eitaa logo
باغ اندیشه-محمدمهدی شیرمحمدی
836 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
37 فایل
✍ منشور ما؛ تحلیل‌های روز ایران، جهان و اسلام جز انتقاد سازنده؛ خبر منفی نداریم مگر افشای چهره خبیث شیطان بزرگ و اشاراتی به حقیقت تمدن غرب درباره خودم؛ دانش‌آموخته اندیشه سیاسی اسلام روزنامه‌نگار پیش‌کسوت عطار
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانه قرآن شمیم وحی
🌹🍃🕊🌷 🍃🕊🎉 🕊🌷 💫 امام حسن عسکری علیه السلام خطاب به فرزندشان می‌فرمایند: ✨ 💠 فرزندم، گویا می‌بینم آن لحظه‌ای را که نصرت خدا نازل شده و فرجت فرارسیده است... آن روز دوستانت مثل رشته‌ای از مروارید در دو سوی گردنبند، پیرامون تو صف کشیده‌اند و صدای دستها را که درکنار حجرالاسود با تو بیعت می‌کنند می‌شنوم... آن هنگام است که صبح حقیقت بدمد و شب باطل به پایان می‌رسد. و خداوند به دستان تو کمر طغیان را در هم می‌شکند و راه و رسم ایمان را اعاده می‌کند... کودک در گهواره آرزو می‌کند که برخیزد و به نزد تو آید وحوش صحرا مایلند که راهی به جوار تو داشته باشند دنیا با دستان تو از بهجت و شادمانی به تپش می‌افتد و شاخه‌های درخت عزّت با تو خرّم و سرسبز می‌شود پایه‌های حق در جایگاه خود مستقر می‌شوند و آنها که از دین گریخته‌اند به آشیانه خود باز می‌گردند ابرهای پیروزی، سیل آسا بر تو ببارند همه‌ی دشمنان هلاک و همه دوستان پیروز می‌شوند و در روى زمين هیچ جبّار ستمگر و هیچ منكر ناسپاس و هیچ دشمن كينه‏‌توز و هیچ معاند بدخواه باقى نماند... 📚 کمال‌الدین و تمام‌النعمه، باب ۴۳، حدیث ۱۹ 💫💖💫💖💫💖💫💖💫💖 ✨ سالروز میلاد با سعادت یازدهمین اختر تابناک ولایت و فخر عالم، امام حسن عسکری علیه‌السّلام را محضر مبارک فرزند عزیزشان، بقیة اللّه و ولی اللّه الاعظم، حضرت ولیّ‌عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف، و همه محبّین ایشان تبریک و تهنیت عرض می‌نمائیم✨ ‏✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصرَ✨
‏عکس از محمد مهدی شیر محمدی
✍ شلغم از منظری دیگر..... 🌺 شلغم در فرهنگ ما جزو است زیرا در روایت داریم بطور شلغم بخورید و این سفارش را به کسی نگویید مگر به مومنین‼️ 🌱شلغم بیماری هارا بطور ای درمان میکند و ژنهای جهش یافته را به حال عادی برمیگرداند و از جهش باز میدارد؛ در حقیقت یک انجام میدهد. 🌺 روایات در مورد فواید متواتر است. 👈 در روایت داریم نیست کسی مگراینکه ژن دارد و شلغم این ژن را آب میکند. 🌱در روایت داریم شلغم را در فصل خودش بخورید. شلغم را هم میشود خورد هم شده ولی برای های حساس پخته شده بهتر است.
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 حاج‌آقا خداحافظ؛ خوش به حالت که اندوخته‌های نگرفته بسیاری را بردی 📝 کل‌کل‌های دهه شصتی من با عمو راستگو 🖋 مصطفی رحماندوست 🔹 من برنامه کودک تلویزیون را داشتم و راستگو را نمی‌شناختم. یک روز دیدم آخوند جوان کوتاه قدی یک راست آمد کنارم نشست و سلام‌علیکم و بعد گفت من آمده‌ام برای بچه‌ها برنامه اجرا کنم. آن روزها کاملا اوضاع انقلابی بود. منشی داشتم، ولی قاعده بر این بود که منشی مانع ورود کسی نشود. 🔹 من که دل خوشی از آخوندهای جوان و بی‌تجربه نداشتم که به نام انقلاب مدعی هر کار و تخصصی شده بودند، گفتم آقاجان سن و سالی هم نداری که بگویم حاج‌آقا این کارها به شما نیامده. تلویزیون و تولید در آن دستگاه، حرفه‌ای تخصصی است. همین که دوربین را از استودیو خارج کرده‌اید و جلو منبر گذاشته‌اید، کافی است. لطفا بروید به جنگ زید و عمر ادامه دهید و درستان را بخوانید. 🔹 اما راستگو میدان را خالی نکرد و گفت من حاضرم با بهترین هنرپیشه‌ها و مجریان برنامه کودک مسابقه بدهم و فی‌البداهه برنامه اجرا کنم. پیشنهاد تفریحی خوبی بود. تا چشم باز کنم دیدم همکاران قرتی‌تور تکس گروه کودک توی اتاق جمع شده‌اند تا به آخوند جوانی که ادعای فلان و بهمان دارد، بخندند. یک ربع نگذشته بود که راستگو کار خودش را کرد. آنهایی که برای مسخره کردنش آمده بودند هر کدام برای بهترشدن برنامه‌اش پیشنهادی می‌دادند. راستگو هم کم نمی‌آورد و درباره پیشنهادها اظهارنظر می‌کرد. 🔹 راستگو دلش می‌خواست با عبا و عمامه برنامه‌اش را اجرا کند، آن هم هفتگی و مرتب و با حضور بچه‌ها و پخش مستقیم. من می‌گفتم که فقط یک بار اجرا کن آن هم تولیدی، نه پخش مستقیم که فیلمش امکان ویرایش داشته باشد و حتما با لباس عادی. اختلاف نظر ما باعث شد که برنامه‌ای تولید نشود. 🔹 دو ـ سه هفته بعد آمد و به اجرای بدون عبا و قبا و عمامه و همچنین به تولیدی بودن برنامه، نه پخش مستقیم آن تن در داد. من و همراهانم هم قول دادیم که اگر برنامه‌اش را پخش کردیم و گرفت «چند برنامه دیگر!» هم ادامه بدهیم... چند جلسه با پیراهن شلوار اجرا کرد... یواش یواش وسط برنامه نصف لباسش را پوشید و خلاصه در برنامه اعلام کرد که روحانی است و ... 🔹 باهم دوست شدیم. خیلی هم دعوا می‌کردیم چون اختلاف سلیقه داشتیم. همدیگر را دوست داشتیم. مرا دعوت می‌کرد برای طلبه‌های نوآموز کلاس‌هایش ادبیات کودکان یا قصه‌گویی درس بدهم. به خانه هم می‌رفتیم. 🔹 جز این روزگار اخیر که پس از درگذشت ناگهانی همسرش دل و دماغی نداشت، با هم زیاد درد دل می‌کردیم و به خاطر اختلاف سلیقه‌های سیاسی و مذهبی، به پر و پای هم می‌پیچیدیم. 🔹 حیف شد که رفت. حالا حالاها جای کار داشت. این سال‌های اخیر خیلی اذیتش کردند. خدا لعنتشان کند، آسیب زیادی از دست هم‌لباس‌هایش خورد. کارش به آن جا رسید که محتاج کار شده بود. بی‌معرفت‌ها حتی بعضی از شاگردانش چوب لا چرخش می‌گذاشتند. او که کار خدا پسندانه‌اش را کرد و رفت؛ اما این‌ها را برای آنهایی می‌گویم که از امروز در اندوه از دست رفتنش اشک تمساح می‌ریزند و دیروز در پی این بودند نام و نانش را آجر کنند. خوب است کرونا هست و مراسمی برای جولان این‌گونه‌ها اتفاق نمی‌افتد. بگذریم و با یک خاطره تمامش کنم. 🔻 جیب خالی عمو راستگو 🔹 بیست و چند سال پیش خانه ما نزدیک فرودگاه مهرآباد بود. شب بود و آماده خواب بودم که تلفن خانه زنگ زد. راستگو بود. گفت می‌آیی مرا از فرودگاه به خانه‌ات ببری؟ سر به سرش گذاشتم که ای بابا تاکسی بگیر و بیا ... بگذار آقایان علما و شخصیت‌ها یک بار هم شده سوار تاکسی شوند و از این حرف‌ها. شوخی‌هایم که تمام شد گفت بابا جیب علما خالی است. پول ندارم. زود بیا و منتظر جواب من نشد و تلفن را قطع کرد. سوار پیکان جوانانم شدم و رفتم فرودگاه. آوردمش خانه. شام هم نخورده بود. نیمرویی رو به راه کردیم و تا اذان صبح تعریف کردیم. صبح پرواز داشت به مشهد. در آنجا هم برنامه داشت. 🔹 ماجرا از این قرار بود که از قم آمده بود مهرآباد تهران از آنجا پرواز به شهری و سه روز اجرای برنامه و حاج آقا لطف کردید و خوش آمدید و پرواز به شهر دیگر و شهر بعدی. در هیچ یک از شهرها به او پول نداده بودند. یک جا یک کیلو چای داده بودند. یک جا یک تخته پتو و... آن روزها پول دادن به معلم، مدرس و سخنران‌جماعت، زشت بود و این جور نبود که پیش از منبر پاکت داده شده باشد! خلاصه چای و پتو را که هر دو بسیار به درد بخور بودند و در زمان جنگ نایاب، به ما داد و رفت. بردمش فرودگاه تا به مشهد برود و کلاس‌هایش را اداره کند و حاج آقا خداحافظی بشنود و برگردد... بله. حاج‌آقا خداحافظ. آنچه را هم که گرفته بودی، نبردی. حاج‌آقا خداحافظ. خوش به حالت که اندوخته‌های نگرفته بسیاری را بردی. 🌐 خبرگزاری فارس @Manahejj
. چرا سران فتنه از ترامپ بدترند؟ 🔹دونالد ترامپ جزو مشمئز کننده ترین و نفرت برانگیز ترین سیاستمداران در دنیاست. خیلی ها او را به خود شیفتگی، عدم تعادل روانی، جنایتکاری، یاغیگری، و بی قانونی می شناسند. نفرت ملت ما از او دو چندان است؛ به خاطر تحریم های ظالمانه و جنایت ترور سردار سلیمانی. او از نگاه ملت ما، مستوجب مجازاتی سخت است. ♦️این موجود خبیث با همه رذالتش، و با وجود آن که هفت هشت ماه بود درباره تقلب در اتخابات آمریکا هشدار می داد، ظرف چند هفته از ادعایش عقب نشینی کرد و حاضر نشد یا جرئت نکرد مردم را به نحوی درگیری خیابانی بکشاند و هشت ماه در خیابان نگه دارد که ده ها کشته برجا بگذارد. ♦️فاصله رای ترامپ با رقیبش بایدن، در کل 150 میلیون رای ماخوذه ، سه چهار میلیون بود؛ و ادعایش پذیرفتنی تر از کسی در ایران بود که در انتخاباتی 40 میلیونی، فاصله رای او با رقیبش، بیش از 11 میلیون رای (13 میلیون در برابر 24/5 میلیون رای) بود. 🔹بر خلاف ترامپ و حامیانش در حزب جمهوری خواه، ورژن ایرانی آنها، کشور را به مدت هشت ماه تمام در کام آشوب، نا امنی و جنایت کشاندند؛ و حال آن که از خاتمی تا تاج زاده بعد ها و بارها (در پستو و محافل خصوصی) اعتراف کردند ادعای تقلب 11 میلیونی، دروغ است و امکان عملی شدن ندارد. ♦️خیانت بدتر این بود که بنابر گزارش مطبوعات آمریکایی مانند لس آنجلس تایمز، نمایندگان رهبران جنبش سبز پس از ناکامی در آشوب افکنی و عدم همراهی مردم، از دولت اوباما خواستند تحریم ها را علیه ایران اعمال کند؛ "اما نه به شکل تدریجی که مانند واکسن عمل کند، بلکه دفعتا و فلج کننده"! https://b2n.ir/994017 🔹اوباما در کتاب خاطراتش که به تازگی منتشر شده، اذعان می کند که اگر آن اتفاق در ایران رخ نداده نبود، دولت او تصمیم به اعمال تحریم های سخت نمی گرفت. ♦️این، همان گرای خائنانه ای است که رابرت گیتس (رئیس ‌سیا و وزیر دفاع در دولت‌های بوش و اوباما) پس از شنیدن شعار سبزها به نفع اسرائیل در روز قدس 88، از داخل ایران دریافت کرد. او به CNN گفت: 🔹"به‌دلیل شکاف‌های عمیق در ایران، تحریم اثر گذارتر از گذشته است. ما شکاف‌هایی را شاهدیم که در 30 سال گذشته بی‌سابقه است. مخالفان به جای پیگیری رای خود، سیاست‌های کلان حاکمیت را هدف گرفته‌ اند". ♦️ترامپ دشمن ماست و ملت ما از او متنفر. از دشمن خبیث، انتظاری جز خباثت نیست. سران فتنه اما در لباس دوست، نفاق ورزیدند و خیانت کردند؛ بنابراین از آنها دو چندان متنفریم. امام خمینی (ره) چه قدر دقیق فرمود "منافقین از کفار بدترند" @IMANI_mohammad
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سليماني : 📍بله آقا.. این داستان حقیقت دارد. این بالا گزارش صندوق بین المللی پول را می‌خوانید که نوشته است آقایان دارند تعهداتشان را یک به یک اجرا می کنند و از قضا یکی از آن تعهدات حذف مسکن مهر است. 🔹اینها شوخی نیست. این داستان ها سابقه تاریخی دارد. آمریکای جنوبی پر است از داستان‌های مشابه. صندوق بین المللی پول این ابزار استعماری نوین با کمک دولت های لیبرالی داخلی، ملت ها را به خاک و خون کشیده است. 🔹اینجا مجری طرح های همین صندوق بدنام و نشان بود. مسکن مهر و پروژه های مسکن سازی را به بهانه کنترل تورم تعطیل کرد تا امروز مسکن، این ضروری ترین و ابتدایی ترین حق ما، به یک رویای دست نیافتنی تبدیل شود.. 🔹نگاه کنید. ویدیو را همراه با نامه صندوق جهانی پول در پست بالا نگاه کنید.
🔴 عاقبت طمع و گدایی،در عین بی نیاز بودن! ✍️اسماعيل بن احمد مي گويد: سر راه امام حسن عسكري (علیه السلام) نشستم، وقتي كه از نزديك عبور مي كرد،از فقر خود شكايت كردم و در خواست كمك نمودم! گفتم: به خدا يك درهم بيشتر ندارم، صبحانه و شام نيز ندارم!آن حضرت علیه السلام فرموند: به اسم خدا،سوگند دروغ مي خوري... چون تو 200 درهم زير خاك پنهان كرده اي. سپس به غلامش فرموند: هر چه همراه داري به اسماعيل بده. غلامش صد دينار به من داد. سپس امام حسن عسکری علیه السلام به من فرموند: اين را بدان كه هرگاه احتياج بسياري به آن دينارهائي كه در زير خاك نهاده اي پيدا كردي، از آنها محروم خواهي شد. اسماعيل مي گويد: همان گونه كه امام حسن عسگری علیه السلام فرموده بودند، همانطور شد... زيرا ۲۰۰ دينار در زير خاك پنهان نموده بودم، تا براي آينده ام پس انداز باشد. اما مدتي گذشت نياز شديد به آن پيدا نمودم، رفتم تا آن را از زير خاك بيرون آورم، خاك را رد كردم ديدم پولها نيست. 💥معلوم شد پسرم اطلاع پيدا كرده و آن پولها را از آنجا برداشته و فرار كرده است.. چيزي از آن پولها به دستم نرسيد و طبق فرموده امام حسن علیه السلام در حالت شديد نياز از آن پولها محروم شدم. 📚اصول کافی،باب مايفصل به دعوي المحق و المبطل حدیث۱۴، ص۵۰۹
هدایت شده از مسجد اعظم شهدا
⭕️کاربران فجازی و دو هفته محدودیت کرونایی 🔹همزمان با تایید طرح محدودیت‌های کرونایی از هفته گذشته، موجی از محتوا دراین باره در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. 📊براساس رصد دیتاک طی هفته اخیر در این موج ۳۴.۸ هزار توئیت، ۴.۹ هزار پست اینستاگرام و ۱۸۳ هزار پست کانال تلگرام منتشر شده است. 🔹تحلیل احساسات کاربران شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که به ترتیب: 1️⃣ عمده‌ی آنان احساس غم و ناراحتی از عواقب روانی و اقتصادی قرنطینه و عملکرد نامناسب دولت دارند. 2️⃣ کاربرانی نیز به ابراز خشم و عصبانیت نسبت به قصد دولت از قرنطینه (نظیر درآمدزایی از جریمه‌ها) پرداخته‌اند. 3️⃣ تعدادی از کاربران نیز با انتشار اخبار و جزییات طرح بدون هیچ احساسی واکنش نشان داده‌اند. 4️⃣ برخی با انتشار محتوای طنز تمسخرآمیز به بی‌فایده بودن این طرح و اوضاع روحی حاصل از آن اشاره داشته‌اند. 5️⃣ تعداد محدودی نیز با تحسین و رضایت از این طرح استقبال کرده و به بهبود شرایط بیماری امیدوارند. 🍃به مسجد دعوتید: 💠 @mas_jeed ✨⁦🇮🇷⁩✨
💢همیشه شنیدین که میگن نقشه ایران شبیه گربه‌ست اما چرا؟ گفته میشود ؛کشیشی انگلیسی که مدتی در ایران به تبلیغ دین مسیحی پرداخته بود٬ بعد از مراجعت به لندن در سال ۱۹۰۲ کتابی کوچک درباره ایران منتشر کرد و تو کتابش نقشه ساده ای آورده که ایران را به صورت گربه ای که روی بالشی نشسته. گربه‌ای که پشت به افغان و هند کرده و سرش به طرف روسیه است. بالش مذکور مانع از آن است که پنجه های گربه در آب خلیج فارس تر شود. 👇👇👇
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم ✅سلام استاد ، لطفا نظرتان را در مورد مطلب ارسالی که در فضای مجازی منتشر شده و به نحوی به تاریخ استعمار مربوط است بفرمایید ؟ خرس روسی یا روباه انگلیسی؟ُ!👆👆👆 🔵جواب : 🔴نجفی : با تشکر از شما دوست عزیز و مخاطب دنبال کننده مطالب این کانال ، به عرض می رسانم که متن ارسالی شما قابل تامل است ؛ هم از نظر تصویر و هم از نظر زمانی ؛ دقت بفرمایید زمان مورد بحث یعنی ۱۹۰۲ میلادی که در متن آمده درست زمانی است که رقابت روس و انگلیس در ایران در اوج خودش می باشد و پشت کردن گربه به هند و افغانستان که در حقیقت منطقه نفوذ انگلستان بوده و یا پنجه های او که بخاطر روی بالش بودن در آب خلیج فارس خیس نشده همگی از مختصات سیاسی دوران موازنه استعماری آن زمان حکایت دارد( و البته این زمان همانطور که معلوم است غلبه بیشتر با خرس روسی است تا روباه انگلیسی) ؛ اما این نکته را در نظر داشته باشید چند سال بعد سال مذکور یعنی (۱۹۰۲) اتفاقات بسیار مهمی در منطقه و جهان رخ می دهد که نقشه،و خواب راحت گربه لمیده بر بالش را بر هم می زند ۰ اتفاق مهم در چهار سال بعد از این تاریخ ، انقلاب مشروطیت است که به نحوی به قدرت انگلیس افزوده و از قدرت روسیه می کاهد ۰ اتفاق دوم تشکیل دومای روسیه در همین سالها و تضعیف قدرت تزارهاست۰ تحول دیگر که در دهه بعدی اتفاق می افتد کودتای بلشویک یا انقلاب سرخ کمونیستی در روسیه است و همچنین قرار داد یک طرفه و ننگین ۱۹۱۹ وثوق الدوله ، مجموع این عوامل سیاست روسیه را مدتی در ایران کنار زده و به سود سیاست انگلستان در کفه دیگر ترازو گردش می نماید ؛ برای همین هم استعمار جهانی بریتانیا با همکاری نایب السلطنه انگلیس در هند توانستند با خیال آسوده در نهادهای جدید و حتی مطبوعات ایرانی رسوخ نمایند و حاصل همه این برنامه ها و شرایط عملا باعث خروج شوم قزاقی به نام رضاخان در کودتای سوم اسفند گردید ۰ لازم به یادآوری است سیاست روسها در این سالها که چند دهه از ترکمانچای می گذشته حفظ مناطق اشغالی ایران و هفده شهر آباد متصرفه و برای انگلستان حفط مرغ تخم طلا یعنی هندوستان بوده است ۰ آنچه در این تصویر جالب به نظر می رسد ، بالشی است که زیر پای گربه را نشان می دهد تا خوب استراحت کند و البته با خواب گربه بشود مملکت را در موازنه مخرب قدرت های خارجی غارت نمود ۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از کانال خبری رجانیوز
🔻کیومرث نیازآذری توسط حفاظت اطلاعات قوه‌قضائیه دستگیر شد 🚨مشارکت در قاچاق دو تن طلا؛ اتهام پدر متهم فراری پرونده اکبر طبری 🔰 هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری در روز تنفیذ انتخابات ۸۸ میهمان چه کسی بودند؟ 🔹کیومرث نیاز آذری از زمان تاسیس وزارت اطلاعات تا سال ۸۵ ریاست اداره کل اطلاعات استان مازندران را بر عهده داشت. وی پس از بازنشستگی در سال ۸۵ تقریبا به مدت ده سال بر صندلی ریاست دانشگاه آزاد مازندران تکیه زد و در نهایت با آمدن علی‌اکبر ولایتی به این دانشگاه برکنار شد. 🔹او همان کسی است که در زمان غیبت هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری سال 88 در حسینیه امام خمینی(ره)، میزبان این دو نفر در مناطق خوش آب و هوای شمال کشور بود. 🔹فرزند کیومرث نیاز آذری، مصطفی نیازآذری، متهم ردیف پنجم پرونده اکبری طبری است که پس از دستگیری طبری از کشور خارج شد. او به مشارکت در تشکیل شبکه در امر ارتشاء و پرداخت رشوه به اکبر طبری به میزان ۵ قطعه زمین در بابلسر متهم است. 🔹گفته می‌شود مصطفی نیاز آذری به پشتوانه پدرش، کیومرث نیاز آذری، از رانت‌های مختلف اقتصادی بهره‌مند شده است و البته شایان ذکر است که خاندان نیازآذری بخش بزرگی از ییلاقات بندپی سوادکوه و بندپی شرقی بابل را به غنیمت گرفتند. 🔹مصطفی نیازآذری از عناصر اصلی ارتشاء در شبکه اکبر طبری است که با تشکیل ۱۰ شرکت صوری در داخل و خارج از کشور با نفوذ در بستر قضایی و بانکی کشور و با فاکتورسازی و ثبت سفارش‌های صوری اقدام به خروج ارز از کشور کرده و از این طریق به اموال نامشروع زیادی نیز دست پیدا کرده است. 🔹رسول قهرمانی، نماینده دادستان در پرونده طبری، پیرامون ارتباطات مصطفی نیازآذری و طبری گفته است: «فرار مصطفی نیاز آذری در قبال رشوه‌ای است که اکبر طبری از او گرفته است که قریب به ۱۵ هزار متر زمین و ۳ طبقه ویلای لوکس به ارزش ۴۲۰ میلیارد ریال در بابلسر است.» ⬅️ در رجانیوز بخوانید: 🌐 Rajanews.com/node/342054@Rajanews
✳️ گزارش هایی که شاه آن ها را نخواند! بی شک گزارش های نهادهای اطلاعاتی و امنیتی برای سران یک کشور نقش حیاتی دارد، اگر این اطلاعات از راه درست تهیه نشود و یا بعد از تهیه به سران کشور تحویل نشده و بر اساس این اطلاعات دست اول تصمیم گیری ها مدیریت نگردد همان اتفاق خواهد افتاد که شاه در سال های پایانی حکومت خود دید و در نهایت ساقط شد. در روز عاشورای سال 1342 امام خمینی سخنرانی طوفانی و آتشین خود را در قم علیه شاه و سیاست های دولت اسدالله علم ایراد کرد، شبانگاه روز بعد از این سخنرانی بود که مرجع تقلید مردم بازداشت و به دنبال آن قیام خونین 15 خرداد 1342 آغاز و شدت یافت. حکومت با مشت آهنین و به شدیدترین شکل ممکن مردم را در خیابان ها مثل برگ خزان بر زمین ریخته و صدها نفر کشته و هزاران نفر نیز مجروح شدند، تیتر و گزارش های یک و دو روزنامه ها در روزهای بعد از قیام خود موید اوضاع بحرانی کشور در آن روزها بود. بعد از یک هفته شاه گمان می کرد که بحران تمام شده و مردم فراموش کرده اند، بعضی گزارش های ساواک نیز این گمان را تقویت می کرد، از جمله در یک گزارش به تاریخ 10 مرداد 1342 می خوانیم : « در جریان اخیر همه مردم فهمیدند که روحانیون منظور و هدف خاصی نداشته به علاوه آن قدرت روحانی که متصور بود دارا باشند فاقد می باشند.» این سند تصریح داشت که روحانیون و سران آن فاقد قدرت کافی برای تاثیر گذاری بر مردم هستند و در جریانات اخیر یعنی 15 خرداد و حوادث بعد از آن این واقعیت بر همگان عیان شده است، معلوم نبود گزارشگر ساواک بر اساس کدام ادله این ناتوانی را استنباط نموده بود ولی از تحلیل مندرج در سند ساواک می گذریم و به یک خبر در یک گزارش دیگر می رسیم. بر اساس یک سند ساواک به تاریخ 15 مرداد 1342 « در ساعت 14:30 روز جمعه 11 /5 /1342 آقایان خمینی و محلاتی و قمی به خانه شماره 8 در خیابان شمیران ایستگاه مینا کوچه دفتری متعلق به آقای نجاتی انتقال داده شدند و از ساعت 16 الی 21:30 متجاوز از سه هزار نفر از طبقات مختلف از نامبردگان دیدن کردند و هر یک دست آقای خمینی را می بوسیدند.» در بخش دیگری از این سند که به رویدادهای روز بعد یعنی صبح 12 مرداد 1342 می پردازد می خوانیم: ««در ساعت 7 مردم شروع به رفتن به داخل منزل نامبرده نموده در ساعت 8 از طرف شهربانی کل کشور به مأمورین انتظامی دستور داده شد که دیگر ملاقاتی از آقای خمینی به عمل نیاید نتیجتا در ساعت 9 وضع محل سکونت مشارالیه بدین شرح بود؛ در داخل منزل آن عده از مردم که صبح داخل شده بودند کماکان نشسته و خارج نمی شدند و در پیاده رو خیابان شمیران نیز در حدود هزار نفر جمعیت که مانع از رفتن آنان به داخل منزل گردیده بودند ایستاده بودند. در همین ساعت ریاست پلیس تهران جهت بازدید به محل وارد شد. طلاب خارج از منزل مرتبا اصرار می نمودند که ما بایستی آقا را زیارت کنیم والا نخواهیم رفت. رئیس پلیس به مردم اخطار نمود فعلاً ملاقاتی صورت نخواهد گرفت مردم متفرق شوند و منتظر پخش اعلامیه ای در این باره باشند.» رک : قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد 4، صص 11-10 در یک سند دیگر به تاریخ 12 مرداد 1342 آمده است: «عصر دیروز به مناسبت آزاد شدن آیت الله روح الله خمینی از زندان ... دسته دسته از مردم به منزل داخل و در حالی که در صف ایستاده بودند به نوبت سینه و دست و پای خمینی را می بوسیدند و عموما هم متاثر شده و گریه می کردند و ... تا ساعت 9 جمعیت مثل سیل می آمد و از یک در وارد می شدند و دست و پای خمینی را می بوسیدند و از در دیگر خارج می شدند.» رک همان، صفحه 12 سند نخست که به آن اشاره شد حاوی تحلیل یک گزارشگر ساواک بود که تاکید داشت حوادث بعد از 15 خرداد نشان داد که علما و روحانیون فاقد قدرت هستند و گزارش های بعدی نشان می داد که آیت الله خمینی بعد از حدود دو ماه زندان و بعد از یک آزادی مختصر که بدل به حصر شد چگونه با موجی از هجوم مردم و طرفداران خود روبرو می شود که چون سیل وارد و دست و پای او را می بوسند و از در دیگر خارج می شوند! شاه همیشه گزارش هایی از نوع اول را که حاوی تحلیل های گزارش نویسان متملق بود را می خواند و یا می دید ولی تمایلی برای شنیدن خبر و آن چه در واقع و حقیقت امر رخ داده است نداشت، زمانی که تمایلی برای شنیدن آن چه در رخ می دهد نداشته باشی ناچار زمانی از خواب بیدار می شوی که وقت بسیار اندکی برای پر کردن کیف و خروج از کشور و پیدا کردن جان پناه داری و دوستان دیروزت امروز از تو با عنوان یاد می کنند! ادامه در پست بعد ... https://eitaa.com/oldnewspaper/732