاند و دهها نفر از زخمیها هنوز به میادین رزمی بازنگشتهاند. ارتش برای مقابله با بحران، یک گردان جدید در پایگاه اموزش افسران راهاندازی کرده که تا کنون دو دوره آموزش افسران ذخیره را برگزار کرده و دوره سوم در جریان است.
ارتش همچنین خود را برای...