🦋🍃••
"برای رسیدن به آرامش"
دو چیز را ترک کن:
یکی اینکه بخواهی دائم
در مورد دیگران قضاوت کنی
یکی اینکه بخواهی دائم
مورد تأیید دیگران باشی!
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
🦋🍃••
سؤال:
_ ما از کجا بدانیم که خداوند توبه ما را پذیرفته است؟
پاسخ:
_ یک علامت خیلی واضح و روشن دارد؛ هر وقت بعد از توبه دیدی که گناه نمیکنی، توبهات قبول است؛ اما اگر گناه میکنی، اصلاً توبه نکردهای.
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
🦋🍃••
_ محضر کریمزاده را چه نياز به بيان حاجت
"سَجِيَّتُكُمُالْكَرَمْ" خصلتشان است و در شبزدهترین روزهاۍِدنیا " تو" همان فانوسِ افروخته، بھ راه اهل عرش و سمائی...
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
🔴۵ مرداد ۱۳۶۷؛سالروز عملیات مرصاد
♦️منافقان به قصدتهران حرکت کردند اما در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه باشکستی مفتضحانه میدان راخالی کردند.
آن روز کسی ازجنگ خسته نبود.
🔸فرمانده عملیات مرصاد: شهید صیاد شیرازی
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
⭕️ مرصاد،وقت اضافی جنگ برای شهادت بود...
#روایت_مرصاد
👤 نجـــــــــــــــــــوا 2
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
⭕️ دولت تمام قد ایستاده تا قبل از رفتن، از مرداد 1400 یک آبان 98 بسازد!!!
با هزاران درجه خوشبینی هم نمیتوان این اتفاقات را سهوی دانست...
👤 علیرضا گرائی
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴نگاهی به حمایت ها از کیمیا علیزاده بعد از مدال برنز المپیک تا فریب سیاسی از ضدانقلاب
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
2.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درخت دوستی ایران و آمریکا!
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
برای برگذاری حرچه بیشطر و پُر شکوح طر اِید ثأید قدیر ، این یادگار حضرت هابیل عارظوی موفغیت دارم.
#زیبا_کلام
🤦🏻♂
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
⭕️ جنبشی که از علاءالدین شروع بشه در بهترین حالت به سداسمال ختم میشه😂
#دزدبازار
👤 امید مهدینژاد
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
🔴شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد!
⬅️ دکتر محسن نوری دوست و همرزم شهید احمد علی نیری می گوید یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این از این گناه میگذرم.بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند.من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»