eitaa logo
قلم|محمدحسین افشار🇮🇷
163 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
244 ویدیو
15 فایل
طلبه سطح دو حوزه علمیه قم علاقه‌مند به فقه اخلاق و تربیت کافر به همه تفکرات ضد اسلامیِ برخاسته از اسلام های متحجرانه🪨 یا مستکبرانه🦍 نقد و نظر شما را پذیرا هستم: @mim_afshar1 حرف ناشناس 👈 daigo.ir/secret/1332027007 کپی؟! راحت باش مال خودتونه🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
در هیات امام حسین(ع) جایی برای شرابخوارِ گناه‌کار هست اما جای "شراب" در هیات نیست! گناهکار بیاید و برود همه ما مرتکب گناه شده ایم اما گناه کردن در هیات هیچ مجوزی ندارد. ✍علیرضا زادبر 🖌🔻 @MIM_afshar
در سال 2024هستیم بایدن رئیس جمهور آمریکا به کرونا مبتلا شد و به قرنطینه رفت @pourabbas_ir
حرف بسیار است ولی ذهن مشوش است قطار هم مزید علت ننوشتن شده به زودی خواهم نوشت حرف بسیار است
حدس می‌زدیم و با هم هیأت دولت را بچینند ولی پزشکیان به هیئت می‌رود و ظریف دولت را می‌چیند...🤒 🖌🔻 @MIM_afshar
بنظرم تمام بازی رسانه‌ای ظریف و ماجرای شورا این است که: ما می‌خواستیم؛ حکومت نگذاشت! به فرض که ظریف عده‌ای غیر شیعه و تازه کار را شناسایی کرد و به مجلس معرفی کرد بعدش چه می‌شود؟ مجلس رای اعتماد نمی‌دهد بعدش؟ لشکر سایبری‌شان به خط می‌شود که دکتر مسعود و ظریف خان خواستند تحول ایجاد کنند اما نگذاشتند! ✍ امیر میان‌بندی 🖌🔻 @MIM_afshar
قلم|محمدحسین افشار🇮🇷
محسن رنانی، اقتصاددان اصلاح‌طلب به مردم اصفهان به خاطر رأی بالای دکتر جلیلی در انتخابات چنین توهینی
حرف های جدید محسن رنانی رو شنیدید که به دین اسلام گفت خرافات؟ تعجب نکنید قبلا به شهر خودش گفته بود روستا... اینها می‌خوان برای ما وزیر انتخاب کنن🤦 🖌🔻 @MIM_afshar
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
🔺جرم: برائت از آمریکا و اسرائیل حمایت از کودکان فلسطین ضبط کلیپ تبریک عیدغدیر کنار حرم پیامبر (الحمدلله الذی جعلنا...) 🔺محکومیت: ۱۰ سال دیپورت و ممنوع ورود به عربستان سعودی تصویر قبل از ورود به زندان گرفته شد و کاغذ رو داد دستم و گفت بگیر بالاتر... https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
قلم|محمدحسین افشار🇮🇷
حرف های جدید محسن رنانی رو شنیدید که به دین اسلام گفت خرافات؟ تعجب نکنید قبلا به شهر خودش گفته بود ر
ظرفیت جمهوری اسلامی محسن رنانی را اهل دانشگاه خوب می‌شناسند. مصاحبه های تند، نظرات آوانگاراد، در ایام پسا مهسا امینی میگفت: نسل جدید حساب خود را جدا کرده و سقوط جمهوری اسلامی در حال وقوع است. تئوری پرداز سقوط جمهوری اسلامی شد و به رهبری نامه نوشت. حالا ایشان هم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده، هم تشویق به رای نموده و هم حالا عضو شورای راهبردی انتخاب وزاری دولت بعد است. این معانی فراوانی دارد. به نظرم بسیار با ارزش است. اولا نشان داد این روشنفکران و اهل تئوری سازی چقدر از واقعیت دورند! چقدر ضدخودشان رفتار می‌کنند. از طرف دیگر عجب ظرفیت بالایی دارد این "جمهوری اسلامی" تئوری پرداز سقوطش حالا شده انتخابگر اعضای کابینه ریاست جمهوری! این مردم سالاری اگر نیست پس چیست؟ آیا جناب رنانی امروز این شجاعت، معرفت و حُریت را دارد که ظرفیت و مظلومیت جمهوری اسلامی را تایید و برای آن یک مقاله بنویسد! مقاله پیشکش، یک توییت بزنید با این مضمون: جمهوری اسلامی خیلی مردی! ✍علیرضا زادبر 🖌🔻 @MIM_afshar
🪻یهویی چی شد ؟ یا ایمام حوسین! آن روزها زبان مشترکی نداشتیم. دانشجوها هر شب رأس ساعتی مقرر از شش گوشه‌ی جهان جمع می‌شدند توی سایت دانشگاه تا زبان فارسی یادشان بدهم. باید یک حرف یک حرف در دهانشان می‌گذاشتم و جمله تحویل می‌گرفتم. مثلاً باید بهشان می‌فهماندم که در زبان فارسی، هیچ‌گاه صفت جمع بسته نمی‌شود؛ فاعل را بیاورید اول و فعلهایتان را ببرید آخر جمله و این‌ چیزها.باید مثل یک گفتاردرمانگر، روی تلفظ پ‌ژگ‌چ‌ هایشان کار می‌کردم و مانند مادری صبور و مهربان به پیشرفتهای کوچکشان دل خوش می‌کردم..... هر شب چادر سر می‌کردم؛ هدفون را می‌گذاشتم روی گوشم و زل می‌زدم به صفحه‌ی لپ‌تاپ تا یکی‌یکی بیایند و کلاس مجازیمان را شروع کنیم.آنها تمام حرکات مرا می‌دیدند اما من نمی‌تواستم ببینمشان. فقط اسمهای عجیب و غریبشان را می‌دیدم و هرازگاهی صدایشان را می‌شنیدم. تا حالا به چند اسمِ خالی و صدای غریبه درس نداده بودم. آشناشدن با آدمهای خارجی برایم جذاب بود و البته پر از استرس. درکلاسهای توجیهی، تأکید کرده‌بودند هر رفتار و گفتاری که در چارچوب تدریس نباشد، اضافی تلقی می‌شود. اساتید نباید کاری به کار مذهب و عقاید و زندگی خصوصی دانشجوها داشته باشند. نباید بینشان فرق بگذارند و مثلاً با عربها صمیمی‌تر از غربیها باشند. گفته بودند ممکن است دانشجوی آن طرف کامپیوتر، یک جاسوس باشد یا یک داعشی! پس مراقب حرفهایتان باشید و از این هشدارها. استفاده از زبانِ جایگزین هم که مطلقاً ممنوع بود. باید هر طور شده به حرف در می‌آوردیمشان. (ادامه دارد) 🖌🔻 @MIM_afshar
(ادامه) باید اجازه می‌دادیم هر چه کلمه‌ی فارسی بلدند را رو کنند. باید با دایره‌ی واژگانیشان آشنا می شدیم و از کلمات فارسی که بلد بودند می‌فهمیدیم به کدام حوزه‌ی کشور ایران توجه دارند و با کدام بُعد فرهنگ فارسی ارتباط بیشتری برقرار می‌کنند. این طوری حتی می شد به دین، علاقه‌مندیهای فرهنگی و مذهبی و حتی انگیزه‌شان از یادگیری زبان فارسی هم پی بُرد.هر کار می‌کردم حرف نمی‌زدند. مثل کودکی که تازه زبان باز کرده باشد و از ترسِ مسخره شدن توی جمع خجالت بکشد حرف‌بزند. تمام راههای تشویقی و تحذیری را هم امتحان کردم که به حرف دربیاورمشان؛ از تشویقهای استیکری تا قول اضافه‌کردن به نمره‌ی امتحان. از اخم و فریاد تا تهدید به اخراج. هیچ کدام فایده نداشت. از بیخ، خارجی بودند!یکی از برنامه های کمک‌آموزشی، پخش فیلم بود. یک شب در میان، انیمیشنی جذاب و آموزنده را پخش می‌کردیم تا مهارتهای شنیداری و گفتاری دانشجویان، تقویت شود. موقع پخش فیلم، ساکت‌تر از همیشه بودند. نمی‌فهمیدم سرِ کلاس هستند یا فقط اسمهایشان وجود دارد؟ خواب هستند یا بیدار؟ فیلم را می‌فهمند یا فقط می‌شنوند؟ اصلاً فیلم برایشان جذاب است یا مجبورند ببینند؟ آخرهای فیلم بود که یکی از شخصیتها به دوستش -که از ترس پدرش می‌ترسید به خانه برگردد- گفت: «بیا بریم خونه‌ی ما. خیالِت راحت. هیچ کس خونه‌مون نیست. مامانم رفته خونه‌ی همسایه سفره‌ی حضرت عباس.» ناگهان میکروفونها روشن شد. خوابها بیدار شدند. رفته‌ها برگشتند. یخها آب شد. ارتباط برقرار شد. واژه‌ها هجوم‌آوردند. صداها در‌آمدند. خانم دیلکِ تُرک تبار، آهی ممتد کشید و با صدای زیرِ زنانه‌اش گفت: «یا عباس.» حنانه‌ی لبنانی، با بغض گفت: «سفره. حاجت. نذر.» محمدِ مراکشی فریاد زد: «ایمام حوسین برادر.» حیدرِ پاکستانی، یک صفت به مراکشی یاد داد: «با وفا.» آلبرتِ ایتالیایی، با لهجه‌ای درهم گفت:«کربلا. شهید.» احمد طوقیِ قطیفی با لهجه‌ی غلیظ عربی گفت: «عَین، یَد.» و بعد بلافاصله معادل فارسی‌اش را پیدا‌کرد و چندبار تکرار کرد: «چشم. دست. چشم. دست.» میکروفون را بستم. وب‌کم را خاموش کردم. چادرم را کشیدم روی صورتم و روضه‌ قطعه‌قطعه را گریستم.حالا زبان مشترک پیدا کرده‌بودیم... ✍منصوره رضایی 🖌🔻 @MIM_afshar