حجت الاسلام کاشانی4_5847973237681557600.mp3
زمان:
حجم:
4.32M
این بار قصه متفاوت است.
خوشا بحال جاماندگان ....
حجت الاسلام #کاشانی
در مسیر قله با ما همراه باشید👇
🏔| @darmasir_qolle
@arbaeenc313ره توشه زوار قسمت دوم.mp3
زمان:
حجم:
45.76M
💎ره توشه زوار قسمت دوم
@arbaeenc313ره توشه زوار قسمت سوم.mp3
زمان:
حجم:
37.76M
💎ره توشه زوار قسمت سوم
@arbaeenc313ره توشه زوار قسمت چهارم .mp3
زمان:
حجم:
30.27M
💎ره توشه زوار قسمت چهارم
اینا رو گوش کنید مفید و قشنگن👆🌸
هم مطلب داره هم مداحی و...
از همگی التماس دعا
انا علی العهد...
سفرنامه #اربعین_1404 برقراره انشاءالله
تا اینجای کار رو خودمم نمیدونم چی شد
از تصمیم برای سفر تا وسیله بستن و آماده شدن و رفتن به محل قرار و... حدود نیم ساعت طول کشید
در حال سپری کردن روزای سختی بودم اتفاقاتی که از ابتدای ماه افتاده بود یه جوری شده بود که انگار تمام تصمیمات جدی و مهم زندگی رو باید توی یک مدت کوتاه میگرفتم، وسط تمام این مشکلات و کارهای روی هم انباشه شده و... اربعین داشت فرا میرسید
قسط وامی که گرفته بودم درست افتاده بود ایام اربعین و شرایط اصلا همراه نبود نشسته بودم اخبار راهی شدن رفقا و آماده شدنها و... رو میدیدم حسرت میخوردم و نمیدونستم باید چیکار کنم و چه اتفاقی قراره بیفته
توی سردرگمی عجیبی بودم...
سفرنامه #اربعین_1404👇
🏔| @darmasir_qolle
کانال محتشم ✍️
در حال سپری کردن روزای سختی بودم اتفاقاتی که از ابتدای ماه افتاده بود یه جوری شده بود که انگار تمام
صبح بود که خانواده میخواستن حرکت کنند دو روز بود که خواب و خوراکی نداشتم و کلافه بودم، باهاشون همراه نشدم و حرکت کردن
بعد از حرکتشون چند تا کار ضروری بود که باید انجام میدادم کارها رو انجام دادم و دیگه توانی برام نمونده بود باید کمی استراحت میکردم دلم شدید گرفته بود
با اینکه دو روز خواب و خوراک درستی نداشتم اما نه گرسنه بودم و نه خوابم میبرد، نشسته بودم رو به روی این دو تا تصویر و مداحی و صوتهایی که بالاتر فرستاده بودم رو گوش میکردم و اشک میریختم...
سفرنامه #اربعین_1404 👇
🏔| @darmasir_qolle
عصر دلم خیلی گرفته بود گروهها رو میگشتم و پیامای مرتبط با اربعین رو میخوندم به ذهنم افتاد یه بار یه آگهی بزارم ببینم کسی پیام میده یا نه
چون شرایط گروها رو چک میکردم تقریبا هیچ امیدی نداشتم فقط تیری تو تاریکی زده بودم که دیدم یه نفر پیام داد :
سلام
حرکت الان
ماشین سمند
تشریف میارین؟
قیمت؟⇦هرچقدر راضی بودین
باورم نشده بود گفتم دقیقا کی راه میفتید من کارام رو انجام بدم و بیام که گفتن الان میخوایم بریم عجله داریم
حالا من نه وسیله بستم نه آماده بودم نه هیچی گفتم اشکالی نداره کار واجبی ندارم میام گفتن باشه نیم ساعت دیگه دور میدون باش
فقط و فقط نیم ساعت وقت داشتم و یک ربع هم فاصله تا میدونی که قرار بود برم سریع وسایلمو بستم چی بستم؟ نمیدونم باید یه جا کوله رو ببینم چی توشه
دوش گرفتم و آماده شدم و رفتم دور میدون یه روحیهای دارم که اصلا دوست ندارم کسی رو معطل خودم کنم ولی خب خدا لطف کرد راننده یه وسیله جا گذاشته بودن و با تاخیر رسیدن
و اینگونه راهی سفر شدم و سفرنامه #اربعین_1404 رو شروع کردم👇
🏔| @darmasir_qolle