eitaa logo
کانال محتشم ✍️
232 دنبال‌کننده
743 عکس
349 ویدیو
9 فایل
📌درقیدوبنداسم‌ورسم‌نیستم سلاحی‌دارم‌ازشمشیرتیزتر ازمال‌وثروت‌و‌شهرت‌وفرزند ارزشش‌بیشتربه‌اسم: #قلم ✍️ نویسنده وفعال مجازی ارتباط بابنده👇 https://daigo.ir/secret/71427121585 گروهمون : https://eitaa.com/joinchat/2937520265Cab8e9a834b @darmasir_qolle
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه مُردم چی؟! اگه قبل اربعین چشامو بستم چی؟!
@arbaeenc3135.mp3
زمان: حجم: 34.61M
💎ره توشه زوار قسمت پنجم
اینا رو گوش کنید مفید و قشنگن👆🌸 هم مطلب داره هم مداحی و... از همگی التماس دعا
انا علی العهد... سفرنامه برقراره ان‌شاءالله تا اینجای کار رو خودمم نمیدونم چی شد از تصمیم برای سفر تا وسیله بستن و آماده شدن و رفتن به محل قرار و... حدود نیم ساعت طول کشید
در حال سپری کردن روزای سختی بودم اتفاقاتی که از ابتدای ماه افتاده بود یه جوری شده بود که انگار تمام تصمیمات جدی و مهم زندگی رو باید توی یک مدت کوتاه میگرفتم، وسط تمام این مشکلات و کارهای روی هم انباشه شده و... اربعین داشت فرا میرسید قسط وامی که گرفته بودم درست افتاده بود ایام اربعین و شرایط اصلا همراه نبود نشسته بودم اخبار راهی شدن رفقا و آماده شدن‌ها و... رو میدیدم حسرت میخوردم و نمیدونستم باید چیکار کنم و چه اتفاقی قراره بیفته توی سردرگمی عجیبی بودم... سفرنامه 👇 🏔| @darmasir_qolle
کانال محتشم ✍️
در حال سپری کردن روزای سختی بودم اتفاقاتی که از ابتدای ماه افتاده بود یه جوری شده بود که انگار تمام
صبح بود که خانواده میخواستن حرکت کنند دو روز بود که خواب و خوراکی نداشتم و کلافه بودم، باهاشون همراه نشدم و حرکت کردن بعد از حرکتشون چند تا کار ضروری بود که باید انجام میدادم کارها رو انجام دادم و دیگه توانی برام نمونده بود باید کمی استراحت میکردم دلم شدید گرفته بود با اینکه دو روز خواب و خوراک درستی نداشتم اما نه گرسنه بودم و نه خوابم میبرد، نشسته بودم رو به روی این دو تا تصویر و مداحی و صوت‌هایی که بالاتر فرستاده بودم رو گوش میکردم و اشک میریختم... سفرنامه 👇 🏔| @darmasir_qolle
عصر دلم خیلی گرفته بود گروه‌ها رو میگشتم و پیامای مرتبط با اربعین رو میخوندم به ذهنم افتاد یه بار یه آگهی بزارم ببینم کسی پیام میده یا نه چون شرایط گروها رو چک میکردم تقریبا هیچ امیدی نداشتم فقط تیری تو تاریکی زده بودم که دیدم یه نفر پیام داد : سلام حرکت الان ماشین سمند تشریف میارین؟ قیمت؟⇦هرچقدر راضی بودین باورم نشده بود گفتم دقیقا کی راه میفتید من کارام رو انجام بدم و بیام که گفتن الان میخوایم بریم عجله داریم حالا من نه وسیله بستم نه آماده بودم نه هیچی گفتم اشکالی نداره کار واجبی ندارم میام گفتن باشه نیم ساعت دیگه دور میدون باش فقط و فقط نیم ساعت وقت داشتم و یک ربع هم فاصله تا میدونی که قرار بود برم سریع وسایلمو بستم چی بستم؟ نمیدونم باید یه جا کوله رو ببینم چی توشه دوش گرفتم و آماده شدم و رفتم دور میدون یه روحیه‌ای دارم که اصلا دوست ندارم کسی رو معطل خودم کنم ولی خب خدا لطف کرد راننده یه وسیله جا گذاشته بودن و با تاخیر رسیدن و اینگونه راهی سفر شدم و سفرنامه رو شروع کردم👇 🏔| @darmasir_qolle
وایساده بودم دور میدون و منتظر سمند بودم اما یه ماشین دنا جلوم وایسادن و با یا خانواده با محبت و خونگرم همسفر شدم... و اول اذان اولین نماز سفرمون رو اینجا خوندیم... سفرنامه 👇 🏔| @darmasir_qolle