eitaa logo
رنگ زندگی
1.2هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
4.9هزار ویدیو
15 فایل
🤏 کانالی برای افزایش #مهارت‌های_زندگی و #فرزندپروری ارتباط با مدیر کانال @ab_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
احمدی ادامه داد: «ببینید خانم لطیفی! و همچنین خانم توکل! ما دو تا کار میکنیم. یکی این که آقامهرداد یا همین جا را میکوبه و واسه شما یه چهار طبقه خوب و شیک میاره بالا و تحویلتون میده. و یا اینجا نه. میریم هر جا که شما خواستین. یه مرکز بزرگتر میسازیم و با بچه های بیشتر و کلی مربی و امکانات بهتر. این اولین کار. دومین کار هم این که خودم میفتم دنبال همه مشکلات قانونی و مالیاتی و مجوز و پروانه که دارین و در تمام این سالها پشت گوش انداختین. خودم... به شرفم قسم... در کمتر از هفتاد و دو ساعت حلش میکنم.» خانم توکل: «ببینید جناب! شاید خانم لطیفی نتونن خیلی چیزا را به زبون بیارن اما من چنین معذوریتی ندارم.» همان لحظه در باز شد و فیروزه خانم برای همه چایی آورد. توکل: «خودمون نمردیم که شما بخواید زحمت بکشید. معلومه ماشالله دست و بالتون هم پر هست و حسابی آمار ما رو درآوردین. اما نمیفهمم! دلیل این همه اصرار شما روی یک دختر معلول را نمیفهمم!» احمدی فورا با جدیت جواب داد: «من هم علت انکار شما و نپذیرفتن پیشنهاد ما و حساسیت غیرعادی شما روی اون دختر رو نمیفهمم سرکار خانم!» خانم توکل دهانش بسته شد. فیروزه خانم که داشت چایی تعارف میکرد میوه ها را آنجا گذاشت و با دیدن دستپاچه شدن لطیفی و توکل، صورتش مثل گچ سفید شد. احمدی که قاعده بازی را خوب بلد بود، دهانش را باز کرد و گفت: «نکنه این دختر... از اول معلول نبوده و کوتاهی و کار غیر علمی و غیر اصولی شما باعث شده که مریض بشه! نکنه مشکل روحی و روانی خاصی به خاطر رابطه نداشتن با مشاور و علوم جدید و این چیزا گرفته و شما دارین مخفی میکنین!» خانم لطیفی که داشت سرش گیج میرفت و آمادگی روبرویی با یک پیرمرد فوق العاده کاربلد و سیاس را نداشت، فقط با عصبانیت گفت: «نه! اینطور نیست. بهار از اولش معلول بود. شاید مادرش وقتی میخواسته اونو بذاره تو حرم و بِره، خبر نداشته که دخترش معلوله. اما الان اون خیلی به ما وابسته است. و از اون بیشتر، ما بهش وابسته ایم. البته این فقط یک رابطه عاطفی ساده نیست. اون دختر... اون دختر...» احمدی دستش را محکم به صندلی اش کوبید و با صدای بلند گفت: «اون دختر چی سرکار خانم؟!» لطیفی گفت: «اون دختر مستجاب الدعوه است. دختر معمولی نیست. از آینده حرف میزنه. بدون این که چیزی بگیم، دست دلِ ما رو میخونه و لب وا میکنه. حتی گاهی با زبون بچگی، نصیحتمون میکنه. نمیذاره دروغ بگیم. هر وقت کسی نذر میاره و یا چیزی خیرات میکنن، اگه بهار اونو نخوره و یا به طرفش نره، ما هم نمیخوریم و قبول نمیکنیم. چون میفهمم یا شبهه ناکه و یا یه مشکل خاصی داره که بهار تحویلش نگرفته!» کفِ احمدی و مهرداد و فرحناز با این حرفها بُرید! اصلا به هر چیزی فکر میکردند الا به این همه خاص بودن بهار! احمدی بلبل زبان، با شنیدن آن حرفها فقط به لطیفی خیره شد! در سکوت بهت آوری بودند که صدای گریه فیروزه خانم، فضا را شکست و اتاق را ترک کرد. لطیفی و توکل هم بغض کرده بودند و صورتشان را از زیر چادرشان پاک میکردند. جل الخالق! دختر... معلول... نشسته روی زمین... مستجاب الدعوه! خبر از پنهان و نهان! خبر از آینده! ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 ۶ 👇 🙏 ۱۴۰۲ 👌در روز علیه‌السلام 🤲ثواب قرائت امروز محضر مبارک همه و پدر و مادر ایشان علیهم‌السلام
👏 صفحه ۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توقع امام حسن عسکری علیه السلام از شیعیان حقیقی علیه‌السلام ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 راه نجات در آخرالزمان در کلام امام حسن عسکری علیه السلام 🔵 امام حسن عسکری (ع) فرمودند: 🌕 کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند. ⚫️ سالروز علیه السلام را به فرزند بزرگوارشان، امام زمان ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت عرض میکنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 استاد عالی علامه جعفری:خیلی از معارفی که خدا به من داد به خاطر اون بوسیدن دست همسرم موقع جر و بحثمون بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا