💥 گروهی از سپاهیان جنگ بدر، فقط میخواستند بر کاروان تجاری قریش غلبه کنند و حقوق مالی خود را استیفا کنند و از ورود به صحنههای بزرگتر اکراه داشتند،
اما خدای متعال آنها را وارد درگیری بزرگتری کرد تا موازنۀ قدرت بین ایمان و کفر تغییر پیدا کند.
🔰 آیتالله میرباقری:
1⃣ خداوند در داستان جنگ بدر در سورۀ انفال میفرماید: «کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ». خدای متعال شما را وارد این صحنه کرد و این بیرون آمدن شما بهسمت صحنۀ بدر، تدبیر خدا بود. بعد، عجیب این است میفرماید: «وَ إِنَّ فَریقاً مِنَ الْمُؤْمِنینَ لَکارِهُونَ»؛ گروهی از مؤمنین کراهت داشتند و مایل نبودند این اتفاق بیفتد و لذا با حضرت مجادله میکردند! گویا میخواستند یک راه دیگری برایشان باز شود تا این مسیر را نروند! «کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ». تصویرشان این بود که گویا بهسوی مرگ، پیش برده میشوند! مواجههشان با این صحنه، مواجهۀ منفعل بود، نه مواجهۀ فعال. کانّه این صحنهای که به رویشان باز شده بود، یک صحنه شهادتی بود که اینها آماده نبودند و میخواستند راه دیگری باز شود!
داستان چیست؟ قرآن کریم میفرماید: «وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ».
در مکه، بسیاری از اموال مسلمانها را مصادره کرده بودند و مؤمنین حقشان بود که بروند آن کاروان تجاری را تصاحب کنند و حقوق مالیشان را پس بگیرند و خدای متعال وعده پیروزی داده بود. آنها دوست داشتند کار آسانتر را انتخاب کنند و آن کاروان را تصاحب کنند و حقوق مالی خود را استیفا کنند، اما خدای متعال اراده دیگری داشت و میخواست در یک صحنۀ بزرگتر، حق پیروز شود: «وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِين». [از این رو بدریون وارد صحنه بزرگتری شدند.]
2⃣ «بدریون» جمع عجیبی بودند. جنگ بدر، آغاز درگیریهای مهم اسلام است که تا فتحالمبین ظهور ادامه دارد. در زیارت حضرت ابالفضل(ع) از بدریون به عظمت یاد میشود. در روایات ما آمده است کسی که منتظر امام زمان(عج) باشد و حقیقتاً به وظایفش عمل کند، مثل کسی است که در بدر به شهادت رسیده است. یعنی بدریون یک جمع مخصوصی هستند که خدای متعال با آنها کار مهمی را آغاز کرد. آنها میخواستند بروند کاروان تجاری را بگیرند و حقشان هم بوده، ولی خدای متعال همه را به یک میدان بزرگتر و درگیری بزرگتری سوق داد و صحنه دیگری گشوده شد.
خدای متعال چرا این کار را میکند؟
گیرم اینها میرفتند کاروان تجاری را میگرفتند و به یک اموالی میرسیدند، آیا قریش دست از سرشان بر میداشت؟ خیر! بلکه بار دیگر با ساز و برگ بیشتری میآمدند و چهرهشان هم چهرۀ حقی میشد! چون میگفتند: به ما تعدّی شده است و راه تجارت آزاد را بستهاند و ما میرویم حقوق مالی خودمان را استیفا کنیم!
اینگونه نبود که با یک مصادرۀ مالی، مأموریت مؤمنین _ که میخواستند در مسیر دیگری در عالَم حرکت کنند و نمیخواستند در مسیر قریش و مسیر شرک و کفر حرکت کنند _ تمام شود! بلکه باید به یک نقطهای برسند که موازنۀ قدرت تغییر کند؛ لذا خدای متعال یک درگیریهای بزرگتری پیش میآورد تا آن امر، محقق شود.
3⃣ ولی نکته این است: امتی را که خدا در این دعوا میاندازد، ظرفیتهای لازم را دارند. یکی از مغالطات شیطان این است که وقتی خدای متعال یک صحنه بزرگی را برای ما پیش میآورد، به ما میگوید شما نمیتوانید! فوق تکلیفتان است! در حالی که «لٰا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا».
معنای «لٰا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» این است اگر خدای متعال شما را در یک شرایط تکلیفی قرار داد، حتماً وسعش را دارید و میتوانید این بار را بردارید.
در جنگ بدر، بار خیلی بزرگ است سیصد نفر رفتهاند با یک کاروان تجاری مقابله کنند و آن را مصادره کنند و حق مالی خودشان را بگیرند، ولی یکدفعه وارد یک درگیری ناشناخته با یک لشکر بزرگ قریش که حدود هزار نفر مسلح بودند، میشوند!
4⃣ امروز هم اگر میبینید خدای متعال با مردم بزرگوار ایران فتوحاتی انجام داده و کمکم آنها را در صحنههای بزرگتر و در این فتح آخرالزمانی بزرگ انداخته است، معنایش این است که مردم ایران توان این کار و ظرفیت و قابلیت آن را دارند و حقیقتاً هم نشان دادهاند که در صحنههای مختلف، با آن استقامتی که کردند، خدای متعال کار را به اینجا رسانده است. وگرنه اگر در دفاع مقدس هشت ساله استقامت نمیکردیم، همانجا خدای متعال مسیر را به یک شکل دیگری بر میگرداند.
امروز پرچم عزت در دست مردم ایران است.
☑️ @mirbaqeri_ir