eitaa logo
باغ اندیشه-محمدمهدی شیرمحمدی
835 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
37 فایل
✍ منشور ما؛ تحلیل‌های روز ایران، جهان و اسلام جز انتقاد سازنده؛ خبر منفی نداریم مگر افشای چهره خبیث شیطان بزرگ و اشاراتی به حقیقت تمدن غرب درباره خودم؛ دانش‌آموخته اندیشه سیاسی اسلام روزنامه‌نگار پیش‌کسوت عطار
مشاهده در ایتا
دانلود
🟪🟦 مديريت نمایشی یا شوآف مدیریتی بلای جان کشور شده است ؟ ✏تدوین و تنظیم: گروه علمی اقتدار ✅ به اعتقاد اکثر اساتید برجسته حوزه مدیریت ، امروزه یکی از مشکلات اصلی و اساسی در کشورمان وجود برخی مدیران نمایشی است که به جای اثرگذاری و کارآمدی و اتخاذ دستاورد و نتایج فقط نمایش اجرا می کنند و گفتار درمانی می کنند. 🔲 مدیران شوآف گرا شجاعت ایجاد تغییر و تحول ندارند و فقط جلسه برگزار می کنند تا زمان جلسات بعدی را تعیین کنند این نوع از مدیران که بسیار محافظه کار هستند باعث اتلاف منابع می شوند و فقط به کارهای جزئی مشغول هستند و از ایجاد تغییرات اصولی و اساسی می ترسند . 🟫 متاسفانه برخی از مدیران کشورمان فقط وعده و قول می دهند و دریغ از عملکرد مطلوب و شایسته و تحقق اهداف و برنامه ها . 🟨 دادن وعده و قول و گفتار درمانی یک نوع از انواع مديريت است که به جاى تمركز بر عملكرد واقعى و بهره ورى، بر نمايش (show) عملكرد متمركز است. 🟣به عبارتى در مدل نمایشی مدیریت، شاخص هاى ظاهرى و در معرض ديد عملكردى، از سوى مديران نمایشی به شدت مورد توجه قرار مى گيرد و شاخص هاى واقعى عملكرد مورد غفلت واقع می شود و رها مى گردد. 🟨 مديران دارای روش نمایشی مدیریت ، صرفا به تزئين ويترين عملكرد مشغول مى شوند در حالى كه در درون سازمان، كاركنان و مشتريان و جامعه اثرى از بهبود و ایجاد دستاورد واقعی مشاهده نمى كنند و چه بسا به دليل رها شدگى سيستم ، معضلاتى از جمله آمار سازى، چاپلوسى و ثناگويى، متملق پرورى، فساد ادارى، باندبازى، و... به وقوع مى پيوندد. به عنوان مثال سايه زدن در ورزش هاى رزمى استعاره مناسبى براى سبك مديريتى نمایشی مى باشد. 📙 از نمونه اعمال و رفتار اين سبك مديريتى مى توان به موارد زیر اشاره کرد : ۱- بستن تفاهم نامه هاى متعدد. ۲- ملاقات با اشخاص نامدار سیاسی ۳- مصاحبه هاى آب و تاب دار مطبوعاتى ۴- گرفتن عكس با افراد مشهور و اماكن مترقى ۵- آرملن پردازی و تخیل گرایی و دادن وعده هاى مديريتى حيرت انگيز و بلند مدت و هزينه كردهاى وحشتناك جهت همایش ها و رویدادها .... ♨️ ظهور فزاينده اين سبك مديريتى دلايل متعددى دارد كه از جمله ضعف ساختار نظارتى ، نبود خط مشى ها و استراتژى هاى سازمانى، فقدان نظام ارزيابى عملكرد، تسلط ديوان سالارى (بوروكراسى) شديد ادارى، ورود افراد فاقد صلاحيتهاى تخصصى و حرفه ای به پست هاى مديريتى و ... است كه بررسى و ارائه راه حل براى آنها نيازمند ساعتها و شايد روزها قلم فرسايى است كه در اين مجال نمى گنجد... 📙📗نتیجه: از نتایج مدیریت نمایشی یا شوآف مدیریتی، ایجاد ناامیدی و دلزدگی در جامعه است و باعث ایجاد گسست و فاصله بین مردم و حاکمیت خواهد شد و منابع مالی کشور هدر می رود و در نهایت فرصت سوزی است .
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تعظیم غدیر واجب است توصیه اکید استاد شجاعی، درباره هر چه باشکوه برگزار کردن مراسم جشن عید غدیر.
19.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ♻️ هیلاری کلینتون: زنان باید بچه‌های زیاد به دنیا بیاورند 🔹 زنان ما باید به وظیفه اصلی‌شان برگردند و بچه‌های زیادی به دنیا بیاورند، یکی از دلایلی که اقتصاد ما بسیار بهتر بود. 🔹حضور تعداد زیادی از مهاجران بود، چه قانونی و چه غیرقانونی، که بیشترین تولید مثل را داشتند. ✍️ غربی‌ها در حال چنین نسخه‌هایی را برای خودشان می‌پیچند که آن را برای جوامع اسلامی سمّ مهلک معرفی می‌کنند. 👈 کانال حمید رسایی: eitaa.com/rasaee
🗒تطبیق‌های تاریخیِ ناروا: محمد خاتمی چه کرد؟ ✍️مهدی جمشیدی ۱. گویا باز هم مسأله روشن نشده است. سخن در این نیست که اگر کسی، دچار «معصیتِ شخصی» شد و یا نسبت به شخص ما و حتّی دین ما، خطا و جفایی انجام داد، وی را به‌طور ضروری و همواره، طرد و نفی کنیم و هیچ راهی برای بازگشت وی، گشوده نگه نداریم. چنین نیست و من نیز چنین نگفته‌ام. مسأله این است که محمد خاتمی، «جُرم نابخشودنی» انجام داده که سیاهه‌اش، نزدیک به سی فقره است و این فقره‌ها در سخنان عمومیِ رهبر انقلاب آمده است. محمد خاتمی، یکی از اضلاع یک «فتنۀ اجتماعی» بود که بر ضد حکومت اسلامی، طرّاحی شده بود و می‌رفت که اصل و اساس حکومت اسلامی، برچیده بشود. بااین‌حال، رهبر انقلاب باز هم مسیر بازگشت را مسدود نکرد و از وی خواست که اعلام برائت کند، اما وی همچنان اصرار و لجاجت ورزید و فتنه را حق و صواب انگاشت. بنابراین: اوّلاً، آنچه‌که در سال هشتادوهشت و با جانبداری محمد خاتمی رخ داد، «فتنۀ اجتماعی» بود، نه معصیت شخصی و محدود که مربوط به رابطۀ یک شخص با خداست. نمی‌توان حکم مناسبات شخصی را به حکم مناسبات اجتماعی و سیاسی تعمیم داد؛ این مغالطۀ تعمیم عام به خاص است. ثانیاً این فتنه، بنیان و کیان «حکومت اسلامی» را هدف گرفت و موجودیّت آن را با چالش جدّی مواجه کرد و این یعنی بر باد دادن دستاوردهای صدها هزار شهید که بزرگ‌ترین خیانت است. ثالثاً، در جریان این فتنۀ اجتماعی، صدها نفر نیز به شهادت رسیدند و یا کشته شدند و مسئولیّت این «جان‌ها» و «خون‌ها»، بر عهدۀ اضلاع فتنه و از جمله محمد خاتمی است. رابعاً، به او فرصت «جبران» و «توبه» داده شد و از وی خواسته شد که از فتنه، برائت بجوید، اما وی چنین نکرد. خامساً، او در سال‌های بعد نیز همان مدار و مسیر پیشین خود را ادامه داد و در عمل نیز، آن جفای بزرگ را جبران نکرد. ۲. از طرف دیگر، کاری که محمد خاتمی به همراه بقیۀ سران فتنه انجام داد، حتی مهدی بازرگان نیز انجام نداد و به‌راستی می‌توان گفت بازرگان نسبت به اینان، صداقت و نجابت داشت و یک «مخالفِ سیاسیِ نجیب» بود. اما اینان، نانجیبانه به میدان سیاست وارد شدند و فتنه انگیختند و مردم را بر ضد نظام اسلامی شوراندند و آن را به لبۀ پرتگاه کشاندند. ۳. «روایتِ تاریخ‌زده» از حسین‌بن‌علی -علیه‌السلام- نیز کارساز و توجیه‌گر نیست؛ چون باید خط و راه حسین را در «امروز» و «اکنون» دید و در عمل و نسبت به آنچه‌که اکنون می‌گذرد، حسینی زیست. به تعبیر علامه مطهری، در «جبهۀ امروزینِ حسین» بودن است که هزینه دارد، نه بسنده‌کردن به نقل آنچه‌که در ظهر عاشورای سال شصت‌ویک هجری گذشت. امروز باید در صف‌بندی‌ها و تقابل‌ها و تضادها و کشمکش‌های میان حق و باطل، در «خط حسین» بود و بازیِ خون را رقم زد، نه این‌که فقط به نقلِ تاریخ سرخِ گذشته پرداخت و اشک ریخت و مرثیه خواند. حسین، «کربلایی» و «مبارزه» و «مجاهد» و «رزمنده» می‌خواهد، نه اشک‌های بی‌هزینه‌ای که هیچ نسبتی با اکنون و اینجا ندارند. عاشورا، «خط» و «راه» و «مکتب» است و فلسفه و غایتش، «عمل» و «کنش» و «مواجهه» است. حسین، راه تاریخِ قدسی را گشود و مسیر را برای تحقّق «اسلامِ سیاسی» باز کرد، اما لیبرال‌های ایرانی، و از جمله محمد خاتمی، در برابر منطق و مبنای عاشورا ایستادند و طاغوت تجدّد را ترجیح دادند و «نایب حسین» را در تنگنا و انقباض افکندند. این‌ حجم از واقعیّت‌های تلخ را ندیدن و باز هم خویش را به حسین منتسب‌کردن، برخاسته از تقلیل‌دادن حادثۀ عاشورا و خطِ سرخِ حسین است. قیام حسین، برپاییِ «حاکمیّت» بود و نه «هیأت». نباید فرع را بر جای اصل نشانید و نظریۀ انقلابیِ حسین و جهت‌گیریِ اجتماعی او را ندید و تمامیّت آن را در ذکر مصیبت خلاصه کرد. حسین برای «اقامۀ حق» برخاست و شمشیر کشید، نه «ذکر مصیبت». و اگر او نیز می‌خواست روضه‌خوانِ گذشته‌های ازدست‌رفته باشد و نسبت به «طاغوت‌های زمانه»‌اش، بی‌طرف و بی‌موضع باشد، شمشیر بر وی نمی‌کشیدند. حتی روضه نیز باید - آنچنان که امام خمینی می‌گفت - «سیاسی» باشد تا خط‌کشی‌ها و مرزبندی‌ها و دیگری‌ها مشخص بشوند و انقلاب و مبارزه و قیام، جان تازه بگیرد و جامعه به سوی طرح دینی به حرکت درآید. حسین، نیروی پیشران تاریخِ اسلامی است؛ چون به تعبیر علامه مطهری، روح حماسه و حرارت و تحرّک و خیزش و جنبش را احیا کرد و می‌کند. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60 @mesle_Beheshti
🔻اشتباه دوباره استاد انصاریان ✍️ناصر یوسفی 🔹استناد به آیه ۸ ممتحنه کردید که خداوند در این آیه فرمود کسانی که با شما نجنگیدند را به دیدار بپذیرید ... اتفاقا سید محمد خاتمی با نظام جنگید و توبه هم نکرد 🔹فرمودید امام سجاد عیادت اسامة رفت ... اسامه در هیچ جنگی علیه اهل بیت شرکت نکرد بلکه سکوت کرد و بیعت نکرد، بیعت نکردن با آشوب کردن فرق دارد. ما با افتخار با کسانی که رای نمی‌دهند، رفاقت می‌کنیم اما با رأس اشوبگرها خیر. ضمنا اسامه بن زید شهروند فریب خورده جامعه بود. اسامه لیدر فتنه و مرتبط با جاسوس‌های بنی امیه نبود. 🔹فرمودید احمد بن اسحاق شرابخوار را به دیدار نپذیرفت و امام عسکری ناراحت شد... شرابخواری گناه فردیست بین او و خدایش اما گناه سید محمد خاتمی فردی نبود سیاسی بود و آن هم گناه براندازی 🔹فرمودید حزبی نیستید و حزب شما حزب ابی عبدالله هست متاسفم که هنوز فتنه ۸۸ را حزبی می‌بینید. اگر این جمله خمینی کبیر را قبول دارید که ولایت فقیه همان ولایت رسول الله هست، پس کسی که رأس فتنه ضد ولایت فقیه شد می‌شود دشمن رسول الله. نمی‌شود با دشمن رسول الله همنشین شد و هم حزب سید الشهدا بود. 🔹حالا ما سوال می‌پرسیم: این مولایی که از نگاه شما اینقدر بخشنده است و با همه کس می‌نشیند چرا بعد از جنگ جمل که مروان بن حکم گفت می‌خواهم دوباره با علی بیعت کنم، بیعت مروان را نپذیرفت؟ https://eitaa.com/joinchat/820051968C2b85dac984 در بزرگترین کانال خبری ایتا عضو باش👆
40.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدئویی کوتاه اما مفید و جذاب با هدف تقدیر از پیشکسوت عرصه ایثار و فداکاری سرتیپ خلبان بازنشسته "فرج الله برات پور" لیدر دسته پروازی جنگنده بمب افکن های F-4 PHANTOM-2 نهاجا طی عملیات برون مرزی بی نطیر و غرورآفرین حمله سهمگین و غافلگیرانه به پایگاههای هواییH-3 دشمن متجاوز بعثی در روز ۱۵فروردین‌ماه سال۱۳۶۰ توسط عده ای از عزیزان علاقمند تهیه شده است. نگذاریم پیشکسوتان عرصه جهاد و شهادت در پیچ تاریخ و گذر زمان به فراموشی سپرده شوند و قدر این عزیزان را بعنوان یادگاران ۸سال دوران دفاع مقدس باید به معنای واقعی کلمه دانست و قدر نهاد.
🔻دل‌گویه حج ناتمام؛ اولین نوشته استاد قاسمیان پس از حج 🔹دست‌هایی که حج ابراهیمی به حج آبراهامی تبدیل کرده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗒امام و لیبرال‌های ایرانی: داستانِ دیگریِ هویّتیِ انقلاب ✍️مهدی جمشیدی ۱. امام خمینی در سال‌های پایانی حیاتش، حسّاسیّت بسیار شدیدی نسبت به لیبرال‌ها و چالش‌های آنها و احتمال راه‌یابی‌شان به درون قدرت پیدا کرد. این چند فراز، می‌تواند گویای درستی ادعای یادشده باشد: «لیبرال‌ها» را در مراکز نفوذ می‌دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند(صحیفۀ امام، ج۲۱، ص۸۶)؛ نباید برای رضایت «چند لیبرال خودفروخته»، در اظهارنظرها به‌گونه‌ای غلط عمل کنیم که حزب‌الله عزیز، احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی‌اش عدول می‌کند(صحیفۀ امام خمینی، ج۲۱: ۲۸۴)؛ ما هنوز هم چوب اعتماد خود را به «لیبرال‌ها» می‌خوریم. تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست «لیبرال‌ها» بیفتد(صحیفۀ امام، ج۲۱، ص۲۸۵_۲۸۶)؛ کسانی‌که از «لیبرال‌ها» دفاع می‌کنند، پیش ملّت راهی ندارند(صحیفۀ امام، ج۲۱، ص۳۲۶). البته باید اظهار شگفتی کرد که چرا در دهه‌های گذشته، این پاره از تفکّر امام خمینی، مغفول و مهجور واقع شده و نسبت امام خمینی با لیبرالیسم و لیبرال‌‌ها، آنچنان که ضرورت اقتضا می‌کرده، بستر بحث و مطالعه نبوده است. ۲. حال باید تأمّل کرد که این دغدغه و نگرانیِ امام خمینی در دورۀ پس از ایشان، چه سرنوشتی را تجربه کرد. آنچه‌که امام خمینی از وقوعش خوف داشت، رخ داد؛ لیبرال‌ها توانستند نه‌فقط در عرصۀ عمومی جان تازه بیابند، بلکه حتی به سطوح تعیین‌کنندۀ قدرت نیز دست بیابند. این‌بار، مسأله مهدی بارزگان و نهضت آزادی نبود، بلکه همان کسانی‌که بیش‌وکم در برابر این جریان فکری و سیاسی، موضع‌گیری کرده بودند و آن را برنمی‌تابیدند، خودشان به مصداقِ روزآمدِ تفکّر لیبرالی تبدیل شدند و به‌این‌ترتیب، لیبرالیسم ایرانی، پوست‌اندازی عاملیّتی کرد. اینک دیگر حاجت به حضور بازرگان نبود، بلکه آنان که در دهۀ شصت، «چپ‌های مذهبی» و «مجمع عقلا» خوانده می‌شدند، لیبرالیسم سیاسی و لیبرالیسم اقتصادی را برگزیدند و راه ناتمامِ بازرگان را در پیش گرفتند. لیبرالیسم ایرانی، گاه از سوی بازرگان و نهضت آزادی به‌صورت ضدّانقلابی‌گری و آمریکامداری و سازش جلوه‌گر می‌شود؛ و گاه از طرف هاشمی‌رفسنجانی و کارگزاران سازندگی در هندسۀ عمل‌گرایی و فن‌سالاری و توسعه‌گرایی نمایان می‌گردد؛ و زمانی از سوی خاتمی و جبهۀ اصلاحات، جامۀ سکولاریسم و روشنفکری شبه‌دینی و دموکراسیِ لیبرال به تن می‌کند. اینان، دیگری‌های ایدئولوژیکِ نظام هستند که از قضا، همگی در قدرت رسمی بوده‌اند و سیاست‌های غلط خویش را یکی پس از دیگری به اجرا نهاده‌اند. ۳. امام خمینی به سیاست دینی، نگاه هویّتی و معنایی داشت، نه نگاه عمل‌گرایانه و قدرت‌مآبانه. ازاین‌رو، معتقد نبود که ساختار سیاسی باید به هر بهایی تداوم یابد و باید برای استمرار آن، هر معامله و موازنه‌ای را پذیرفت. سیاست او، دیپلماتیک به معنای تجدّدی‌اش نبود، بلکه سیاست انقلابی بود. در سیاست انقلابی، نباید به دیگری‌های هویّتی، مجال حضور در قدرت سیاسی را داد و به‌عنوان تکثّر و همبستگی و وفاق، انقلاب را سهمیه‌بندی و تکه‌تکه کرد و میان نیروها و جریان‌های سیاسی متعارض، تقسیم کرد. انقلاب، یک حقیقت معناییِ واحد و یکپارچه است و باید کسانی زمام و عنان آن را به دست بگیرند که خلوص فکری نسبت به اصالت‌های اسلامی و انقلابی دارند. همین تعبیر خلوص، از جمله تعابیری است که در ادبیّات امام خمینی به چشم می‌خورد و ایشان بر آن، اصرار وافر داشت، اما امروز، به یک دشنام سیاسی تبدیل شده است و از انحصارگرایی حکایت می‌کند. این در حالی است که امام، تکثّر برون‌گفتمانی و بی‌ضابطه و عمل‌گرایانه را برنمی‌تابید و نمی‌خواست قدرت سیاسی، عرصۀ کنشگریِ دیگری‌های هویّتی بشود. روشن است که در این حال، هم دایرۀ خودی‌ها محدود می‌شود و هم دیگری‌ها، معترض خواهند شد، اما این امر، تغییری در نظر ایشان ایجاد نکرد، بلکه برعکس، ایشان بر این باور بود که رویکرد سال‌های آغازین انقلاب که بر چنین تکثّر و تنوّعی دلالت داشت، غلط بود. آری، امام معتقد به آزادی بیان و فکر بود و در پی بنانهادن استبداد دینی نبود، اما تکثّر و تنوّع را در عرصۀ عمومی می‌دید و نه در عرصۀ رسمی و حاکمیّتی. قدرت سیاسی، باید بر خلوص هویّتی مبتنی باشد، اما عرصۀ اجتماعیِ بیرون از آن، معرکۀ مواجهات انتقادی و چالشی میان هویّت‌ها و رهیافت‌هاست. در ذهن امام، چنین تفکیکی وجود داشت و امام، حکم عرصۀ عمومی را به عرصۀ حاکمیّتی تعمیم نمی‌داد. آن حجم جدّی و تأمّل‌برانگیز از حسّاسیّت امام خمینی نسبت به لیبرال‌ها، در دورۀ پس از ایشان، به فراموشی سپرده شده و به‌تدریج، خودی‌های دیروز، غیرخودی‌های امروز شدند و خطِ لیبرالیسم را در حاکمیّت رقم زدند. ازاین‌رو، جمهوری اسلامی از سوی کارگزارانش ضربه خورد؛ کسانی‌که احساس می‌کردند دورۀ انقلابی به سر آمده و با رحلت امام، باید تجدیدنظر کرد. @mesle_Beheshti
🔴👆این توییت را برادسکی رئیس سازمان صهیونیستی «اتحاد علیه ایران» درباره دکتر مدنی‌زاده نگاشته است: "بهترین دانشگاههای ما در حال تربیت وزیر برای دشمنان قسم خورده ما هستند"! 🔹حقیر تاکنون نه دکتر مدنی‌زاده را دیده‌ام و نه با ایشان صحبتی داشته‌ام اما طبق آنچه درباره دیانت ایشان شنیده‌ام، ایشان فردی بسیار محترم و متشرّع است؛ آنقدر که می‌توانم نمازم را به ایشان اقتدا کنم. 🔹اما تدیّن ایشان به معنای آن نیست که لزوما صلاحیت سکانداری اقتصاد کشور را دارند. برعکس، آنچه درباره بنیاد ضد ایرانی «HAND» شنیده‌ایم (یعنی همان بنیادی که ایشان بورس آن بنیاد در آمریکا بوده) سبب نگرانی بسیار ما شده است. این بورسیه‌ها به نقل از سایت بنیاد «HAND» و اظهارات خانم نوشین هاشمی رییس ضدانقلاب این بنیاد، ذیل هدفگذاری برای نفوذ نرم از دریچه اقتصاد بوده و هدف از آن،پرورش شبکه‌ای از اقتصاددانان ایرانی برای مدیریت اقتصاد ایران در راستای ایجاد اصلاحات آمریکایی بوده است! 🔹سوال اساسی این است که آیا انقلاب ما صرفا سیاسی بوده و یا جامع و تمدنی؟! اگر انقلاب ما تمدنی بوده و به تصریح رهبر انقلاب، هدف از آن بسترسازی برای تمدن نوین اسلامی بوده چرا باید برای اقتصادمان(که از مهمترین ارکان تمدن است)چنین نسخه‌ای بپیچیم؟! و چرا باید یکی از اولین تربیت‌شدگان این بنیاد ضد ایرانی، سکاندار اقتصاد ما شود؟! 🔹عرضم را با فرمایش ماندگار امام راحل به پایان می‌برم:"ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم لکن از شر تربیت یافتگان غرب وشرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت". 👤 دکتر منان رئیسی (نماینده قم در مجلس)