1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫۲۱رجب
⚫ ایامشهادتحضرترباب«س»
⚫ اَلسَّلامُ عَلیکَ یا سَیدَتی رُباب⚫
@mohebb_ir
🔰#سفارشها و توصیه های امیرالمؤمنین (ع) به کمیل بن زیاد:
🔹قسمت اول
♦️ای کمیل!
💠هر روز را با نام خداوند و ذکر "بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم" آغاز و بر خدا توکل کن؛
و نام ما را بر زبان آور و صلوات بفرست؛
و از شرور و بلایا به خدا و به ما پناه ببر؛
و با این کار، خویشتن و فرزندان و آنچه را که مورد توجه توست، از شرّ آن روز نگه دار.
@mohebb_ir
🔰مراسم شهادت امام موسیکاظم«ع»
♦️سخنران:حجتالاسلام شهریاری
♦️مداح:حاج سعید هدایتیان
🕛زمان :پنجشنبه،بیست و هفتم بهمن ماه
🕛از ساعت ۱۹:۳۰
💠یادبود والده شهید جواد صاحب الزمانی
⚫مکان:حسینیه محب الشهدا
@mohebb_ir
1.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند :
از دنیا به اندازه نیاز برگیر و آن چنان در دنیا فرو نرو که به آخرتت زیان رسانَد و چنان هم رهایش نکن که سربار مردم گردی.
قصص الأنبياء ح ۲۳۸
#حدیث
@mohebb_ir
🦋🦋🦋 *نمایشگاه پروانه* 🦋🦋🦋
📍محل برگزاری حسینیه محبالشهدا
♦️برادران_خواهران
@mohebb_ir
🔰مراسم جشن عید مبعث
♦️سالگرد شهید مهدی محمدصادق و یادبود نوجوان مرحوم مهدی محمد صادق
🔴سخنران حجتالاسلام لواسانی
⚪مداح حاج علی مهدوی نژاد
🕛زمان جمعه بیست و هشتم بهمن ماه
🕛از ساعت ۱۹:۳۰
@mohebb_ir
🔰چکیده سخنرانی حجةالاسلام شهریاری؛ شام شهادت امام کاظم (ع) :
💠یکی از مهم ترین دغدغه هایی که شهدا داشتند و ما غالبا از آن غافلیم، موضوع ارتباط با غیب است.
💠شهدا میدیدند دنیا نیازشان را برآورده نمیکند لذا مدام آرزوی شهادت داشتند.
💠ما هم برای ارتزاق معنوی و ارتباط با غیب، نیاز داریم به توجه شهدا؛ لذا باید بر سر قبورشان حاضر شویم و بهره بگیریم.
💠فردی میگفت دائماً در تعقیبات نماز و غیر آن، شهدا را یاد میکردم، آنها هم می آمدند و مرا سِیْر میدادند و اسراری را به من نشان میدادند.
💠در ارتباط با غیب دو نکته وجود دارد.
اولا نمیتوان برای دستیابی به آن، به غیرِ اهلش رجوع کرد، لذا شهدا یکی از بهترین ها هستند برای کسب فیض.
ثانیا ارتباط با غیب ذومراتب است. نمیتوان هنوز به پله ی دوم نرسیده، برای پله سوم قدم برداریم.
💠دنیا و زیبایی هایش مانع رسیدن ما به قرب پروردگار است.
باید بدانیم که هرچقدر ما مشتاق غیبیم، پرده نشینان عالم غیب از ما مشتاق ترند که این ارتباط برقرار شود.
💠منظور از "رابطوا" در سوره ی آل عمران، رابطه با امام زمان و رابطه با غیب است.
💠"بُشر حافی" کسی است که با توجه امام کاظم علیه السلام، از منجلاب فسق و فجور رها شد و تبدیل شد به یک عارف و زاهد.
💠در نامه ی از معصوم (ع) خطاب به یکی از یارانشان آمده است که :
زیر عرش خدا سایه ای است که کسی به آنجا نمیرود مگر آنکه به برادرش خیر برساند.
💠کوچک شمردن گناه از مکاید شیطان است. گناهان کوچک جمع میشوند و اینقدر زیاد میشوند که انسان را احاطه میکنند.
♦️چند نمونه از برخوردهای امام کاظم علیه السلام با اطرافیانش:
💠"عبدالله افطح" که برادر امام کاظم بود ادعای امامت کرد. حضرت، آتشی درست کردند و او را دعوت کردند که درون آتش برود و فرمودند امام، هم به همه چیز عالم است و هم ترس و واهمه ای از چیزی ندارد.
او ترسید و از ادعایش منصرف شد.
💠 "علیبن یقطین" که شیعه بود، از امام خواست که از دستگاه حاکمیت هارون خارج شود ولی امام فرمودند: بمان، تقیه کن و کار مردم را راه بینداز.
💠هشام بن ابراهیم از حضرت خواست که بابت بدهی اش به فضل بن یونس از او مهلت بگیرد.
فضل تا حضرت را که برای همین امر به منزلش آمده بود، دید، فورا به پای امام افتاد و امتثال امر کرد.
💠عده ای به امام گفتند که "مفضل" (که از شاگردان و یاران حضرت بود) در کوفه با جماعت عرق خور و لاابالی نشست و برخواست میکند. حضرت فورا طی نامه ای او را از این کار برحذر داشتند.
💠ماجرای ابراهیم جمّال نیز درس ٱموز است:
💠روزی ابراهیم جمال (ساربان) که یکی از شیعیان موسیبنجعفر بود خواست خدمت علیبنیقطین (وزیر دارایی هارون) برسد؛ اما به او اجازه ورود نداد! اتفاقاً علی بن یقطین همان سال به حجّ مشرف شد و در مدینه خواست خدمت امام کاظم شرفیاب شود؛ اما حضرت اجازه ورود ندادند!
فردای آن روز حضرت کاظم(ع) را در مسیر راه دید، جلو رفت عرض کرد: آقای من، چه خطایی از من سر زده که مرا راه ندادید؟! حضرت فرمود: به این دلیل که برادرت ابراهیم جمال را بهحضور نپذیرفتی! خداوند هم حجّ تو را قبول نمیکند مگر اینکه ابراهیم تو را ببخشد.
عرض کرد: آقای من، مولای من، من در مدینه و ابراهیم در کوفه است، چطور الآن از او رضایت بگیرم؟! حضرت فرمود: شب که فرا رسید بدون اینکه به یاران و غلامانت بگویی تنها به بقیع برو، اسبی زینشده آنجا است، سوار شو تو را به کوفه میرساند!
علیبنیقطین شب به بقیع رفت و سوار بر مرکب شد و مرکب چند لحظه بعد او را در خانۀ ابراهیم جمال پیاده کرد! در را کوبید و ابراهیم صدا زد کیستی؟ گفت: علیبنیقطینم، ابراهیم گفت: علیبنیقطین وزیر کجا و در خانه من کجا! گفت: بندۀ خدا در را باز کن که کار مهمی دارم. پس در را باز کرد و علی وارد خانهاش شد و گفت: برای جریان چندی پیش آمدهام از تو عذرخواهی کنم؛ چراکه اگر مرا نبخشی سرورم موسیبنجعفر مرا بهحضورش نمیپذیرد! ابراهیم گفت: «يَغْفِرُ اللَّهُ لَكَ»، خدا تو را ببخشد.
پس صورتش را روی خاک نهاد و ابراهیم را قسم داد که پایش را روی صورت علی بگذارد! ابراهیم قبول نکرد، علی دوباره قسمش داد، پس ابراهیم پا بر صورت او نهاد و ابنیقطین گفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ»، خدایا شاهد باش.
پس همان شب به مدینه برگشت و خدمت امام کاظم(ع) رسید و حضرت اجازۀ ورود داده و قبولش کردند.
@mohebb_ir